گروه جهاد و مقاومت مشرق - «فاطمه داوودی» مادر یک شهید و یک جانباز دوران جنگ تحمیلی، همه افتخارش این است در سالهای پس از شهادت فرزندش هیچ امکاناتی از نهادهای متولی رسیدگی به خانواده شهدا دریافت نکرده است؛ چراکه شهادت فرزند را افتخاری برای خود میداند. مادر سالهاست که در خانهای کوچک، اما صمیمی در منطقه ۱۰ تهران ساکن است؛ منطقهای که هزاران رزمنده دوران دفاع مقدس در آن پرورش یافتند و از این میان تعداد زیادی از جوانان به شهادت رسیدند. مادر شهید «ابراهیم امیدی» و جانباز «حسن امیدی» با یادآوری روزهای پر التهاب جنگ، به فعالیتهای انقلابی ۲ فرزندش اشاره میکند و میگوید: «ابراهیم و حسن هر دو در فعالیتهای انقلابی شرکت داشتند. شب که میشد برای اینکه متوجه نشوم برای تظاهرات از خانه بیرون میروند در رخت خوابشان بالشت میگذاشتند و صبح که برمیگشتند، میدیدم که دستشان سیاه شده است.»
مادر شهید ادامه میدهد: «ابراهیم هفت ساله بود که به مسجد میرفت و اذان میگفت. همیشه در بسیج بود و اخلاق خوبی داشت، چیز بیشتری از فعالیتهایشان نمیدانستم، چون بچهها اهل تعریف از کارهایشان نبودند. زمانی که گشت ثارالله در شهر برای امنیت مردم فعال بود، هر ۲ پسرم در آن فعالیت داشتند.
خواهرزادهام اسلحهام را به دست بگیرد
پسر بزرگم همراه با شهید چمران در ستاد جنگهای نامنظم حضور داشت و در همان سالهای اول جنگ بر اثر اصابت ترکش خمپاره مجروح شد. قبل از شروع جنگ نیز در درگیریهای کردستان و کرمانشاه حضور داشت. ابراهیم سال ۶۵ وقتی که ۲۳ ساله بود به شهادت رسید. قرار بود بعد از اینکه بعثیها را شکست دادند و جنگ تمام شد، ازدواج کند؛ اما قسمتش شهادت بود.»
داوودی به وصیتنامه شهید و توصیه هاش به خانواده اشاره میکند و میگوید: «وقتی ۲۰ ساله بود وصیتنامه نوشت. وصیتنامه را به زن برادرش داده بود تا اگر شهید شد به ما بدهد. آن زمان برادرش هم در جبهه بود. وصیت کرد تا در بهشت زهرا (س) در نزدیکی مزار ۷۲ تن به خاک سپرده شود تا شهدا شفاعتش کنند. به خواهرش گفته بود راه حضرت زینب (س) را ادامه بدهد و از خواهرزادهاش خواسته بود اسلحه اش را بردارد و ادامه دهنده راهش باشد.»
شفا به دست امام زمان (عج)
مادر خاطره ترور ابراهیم را در اولین سالهای جنگ به خاطر آورد و توضیح داد: «یک بار نزدیک پل حافظ ترورش کردند. پاهایش چنان آسیب دیده بود که تشخیص دادند باید قطع شود. شبی که قرار بود او را به اتاق عمل ببرند، خواب امام زمان (عج) را دید که روی پاهایش دست کشیدند. صبح وقتی به اتاق عمل رفت دکترها دیدند که پاهایش هیچ مشکلی ندارد. در جبهه به یک چشمش هم تیر خورده بود و چشمش نمیدید. در عملیان کربلای یک در مهران به همراه نزدیک به ۸۰۰ شهید فرزند من هم به شهادت رسید و پس از ۴ روز پیکرش را آوردند.»
مادر شهید به خاطره آخرین وداع با فرزندش اشاره میکند و میگوید: «از اینکه مدام در رفت و آمد بود، ناراحت بودم. برای آخرین بار که قصد رفتن به جبهه را داشت گفتم، تازه از منطقه آمدی مدتی بمان، اما گفت: من خانه بمانم دشمن آبادان و اهواز را میگیرد، اگر ناموسمان دست دشمن بیافتد چه میشود؟ ما نمیتوانیم به این مسائل بی تفاوت باشیم. به منطقه رفت و یک هفته بعد خبر شهادتش آمد.»
ختم پسرم لباس صورتی پوشیدم
مادر اگرچه در آخرین وداعش با ابراهیم ابراز ناراحتی کرده بود، اما از حضور فرزندانش در جبهه رضایت کامل داشت، او در اینباره میگوید: «راضی به رفتنش بودم، اگر نبودم اجازه نمیدادم. این اواخر خیلی در جبهه مانده بود، وقتی برگشت گفتم اجازه بده برادر دیگرت برود، اما گفت: من میروم اگر شهید شدم، برادرم سنگرم را حفظ کند. از خدا راضیام که این پسر را به من داد و اگر از من گرفت گلایهای ندارم. پدرش بعد شهادت در محل نقل و شیرینی پخش کرد، من هم لباس مشکی نپوشیدم، چون در وصیتش گفته بود لباس مشکی نپوشید که ضد انقلاب شاد نشود. برای مراسم ختمش پیراهن صورتی خریدم و زیورآلات انداختم.»
مادر به خصوصیات فرزندش اشاره میکند و ادامه میدهد: «مومن و نمازخوان بود، ۲ هزار تومان حقوق میگرفت که همه را به دفتر امام میداد. اهل پوشیدن لباس نو نبود و اغلب لباس برادرش را تن میکرد. مدتی در معراج الشهدا کار میکرد و ماجراهایی از شهدا و پیکرهایشان تعریف میکرد. میگفت: شما در آسایش نشستهاید و خبر ندارید رزمندهها چه سختیهایی میکشند.»
برای دفاع از حرم آمادهایم
داوودی اعتقاد دارد شهادت ابراهیم ذخیرهای برای آخرتش است و امیدوار است که فرزندش او را شفاعت کند. او میگوید: «ما مسلمان هستیم و نسبت به دین و وطنمان نباید بیتفاوت باشیم، اگر فرزندان ما نمیرفتند چه کسی باید از کشور دفاع میکرد؟! امروز هم اگر اجازه بدهند برای دفاع از حرمها آماده هستیم.»
وی گلایهای هم از مسوولین دارد که در طول ۳۰ سال از پایان جنگ آنطور که باید به خانوادههای شهدا رسیدگی نمیکنند. میگوید که ما توقع مالی از کسی نداریم، اما باید کرامت خانوادههای شهدا حفظ شود.