به گزارش مشرق، خبر غرق شدن دو دانشآموز یزدی در گرجستان چند روزی است کام مردم یزد را تلخ کرده و مطالب متعدد صحیح و غلطی در ارتباط با این موضوع در رسانهها و شبکههای اجتماعی منتشر میشود.
مسئولان استان هم در این راستا با تاکید بر اینکه اردوی برگزار شده هیچگونه مجوزی نداشته ومتولیان این اردو در صورتی که اردوی ورزشی برگزار کردهاند به صورت غیرقانونی اقدام به این کار کردهاند.
عصر امروز هم آیتالله محمدرضا ناصری یزدی نماینده ولی فقیه در استان و امام جمعه یزد در تماس تلفنی با مدیرکل ورزش و جوانان استان یزد بر ضرورت پیگیری هرچه سریع و قاطع این موضوع توسط مسئولان استان تاکید کرد.
به دنبال این تماس، استاندار و مدیرکل ورزش و جوانان استان یزد هم با حضور در منزل خانواده این دو نوجوان یزدی که در گرجستان و در جریان این اردو جان خود را از دست داده اند از این دو خانواده دلجویی کردند.
هیچ پولی برای اعزام فرزندم به گرجستان نداشتم
کاربخش پدر "امیرمحمد کاربخش" یکی از این نوجوانان در این دیدار با اشاره به اینکه دو فرزند پسر داشته اظهار داشت: یکی از پسرانم در این اردو جان خودش را از دست داد و الان تنها همین یک پسر را دارم.
وی که از وضعیت مالی خوبی هم برخوردار نیست در ارتباط با نحوه اعزام فرزندش به این اردو گفت: من هیچ پولی برای اینکه بتوانم فرزندم را به اردوی گرجستان اعزام کنم نداشتم و به هیچ عنوان هم برنامهای برای این موضوع در کار نبود.
پدر این نوجوان یزدی خاطرنشان کرد: یک روز پسرم به خانه آمد و گفت که مربیان قصد دارند ما را به اردوی مالزی اعزام کنند که ما در جوابش گفتیم که هیچ پولی برای این کار نداریم.
وی خاطرنشان کرد: این موضوع به همین صورت ماند تا مربی امیرمحمد در تماس با ما گفت که هیچ پولی نباید پرداخت کنیم و تنها ۲۰۰ هزار تومان هزینه گذرنامه را باید پرداخت کنیم.
کاربخش خاطرنشان کرد: برای من تعجب داشت که چطور یک اردوی خارج از کشور هیچ هزینهای ندارد ولی مربی گفت که خرج سفر را به صورت کامل مدرسه پرداخت میکند و شما تنها همین هزینه را باید بدهید اما ما همین ۲۰۰ هزار تومان را هم نداشتیم.
وی با بیان اینکه مربیان از تغییر مقصد از مالزی به گرجستان به دلیل هزینههای سفر خبر داده بودند ادامه داد: مربی کودکمان هم مدام تاکید میکرد که شما باید به فکر آینده بچه خودتان باشید و این پولها را باید هزینه کنید که به اصرار پسرم ۲۰۰ هزار تومان فراهم و پرداخت کردم.
وی تصریح کرد: پس از اینکه این پول را پرداخت کردیم دوباره بعد از چند روز به ما گفتند که باید ۳۰۰ هزار تومان عوارض خروج از کشور پرداخت کنیم که ما چون این پول را نداشتیم گفتیم قصد اعزام کودکمان به خارج را نداریم که دوباره شروع کردند به اینکه این کار برای آینده کودکتان است و باید انجام بدهید و در نهایت با اصرار زیادی که مادرش کرد به هر سختی که بود این مبلغ را فراهم کردیم.
تهدید به پرداخت جریمه از سوی مربیان در صورت عدم اعزام به گرجستان
پدر این نوجوان ادامه داد: زمان اعزام پسرمان که شد به ما گفتند که باید هزینه تا فرودگاه تهران راه هم پرداخت کنیم که اینبار به صورت جدی گفتیم که ما کلا از اعزام پسرمان به این سفر منصرف شدیم.
وی خاطرنشان کرد: وقتی ما این تصمیم را گفتیم مربیان به ما گفتند در صورتی که پسرتان را به این اردو نفرستید باید جریمه پرداخت کنید که مبلغ آن چند میلیون تومان است، اما ما با تعجب گفتیم که ما هیچ چیزی امضا نکردیم چطور باید جریمه پرداخت کنیم؟
کاربخش ادامه داد: به هر صورتی بود ما پسرمان را به این سفر اعزام کردیم و آنها هم به گرجستان رفتند و در روزهای اولیه هم به وسیله شبکههای اجتماعی با پسرمان در ارتباط با بودیم.
وی خاطرنشان کرد: یک روز پسرمان گفت که قرار است به استخر برود ولی آنها را برای اینکه پولی پرداخت نکنند به یک دریاچه بردند و با وجودی که ممنوع بود ولی بچهها را در این دریاچه فرستادند که شنا کنند و با توجه به باتلاقی بودن این قسمت، فرزند ما در باتلاق غرق شد.
پدر این نوجوان خاطرنشان کرد: در روز اول هم با ما تماس گرفتند و گفتند پسر ما با چند نفر دیگر از بچهها مسموم شده و خواستند که به همسرم چیزی نگویم ولی بعدا که از تهران پیگیری کردم گفتند که پسرم غرق شده است.
کاربخش خاطرنشان کرد: الان مرگ فرزندم از یک طرف ما را اذیت میکند و بیشتر از آن دوری پیکر او دارد ما را عذاب میدهد و از مسئولان میخواهیم که فرزندمان را هرچه زودتر به کشور بازگردانند.
وی ادامه داد: ما هیچ فرم رضایتنامهای امضا نکرده بودیم ولی الان مسئولان این مدرسه فوتبال میگویند که ما اقدام کرده بودیم رضایتنامه بگیرید شما امضا نکردید.
مادر این نوجوان هم با اشاره به اینکه پسرش عاشق فوتبال بود خاطرنشان کرد: بعضی افراد به من میگویند که چرا پسرم را به مدرسه فوتبال فرستادم، وقتی پسرم عاشق فوتبال بود نباید او را میفرستادم؟ یعنی به دانشگاه هم نباید میفرستادم چون ممکن بود همین اتفاق برای او میافتاد؟ پسر من عاشق فوتبال بود، او میخواست تبدیل به یک ستاره شود و مربیانش همیشه به او وعدههای مختلفی میدادند که یک روز فوتبالیست بسیار خوبی میشوید.