به گزارش مشرق، اگر شما به خرید دوباره یا چندباره ی لوازم تان که قابل استفاده هستند ولی از آنها خسته اید یا از نظر شما قدیمی شده اند و باید آنها را عوض کنید یا دور بیاندازید؛ اشتیاق داشته باشید و یا مثلا خوراک و غذایی که کامل نخورده اید را دور می ریزید، لباسی که یک بار پوشیدید را دیگر نمی پوشید، یا انواع مختلفی از یک کالا را دارید، و از همه ی آنها استفاده نمی کنید، شما یک مصرف گرا هستید.
اگر به مراحل تولید یک محصول و هزینه هایی که برای آن شده، توجهی نمی کنید و به راحتی با پرداخت پول و بدون در نظر گرفتن ضرورت خرید کالا و انرژی و زحمتی که در راستای تولید، ساخت و توزیع آن محصول کشیده شده، اقدام به خرید آن می کنید، بدون هیچ تعارفی شما یک مصرف گرا هستید.
اگر بی محابا و صرفا برای عقب نماندن در رقابت ها و مسابقه های تجمل گرایی بین دوستان و اقوام و همچنین برای اینکه در نظر دیگران، بی کلاس نباشید، مدام تیپ عوض می کنید و اهمیتی به مصرف بهینه ی سرمایه ی اقتصادی، انرژی، سوخت، کالا، خوراک، پوشاک، لوازم منزل، لوازم شخصی، نمی دهید، شما گرفتار یک بیماری مسری به نام مصرف گرایی شده اید.
اختلال رفتاری مصرف زدگی
از زاویه نگرش روانشناختی، مصرف بی رویه و نامتعادل کالا، پوشاک، خوراک، لوازم، یک بیماری است. انسان هایی که به داشتن تعداد زیادی از یک کالا و وسائل شخصی، پوشاک و لوازم منزل به صورت متنوع و در مدت زمان کوتاه، علاقه زیادی دارند، و مایل هستند همه چیز نو باشد، مبتلا به اختلال روانی –رفتاری مصرف گرایی هستند؛ اختلالی که ریشه اش در روان افراد و ظهور و بروزش در رفتار انسان های اغوا شده در نظام های اجتماعی مصرف گرا است.
دلیل رواج مصرف گرایی در خانواده و جامعه؟
این اختلال روانی -رفتاری، انحصارا معلول تربیت غلط والدین در خانواده ها نیست، بلکه دولت ها و نظام های اقتصادی مبتنی بر تفکر سرمایه داری جهان نیز، در شکل گیری این پدیده ناهنجار اجتماعی شریک هستند. کشورهای صنعتی و مدیران سرمایه دار در دهکده جهانی که با تولید و گردش چرخ صنعت، حیات و زندگی خود را استمرار می بخشند، تمام توان و قدرت خود را در ترویج و تبلیغ این خصوصیت رفتاری به عنوان یک فرهنگ و شاهراه مدرنیتیزه شدن، به کار می بندند و طبیعتا خانواده به عنوان کوچک ترین نهاد اجتماعی، تحت تاثیر نهادهای بزرگتر و تبلیغات رسانه ای آنها قرار می گیرد.
رسانه های دولتی و خصوصی، مدام در حال تبلیغ خرید پوشاک و لوازم منزل هستند، تمام تلاش خود را می کنند تا با انواع و اقسام تشویق ها و فریب ها مشتری را جذب خود کنند تا بیشتر خرید کند یا لوازمی که هنوز کهنه نشده اند و امکان استفاده از آنها وجود دارد، را دور بیندازد یا تعویض کند، و در طول پروسه های تبلیغاتی شان، این انحراف شوم اجتماعی را به عنوان پرستیژ، اعتبار ، دسیپلین و انضباط معرفی نمایند و یک خصلت ضداخلاقی و ضدارزشی را به عنوان باکلاس و به روز بودن، در جامعه و نظام فکری فرهنگی بگنجانند.
تقبیح مصرف گرایی در کشورهای پیشرفته
جالب است بدانید در بسیاری از کشورهای پیشرفته غربی، مکانی به نام "دور" وجود ندارد که مردم کالاهای قدیمی و بی مصرف خود را به آنجا بیندازند بلکه تمامی لوازم خود را تا زمانی که امکان دارد استفاده می کنند و وقتی عمرش به پایان رسید آن را بازیافت و فرآوری می کنند. اما در کشورهای جهان سوم و مصرف گرا مردم به شدت و به صورت افراطی، به دنبال خرید کالا هستند، پوشاکی که شاید یک بار در طول عمرشان آن را در یک مجلس مهمانی بپوشند و دیگر آن را استفاده نکنند یا مبلمان و پرده و برخی از لوازم برقی خود را که لزوما هر ساله باید تعویض کنند مانند تلوزیون و . . . که همه ی اینها رفتارهای بیمارگونه و غیرعادی ریشه دار در اختلال روانی رفتاری مصرف گرایی است.
وقتی گفته می شود مصرف گرا کسی است که در مدت زمان کمتری از عمر یک کالا، احساس ضرورت می کند که آن را تعویض یا کنار بگذارد و جایگزین نو و جدیدی را برای آن در نظر بگیرد، بدیهی است از آن طرف مقصود ما این نیست که بیش از حد مجاز از یک کالا استفاده شود تا مصرف گرا نباشیم و صرفه جو باشیم، در حقیقت مصرف گرا نبودن به استفاده ی بیش از حد کالا نیست، چرا که این هم می تواند آسیب های جدی تری را در پی داشته باشد. مصرف بیش از حد یک کالا نیز نکوهیده و معضل جدی فرهنگی است که صد البته هر چیزی همراه با افراط یا تفریط باشد نکوهیده است، و این پدیده همراه با تفریط بدان معنی است که در برخی موارد از وسائل و لوازم و ابزار بیش از اندازه استاندارد و معقول استفاده شود تا جایی که موجب آلایندگی و زیان به سلامت و پاکی هوا و طبیعت می شود.
تجویز دارو برای بیماری مصرف گرایی
به صورت کلی هر گاه الگوی مصرف از حد اعتدال خارج شود و با زیاده روی و افراط یا کوتاهی کردن و تفریط همراه شود، آغاز مصیبت است و توجه جدی مسئولین و دغدغه مندان و متصدیان امر فرهنگ و سلامت را می طلبد.
باید به خوبی برای مردم و مربیان تبیین شود که مصرف گرایی معنایی عام تر از اسراف دارد، ممکن است فردی چیزی را دور نریزد ولی همینکه به خوبی استفاده نمی کند، یا زیادتر از حد نیاز خرید می کند، می پوشد و می خورد، هر چند ظاهرا اسراف نکرده اما در واقع موجب هدرروی منابع انسانی و طبیعی و انرژی و اقتصادی زیادی شده است.
یک شهروند جوان، وقتی از دوران کودکی و همزمان با دوران بلوغ، در تلوزیون و رسانه، تبلیغات بازرگانی غیرواقعی را می بیند، خانه هایی لاکچری، لوازم برقی و وسائل منزل، بسیار شیک و بی نظیر، در خانه دوستان و اقوام و مهمانی ها، انواع و اقسام کالاهای جدید را می بیند که گویا یکبار مصرف می باشند، به صورت ناخودآگاه این مساله در ذهن او نهادینه می شود که من هم برای زنده ماندنم در بین جمع دوستان و ادامه ارتباطم با آنها، نباید از سطح اجتماعی اقتصادی آنها پایین تر باشم.
این بیماری مخصوص افراد دارا نیست، بلکه خانواده های کم بضاعت یا بی بضاعت، و طبقه متوسط به پایین جامعه از نظر اقتصادی هم به نوبه خودشان و در حد خودشان، گرفتار این موج رقیب طلبی شده است.
تا وقتی که تبلیغات رسانه ای اصلاح نشود، انباشتهای ذهنی مردم در جامعه تغییر و تحول نمی یابد، و جامعه از راه اشتباه خود، به مسیر صحیح بر نمی گردد.
اینکه خانواده ها، با هزینه های گزاف برای عروس و داماد در آغاز زندگی، انبوهی از لوازم و وسائلی که به هیچ وجه مورد نیاز نیست، فراهم می کنند و ده ها توجیه و دلیل برای این کارشان می تراشند، حاکی از درک نادرست الگوی صحیح مصرف در ذهن والدینی که کوله باری از تجربه را همراه دارند، می باشد.
اگر آحاد جامعه هنگام محاسبه و تخصیص سرمایه شان به خرید کالای مایحتاج فقط به نیاز حقیقی و ضروری خود توجه کنند و از طرفی به فکر تامین نیازهای افراد کم بضاعت نیز باشند، از هدرروی بسیاری از منابع جلوگیری می شود و پیشرفت چشمگیری از جهت اقتصادی در جامعه شاهد خواهیم بود.
در مقیاس بزرگتر، اگر سرمایه های کلان در جهت بهینه سازی تولیدات و افزایش کیفیت محصولات و توسعه اقتصاد مقاومتی و تولید محور ، صرف شوند، کشور ما از واردات بی رویه و خام فروشی های مهلک نیز نجات پیدا خواهد کرد.
منبع: تبیان