به گزارش مشرق، محمد مایلی کهن، سرمربی و بازیکن سابق تیم ملی ایران ، مدت ها سکوت کرده و مصاحبه نمی کرد. او همانطور که خودش می گوید این روزها توی خانه نشسته و حرص می خورد. شاید برای خیلی ها محمد مایلی کهن آن مربی همیشه معترض و احساسی است که در کنفرانس مطبوعاتی یک مسابقه لیگ برتر به خاطر فحاشی تماشاگران به داور مسابقه ، گریه کرد و یا به خاطر کودک سرطانی موهایش را تراشید. شاید خیلی ها او را به خاطر دادگاه هایش با علی دایی و یا مصاحبه های بسیار تندش علیه کی روش بشناسند اما در کنار این ها محمد مایلی کهن ،کاپیتان سابق پرسپولیس و مربی تیم رویایی جام ملت های 1996 یک آدم شدیدا احساسی و شیفته و عاشق ورزش و فوتبال ایران است. چالش های پرتعداد او در تمام این سال ها اغلب به خاطر نقدها و ایراداتی که به فوتبال و ورزش داشته به وجود آمده است و خیلی کم پیش آمده که او به خاطر خودش و یا منافع شخصی اش با فرد ، باشگاه یا فدراسیون دچار چالش شود.
چه موافق او باشیم و چه مخالفش، محمد مایلی کهن سرمربی دوران طلایی تیم ملی ایران و شاید بهترین تیم ملی ایران در تمام ادوار باشد. او در 42 سالگی و در سال 1374 هدایت تیم ملی را در به عهده گرفت و آن تیم در نهایت تبدیل به جذاب ترین تیم ملی تاریخ شد. تیمی که با 6 برد به جام ملت های 1996 در امارات رفت و در آن جا بعد از باخت در بازی اول برابر عراق ، تبدیل به تیمی ویرانگر شد که عربستان را با سه گل و کره جنوبی را با شش گل در جام ملت ها در هم کوبید. آن تیم بی تردید شایسته ترین تیم برای قهرمانی در جام ملت ها بود اما مثل سال 2004 در نیمه نهایی قربانی مشکلات داوری شد و به فینال نرسید. هرچند مسابقات مقدماتی جام جهانی 1998 فرانسه برخلاف جام ملت ها برای او موفقیت آمیز نبود. سلیقه خاصش روی انتخاب برخی نفرات و عدم دعوت برخی دیگر و همچنین چالش هایش با برخی ستاره ها باعث شد تا جو رسانه ای علیه او باشد و در نهایت شکست برابر عربستان و سپس آن باخت غم انگیز به قطر به حضورش در تیم ملی پایان داد. مایلی کهن 14 سال هافبک تیم پرسپولیس و در دوران طلایی این تیم از اواخر دهه 50 تا پایان دهه شصت بود، با آن شوت های محکم ضربات کرنر و ایستگاهی عجیبی که با بیرون پا ارسال می کرد. این تنها بخشی از رزومه فردی است که در سال 59 با مدرک لیسانس به استخدام سازمان تربیت بدنی درآمد و 30 سال نیز کارمند این سازمان بود. بعد از مدت ها سکوت گفت و گوی مفصلی با او انجام دادیم که در زیر می خوانید:
چرا سکوت؟
چرا باید من راجع فوتبال حرف بزنم. من باید راجع به پوشک حرف بزنم. فوتبال مال کسانی است که می خورند و می برند و با شلوارجین می آیند سرتمرین تیم ملی و لم می دهند دوره قاجار هم اینگونه نبوده است. البته که به هرحال مشکل یک نفر نیست مشکل کل مجموعه است.
وزیر ورزش از خارج بیاوریم
شنیدم یکی از معاونین سابق سازمان تربیت بدنی و عضو هیات اجرایی کمیته ملی المپیک به نام خانم طاهریان فرمایش کرده که ما برای همه تیم های ملی مان باید مربی خارجی داشته باشیم. اما من می خواهم به خانم طاهریان که ایشان را از قبل می شناسم بگویم که ما قبل از آوردن مربی خارجی باید معاون و مدیر و یا عضو هیات اجرایی از خارج بیاوریم. باید وزیر ورزش از خارج بیاوریم ، اگر واقعا ایشان فکر می کنند که خارجی ها می توانند ورزش را درست کنند بهتر است که از مدیریت شروع کنند چون اصل مدیریت است. مدیر و رئیس و وزیر ورزش خارجی بیاوریم که برنامه ریزی ها انجام شود. اگر آنقدر خارجی خوب است چرا عضو هیات اجرایی خارجی نیاوریم؟
کشور اول کی روش ایران است
جالب است که آقای سرمربی تیم ملی که اصلیتش موزامبیکی است می گوید ایران کشور دوم من است. من اما می گویم که اتفاقا ایران کشور اول اواست. کدام کشور درجه دو و درجه سه اروپایی در این سال ها ایشان را خواسته است؟! کدام کشور عربی و همسایه های ما ایشان را خواسته است؟ نهایتش هم دیده بودیم که آن هایی که برایش پروپاگاندا می کردند هم در نهایت در این سال ها غیر از آفریقای جنوبی و مصر و الجزایر نتوانستند خبری بسازند و در نهایت هم برخی از این کشورها پیشنهاد به او را تکذیب کردند. اما چرا یک کشور اروپایی درجه دو و سه اروپایی در این سال ها یک پیشنهاد به او نداده است؟ می دانید اقتصاد مقاومتی؛ اقدام و عمل ما کارگرها و کارمندها است. یک ریال به حقوق کارگردان و کارمندان اضافه نمی شود و در این شرایط که مردم دغدغه پوشک برای بچه هایشان دارند آقایان برای گرفتن میلیون دلار برنامه می سازند و کمپین تشکیل می دهند.
با هر مدال اشک ریختم
بازی های آسیایی جاکارتا را می دیدم. خیلی از قهرمان های ایرانی که در این مسابقات مدال می گرفتند بعضا گریه می کردند و خداوکیلی من هم نمی توانستم جلوی خودم را بگیرم و با آن ها اشک می ریختم. شاید مسخره باشد اما حتی تکرارش را هم که می دیدم باز هم اشکم در می آمد. همسرم به من ایراد می گرفت، می گفت او قهرمان شده تو چرا گریه می کنی؟! گفتم که من عقل درست و حسابی ندارم( می خندد)
شفاف سازی فقط مال ورزش است
تازه ورزش بهتر است ، شما ببینید روسای مجالس کشورهای مختلف دنیا در سال چند سفر خارجی می روند و مال خودمان را هم جستجو کنید. خوبی ورزش این است که اگر یک تعدادی بخواهند به سفر بروند برملا می شود اما کسی نمی داند نماینده های مجلس با چه تعداد و چه هزینه ای اینهمه سفر می روند. اگر قرار است شفاف سازی شود باید همه این مسایل شفاف سازی شود.
مشکل با عربستان را تعدیل کردیم
ما الان مدتی است که با کشور عربستان مشکل سیاسی داریم. در سال 1996 که من سرمربی تیم ملی ایران بودم و هم تقریبا چنین شرایطی وجود داشت و مشکلات سیاسی با عربستان داشتیم. در آن سال در نیمه نهایی و با اشتباه یا مشکل داوری به حریف باختیم و با وجود شایستگی به فینال نرفتیم اما آیا کسی یادش هست که من راجع به داوری صحبت کرده باشم؟ من و بچه ها بعد از بازی داشتیم گریه می کردیم اما من به بچه های عربستان و کادرفنی شان تبریک گفتم ، بردشان را زیر سوال نبردم و می توانم بگویم که باعث شدیم مشکلاتی که در عرصه سیاسی داشتیم تعدیل شود. بعد از آن وزیرامور خارجه کشورمان به عربستان رفت و روابط بهتر شد. امروز اما در حالی که 400 حاجی ما در مراسم حج شهید شدند و بدون گرفتن یک ریال غرامت 100 هزار زائر را به عربستان فرستاده ایم و اگر هر نفر هزاردلار هزینه کند ببینید که هزینه سرسام آوری خواهد شد آن وقت زندگی مردم سیستان و بلوچستان و کرمانشاه با یک باد از بین می رود. آدم واقعا اعصابش خرد می شود، از سیستان و کرمانشاه بگذریم یک کمربندی در انزلی هست که سی سال است می خواهند درست کنند و نمی کنند و سالانه جان انسان های زیادی را می گیرد. برای ساختن یک کمربندی بیست کیلومتری 30 سال زمان کمی است؟ همه جای گیلان چمن می بینیم غیر از ورزشگاه ها...بله باید هم این آقا بیاید به ما فخر بفروشد.
از نوشاد یاد بگیرید
برنامه نود را دیدید؟ دوباره یک شو برای مردم اجرا کردند و تمام هدفشان رسیدن به یک جمله بود:« قهرمانی در جام ملت ها یک رویا است» این آقا هشت سال است فوتبال این مملکت را در دست دارد و هنوز هم قهرمانی در جام ملت ها برای ما رویا است. رویا یعنی غیر قابل دسترسی یعنی انتزاعی!
آیا فوتبال آسیا در دنیا محلی از اعراب دارد؟ چطور ما 5 سال است که در رنکینگ آسیا اول هستیم اما قهرمانی در آسیا برایمان رویا است. می خواهم یک گریز به المپیک آسیایی جاکارتا بزنم. در بازی های آسیایی نوشاد عالمیان در پینگ پونگ سوم شد و برنز گرفت. پینگ پونگ آسیا در سطح جهان کجا است؟ قطعا آسیا در جهان در تنیس روی میز اول است و حالا یک جوان ایرانی مثل نوشاد در این ورزشی به مقام سوم رسیده است. قهرمانی و یا رسیدن به مدال برنز پینگ پونگ در آسیا هم برای ما رویا نبود چرا که این جوان ، نوشاد عالمیان آن را به دست آورد اما در فوتبال که ما در رنکینگ اول هستیم و فوتبال آسیا هم در جهان محلی از اعراب ندارد قهرمانی رویا است! 5-6 سال است که با تاکید بر همین رنکینگ آسیا همه ما را سیاه کرده اند. اما من می خواهم بگویم که تیم ملی ما حتی در بدترین و سخت ترین شرایط و در دورانی که در دهه شصت کشورمان درگیر جنگ بود هم در جام ملت های آسیا مدعی بوده است حالا چرا قهرمانی رویا شده است؟
لژیونرهای ما بعد از جام جهانی دیپورت شدند
امروز در کل کشورمان یک ورزشگاه مناسب نداریم. جام جهانی که اینهمه برایش سر و دست می شکستیم برای ما چه چیزی داشت. تمام لژیونرهای ما بعد از جام جهانی دیپورت شدند. مسعود شجاعی، اشکان دژاگه، احسان حاج صفی و احتمالا رامین رضاییان هم می آید. جالب است که اشکان دژاگه سه سال است که تیم ندارد و مرتب به تیم ملی دعوت می شود و از حقوق و مزایای تیم ملی استفاده می کند. آقای ایکس در دو دوره جام جهانی حضور دارد و یک ثانیه هم بازی نمی کند. دوباره هم دعوت می شود. اگر ما در جام جهانی اینقدر که می گویند خوب بودیم چرا هیچکدام از بازیکنان ما را تیم های اروپایی نگرفتند. علیرضا جهانبخش هم که رفت به خاطر آقای گل شدنش در لیگ هلند بود. سامان قدوس هم که من معتقدم واقعا بازیکن خوبی است و باید در جام جهانی بیشتر بازی می کرد اصلا بازی نکرد و به خاطر بازی های خوبش در باشگاهی بود که فرانسوی ها جذبش کردند.
من اسپانسرها را فراری می دهم
راستش دیگر پیر شدیم و مربیگری و این ها از ما گذشته است. امسال دوستان در سپیدرود لطف داشتند و یک ماه ، یک ماه و نیم پیش بود که آمدند با من حرف زدند. بنده خداها هیچی نداشتند، بازیکن خوب گرفته نشده بود، امکانات هم که نداشتند و همه چیز در حد قول و قرار بود. نماینده محترم شهر آمد قول داد صدمیلیون تومان کمک کند! شورای شهر هم اعلام کرد که هزینه های رفت و آمد و مسافرت ها را می دهد اما همه این ها در حد قول و وعده و روی هوا بود. من هم کسی نیستم که بتوانم با خودم اسپانسر ببرم، من اسپانسرها را فراری می دهم. دوست و آشنایی هم نداشتم که تیم را بخرد به همین خاطر تشکر و عذرخواهی کردم اما به عنوان یک گیلانی اگر از من نظر مشورتی بخواهند کمک خواهم کرد. اما با این شرایط نمی توانستم کاری بکنم ، مورینیو با آن همه امکانات در منچستر نتوانست ما که دیگر رقمی نیستیم....البته آقای حسن زاده مدیرعامل خونه به خونه بابل هم به من محبت داشتند اما از آن ها هم عذرخواهی کردم.
خادم باید وزیر ورزش شود
اکثر مدال هایی که در بازی های آسیایی گرفتیم به من چسبید. همه ورزشکاران و قهرمان های ایران عزیز و دوست داشتنی هستند اما مدال هایی که در کشتی گرفتیم واقعا لذت دیگری داشت. این موفقیت کشتی به خاطر حضور بزرگمرد ورزش ایران دکتر رسول خادم است که در راس فدراسیون کشتی قرار گرفته است. اگر دوران مدیریت ایشان بررسی شود خواهیم فهمید که تفاوت هایی به وجود آمده و چه فرق هایی کرده ایم. علاوه بر مقام هایی که کسب کردیم و مدال هایی که در کشتی به دست آوردیم به علاوه اینکه کشتی ما از نظر فرهنگی و شخصیتی هم رشد کرده و دچار تحول شده است. امکاناتی که ایشان به کشتی آوردند و جذب بانک ها و منابع مالی، سطح اردویی از نظر تمرین، سالن و تشک و تغذیه حتی پول توجیبی و حقوق ماهیانه تحول اساسی در این ورزش ایجاد کرده است. باید بروید ببینید که خادم چقدر برای کشتی وقت می گذارد. به نظر من ایشان از نظر مدیریت یک شاهکار است. خیلی ها به این ایراد می گرفتند که چرا ورزشکاران در شورای شهر حضور دارند اما کسی مثل رسول خادم که سابقه حضور در شورای شهر هم دارد چرا نباید وزیر ورزش شود؟ حضور یک ورزشکار در شورای شهر می تواند حتی لازم هم باشد اما اینکه چرا اکثر قریب به اتفاق افرادی که وزیر ورزش ، رئیس سازمان تربیت بدنی و رئیس کمیته ملی المپیک می شوند از میان قهرمان های ورزشی نیستند عجیب است. جالب است که رسانه هایی که به عباس جدیدی، هادی ساعی ، حسین رضا زاده و علیرضا دبیر ایراد می گرفتند که به شورای شهر رفته اند هیچوقت نپرسیده اند که چرا وزیر ورزش یا رئیس کمیته ملی المپیک از میان قهرمان های ورزشی انتخاب نمی شوند! آیا همین رسانه ها قبول می کنند یک قهرمان ورزشی وزیر صنعت شود؟
متعجبم از حرف هایی که می شنوم
شنیدم که رئیس فدراسیون فوتبال گفته پس از اتمام بازی ایران-مراکش درصد نشاط اجتماعی به وجود آمده از آزادسازی خرمشهر و صعود ایران به جام جهانی ۹۸ بیشتر بوده است. من می گویم خیلی از افراد ممکن است در خانه شان جانباز شده باشند اما خودشان را در کنار جانبازان عزیزی که جانشان را برای حفظ این مملکت گذاشته اند معرفی می کنند. وقتی آزادشدن خاک این مملکتی که جوانان برای آزادشدنش از دست دشمن خونشان را دادند را با برد برابر مراکش مقایسه می کنند چه می توانم بگویم؟