به گزارش مشرق، «نوید مومن» در یادداشت روزنامه «وطن امروز» نوشت:
اخیرا حسین موسویان، عضو سابق تیم مذاکرهکننده هستهای ایران توصیههای گرانبهایی(!) را به مقامات کشورمان درباره دیدار با رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا کرده است! این تئوریسین برجسته(!) که به قول اصلاحطلبان در تک تک کلماتی که به کار میبرد عمق و بار معنایی خاصی نهفته است، در مقدمه یادداشت خود «دوگانهای جدید» را در ایالات متحده به تصویر کشیده است: «قبلا زیاد درباره شکاف موجود در واشنگتن درباره نحوه کار با ایران نوشته و صحبت کردهام. مجدد هم تاکید میکنم در شرایط فعلی واشنگتن، نظامیها و ترامپ خواستار جنگ با ایران نبوده و گفتوگوی بدون پیششرط را ترجیح میدهند اما سیاستمداران مهمی مثل جان بولتون، مشاور امنیت ملی و پمپئو، وزیر خارجه ته ذهنشان تغییر رژیم، حمله نظامی و عدم گفتوگو با ایران است!»
در حالی که قبلا چشم ملت ایران به جمال توهمات اصلاحطلبان و کارگزاران مبنی بر وجود دوگانه «دموکرات / جمهوریخواه» در قبال کشورمان روشن شده بود، هم اکنون آقای موسویان یک قدم پا را فراتر گذاشته و از دوگانه «ترامپ- بولتون» یا «ترامپ-پمپئو» سخن به میان آورده است! براستی خلق چنین دوگانههایی چگونه و با چه اهدافی انجام میشود؟ بدون شک هر فردی با کمترین سواد آکادمیک و تجربه سیاسی بخوبی میداند انتصاب جان بولتون به عنوان مشاور امنیت ملی آمریکا و مایک پمپئو به عنوان وزیر خارجه این کشور، به دستور و اراده مستقیم شخص دونالد ترامپ بوده است. شاید آقای موسویان تصور میکنند حضور پمپئو و بولتون در قدرت معلول فرود آنها از فضا به محوطه کاخ سفید بوده است! در حالی که اکثریت قریب به اتفاق تحلیلگران مسائل آمریکا در داخل این کشور، انتصاب بولتون و پمپئو توسط ترامپ را نماد و مصداق تقابل تمامعیار و همهجانبه ترامپ با ملت و نظام ایران و اراده خاص وی مبنی بر براندازی حکومت جمهوری اسلامی میدانند، آقای موسویان میان آنها و ترامپ تفکیکی معنادار قائل میشود! تفکیکی که در خوشبینانهترین حالت ممکن، نشان از عدم درک حداقلی آقای موسویان از شرایط داخلی آمریکا داشته و در حالتی واقعبینانهتر، حاکی از تلاش وی برای القای تفکری خطرناک در داخل کشورمان است.
آقای موسویان در ادامه پیشنهادات درخشان خود، خواستار آن شده است مقامات کشورمان برای دونالد ترامپ یک «تور ایرانشناسی» گذاشته و او را با حقایق جاری در ایران آشنا کنند: «من اگر جای آقای روحانی بودم، دیداری برای او با خانوادههای شهدای جنگ، قربانیان سلاحهای شیمیایی صدام، قربانیان هواپیمای مسافری ایران بر فراز خلیجفارس و بازدید از موزه جنگ میگذاشتم تا آقای ترامپ عواقب نمونههایی از سیاستهای آمریکا بعد از انقلاب اسلامی در ایران را از نزدیک لمس و علت بیاعتمادی ایرانیها را درک کند و با فرهنگ مقاومت ایرانیها نیز آشنا شود».
آقای موسویان خود نیز بخوبی میداند ترامپ یک «شخص بیطرف» یا یک «توریست» نیست که بخواهد از نزدیک با جنایات آمریکا علیه کشورمان آشنا شود! ترامپ قطعهای بزرگ از پازل «تقابل آمریکا و ایران» است که در جریان جنایات بسیاری از پیشینیان خود علیه ایران بوده است! نکته جالب توجه اینکه ترامپ بارها در سخنان خود به صورت غیرمستقیم و حتی مستقیم اعلام کرده است تلاشهای انجام شده از سوی اسلافش برای براندازی نظام ایران کافی نبوده و حتی اوباما را بابت انعقاد برجام (که از منظر ترامپ سوپاپی برای تنفس ایران محسوب میشود) مورد انتقاد شدید قرار داده است. ترامپ و دیگر سیاستمداران آمریکایی مدتهاست بیاعتمادی ملت ایران نسبت به خود را درک کردهاند! اگر چنین درکی وجود نداشت، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا نهایت تلاش خود را در مواجهه اقتصادی و تحریم ملت ایران به کار نمیبرد! ترامپ خود بخوبی میداند جیمی کارتر و رونالد ریگان چگونه هر دو در مقابل ایران اسلامی زمینگیر شدند!
او حتی از راز استیصال بوش پدر و پسر و کلینتون و اوباما نیز در قبال ایران خبر دارد. بهتر است آقای موسویان به جای آنکه یک تور «ایرانشناسی» برای ترامپ بگذارد، از رئیسجمهور کشور مورد علاقه خود و همفکرانش بخواهد تا یک «تور آمریکاشناسی» برای خود آنها بگذارند! در این تور آمریکاشناسی آقای موسویان میتواند از نزدیک با جزئیات ۴۰ سال دشمنی دموکراتها و جمهوریخواهان آمریکا با نظام و ملت ایران آشنا شود! همچنین لازم است آقای موسویان به جای آنکه از ترامپ بخواهد بازدیدی از مناطق جنگی دوران دفاعمقدس داشته باشد، خود مستقیما به کارخانهها و مکانهای تولید سلاحهای میکروبی، شیمیایی و هستهای در آمریکا رفته و از نزدیک با عمق فجایعی که آمریکا در ایران و جهان رقم زده است آشنا شود! بدون شک مقامات آمریکایی در حدی آقای موسویان را قبول دارند که اجازه بازدید از این کارخانهها را به وی بدهند!
نقطه اوج پیشنهادات آقای موسویان، جایی است که وی خواستار دیدار سرلشکر قاسم سلیمانی با دونالد ترامپ شده است: «[اگر جای آقای روحانی بودم] از سردار سلیمانی خواهش میکردم اوضاع واقعی منطقه را برای وی تشریح کرده و اسناد و مدارک و شواهدی را که اثبات میکند آمریکا نقش مهمی در بیثباتی منطقه داشته و از گروههای تروریستی حمایت کرده برای ایشان توضیح و یک فایل کامل و مستند هم به ایشان بدهد تا برای ایشان روشن شود چه کشوری عامل بیثباتی منطقه بوده و هست. چون ترامپ خواهان خروج نیروهای آمریکا از افغانستان و عراق است، سردار میتواند راههای خروج آبرومندانه آمریکاییها از باتلاقهایی مثل افغانستان و عراق را به او نشان داده و راههای حل و فصل صلحآمیز بحرانهای منطقه را به او معرفی کند».
این مغز متفکر برجسته اصلاحطلبان و کارگزاران در حوزه سیاست خارجی، از سرلشکر قاسم سلیمانی، افتخار ملت ایران و سردار رشید اسلام خواسته است «حمایت آمریکا از تروریسم تکفیری» را برای ترامپ به اثبات برساند! شاید آقای موسویان تصور میکند ترامپ (که خود احتمالا از حمایت آمریکا از گروههای تکفیری بیخبر بوده است!) پس از چنین جلسهای با چشم گریان محل ملاقات را ترک کرده و قول میدهد دیگر از داعش و جبهه النصره و دیگر عروسکهای انفجاری دستساز آمریکا در منطقه حمایت نکند! بعد هم در پایان نشست، ایران راههای خروج آبرومندانه(!) از عراق و افغانستان را به بیآبروترین کشور و رئیسجمهور دنیا بیاموزد تا خدای ناکرده، هزینههای شکست واشنگتن در غرب آسیا و منطقه شبهقاره بیش از این افزایش پیدا نکند! براستی این تصاویر کارتونی چگونه به ذهن آقای موسویان خطور کرده است؟! آیا آقای موسویان واقعا نمیداند «ایجاد بحرانهای مزمن امنیتی در غرب آسیا و شبهقاره»، از اصلیترین گزارههای راهبردی آمریکا در حوزه سیاست خارجی این کشور محسوب شده و هر دو حزب اصلی آمریکا نیز نسبت به آن پایبند هستند؟
در نهایت اینکه شایسته است آقای موسویان به جای آنکه به فکر خروج آبرومندانه آمریکا از عراق و افغانستان باشد، به فکر خروج آبرومندانهتر خود از عالم سیاست و نظریهپردازی باشد! در هر حال، باید به اصلاحطلبان و کارگزاران بابت بهرهگیری از چنین تئوریسین قابل و عمیق و البته وابستهای تبریک گفت!