به گزارش مشرق، در روزهایی که مسائل و مشکلات اقتصادی بر جنبههای مختلف زندگی مردم سایه افکنده و برخی از جوانان نگران تشکیل زندگی مشترک و هزینههای بالای آن هستند، برخی دیگر با گره زدن آغاز زندگی مشترکشان با مسائل معنوی، به سادگی و با یک توکل پای سفره عقد مینشینند و مرحله تازهای از زندگیشان را آغاز میکنند. سنت زیبای برگزاری مراسم عقدکنان و عروسی در کنار مزار شهدا، کار فرهنگی زیبایی است که روز به روز در حال گسترش است. در صورت فراگیر شدن میتواند مشکلات زیادی را از سر راه جوانان در آغاز زندگی مشترک بردارد و مفاهیم تازهای را وارد زندگیشان کند. زوجهای جوان بر مزار شهدای گمنام یا شهیدی که به آن ارادت دارند و زندگیاش را سرلوحهشان قرار دادهاند حاضر میشوند و در جمع صمیمی مهمانانشان، مراسم عقد یا عروسیشان را برگزار میکنند و زندگی در حضور شهدا و با عطر گل محمدی آغاز میشود.
زیبایی و سادگی
عشقهای بزرگ ساده و بیتکلفند. نیازی به جار زدن ندارند و با مشاهده زوجین و رفتار و سکناتشان میتوان به کیفیت عشقشان پی برد. در دنیای پر زرق و برق امروزی سادگی اصالت بیشتری دارد. اگر این سادگی با اعتقادات معنوی و باارزش توأم شود زیباییاش به چشم میآید. آنها که با سادگی تمام، به دور از هزینههای گزاف، سنگ بنای زندگیشان را خدایی میگذارند، نه تنها خود را از مشکلات اقتصادی رها کردهاند، بلکه با آرامش و سبکبالی و با تأسی از شهدا به خانه بخت میروند.
سفره سپید عقدشان را بر مزار شهیدی انداختهاند و با خلوص و دلدادگی به دور از تشریفات دست و پاگیر مرسوم قصد شروع زندگی مشترک را دارند. همه چیز مراسمشان بوی عشق میدهد. حالا با حضور این جوانان، مزار شهدا جایی برای جشن و سرور تبدیل شده است. پیراهنهای سفید و رنگی جایش را به پیراهنهای مشکی داده و مراسم شادی، جای سوگواری را گرفته است. عکس و نام شهدا در جای جای مجلس حضور دارد و همه لبخندی بر لب دارند و غرق در فضای صمیمی مجلس عقدکنان هستند.
در میان زوجهای جوانی که مراسم عقد و عروسیشان را در مزار شهدا برگزار میکنند، نقاط مشترک زیادی وجود دارد. برخی از آنها، مزار شهدای گمنام را برای محل ازدواجشان انتخاب کردهاند و برخی دیگر پیش از شروع زندگی مشترک شهیدشان را انتخاب کردهاند، سبک زندگیاش را خواندهاند، با اعتقاداتش آشنا شدهاند و رفته رفته با احساس تحول درونی پی به مفاهیم باارزشی در زندگیشان بردهاند. بیشترشان به درستی سادهزیستی را از زندگی شهیدشان آموختهاند و فهمیدهاند غرق شدن در مسائل مادی و دنیوی خوشبختی نمیآورد. خوشبختی واقعی در دل آدمها و زمانی است که شخص حضور خداوند را در تمام مرحله زندگیاش احساس کند. آنها به نیکی متوجه شدهاند سادهزیستی یکی از کلیدهای خوشبختی است و میتوان زندگی را جور دیگر دید، فقط به شرطی که چشمها را شست.
ازدواج ساده شهدا
شهدای دفاع مقدس مراسم ازدواجهایشان را در نهایت سادگی برگزار میکردند و تأکید زیادی بر این موضوع داشتند. خانواده شهید فتحالله ژیانپناه درباره مراسم عروسی شهید و نحوه برگزاریاش میگویند: «سفره عقدمان با همه سفرهها فرق داشت! به جای آینه شمعدان، تفسیر المیزان را دور تا دور سفره چیده بودیم! برکتی که این تفسیر به زندگیمان میداد، میارزید به هزاران شگونی که آینه شمعدان میخواست داشته باشد. برای مراسم هم برنج اعلا خریدیم، ولی فتحالله نگذاشت بارش کنیم! میگفت: «حالا که این همه آدم ندار و گرسنه داریم، چگونه شب عروسیام چنین غذای گرانقیمتی بدهم. برنجها را بستهبندی کردیم و به خانوادههای نیازمند دادیم. وقتی برنجها را میدادیم فتحالله میگفت: این هدیه امام خمینی (ره) است.»
شهید محمد جهانآرا نیز درباره مراسم عروسیشان میگوید: «همان طور که گفتم نه خریدی داشتیم و نه برنامه خاص دیگر. در منزل ما بدون آنکه وضع خاصی باشد، با لباس ساده و فقط با خرید یک حلقه، زندگی مشترکمان را شروع کردیم. ابتدا یکی از دوستان آیاتی از قرآن را تلاوت کرد، بعد در این زمینه صحبتی شد و مراسم عقد با سادگی تمام انجام شد.» همسر شهید یوسف کلاهدوز نیز خاطره روز ازدواجشان را اینگونه روایت میکند: «آینه و شمعدان نخریدیم. الان اگر کسی هیچ خریدی نکند لااقل آینه و شمعدان را میخرد، آن هم اصفهانیها که رسم و رسومشان خیلی مفصل است، ولی ما خیلی به این چیزها پایبند نبودیم. یوسف هم علاقهای نداشت. همه خرید عقدمان یک حلقه بود با یک جفت کیف و کفش سفید. سر عقد هم لباس سفید خواهرم را پوشیدم!»
آموختن از شهدا
آن روزها زندگیها به واسطه ساده نگاه کردن، نداشتن چشم و همچشمی محکم و بادوام بود. مسائل مادی برای شهدا بیاهمیت و در حاشیه بود و در عوض آنها به اخلاق، اعتقادات و رفتار طرف مقابلشان نگاه میکردند. همسران شهدا هم چنین بودند. با کمتوقعی بر ایمان، غیرت و مردانگی شوهرانشان تکیه میکردند و پایههای زندگیشان را محکم برمیداشتند.
امروز برخی از جوانان دریافتهاند برای اینکه پایههای خانهشان را روی آب نسازند، باید با ایمان و اعتقاد گام بردارند. آنها زندگی شهدا را خواندهاند و متوجه شدهاند گره زدن زندگی به اخلاقیات و معنویات آیندهشان را بیمه میکند. درسهایی گرانبها از شهدا آموختهاند که فقط میتوان از زبان معلمان دلسوز شنید.
حسینیه شهدای ستاد معراج شهدای مرکز نیز یکی از این مکانهای معنوی است که بارها محل برگزاری پیوند آسمانی زوجهای جوان شده است که علاقهمند بودند شهدا شاهد عقد آسمانیشان باشند. زوجهای جوان بسیاری هستند که تمایل دارند مراسم ازدواجشان در فضای معنوی معراج شهدا و در جوار پیکر مطهر شهدای گمنام دوران دفاع مقدس برگزار شود به این محل مراجعه کرده و با زیارت پیکر شهدا سر سفره عقد مینشینند.
سرهنگ ابراهیم رنگین مسئول ستاد معراج شهدای مرکز در این باره میگوید: «برگزاری مراسم عقد و ازدواج در جوار مزار مطهر شهدا، در مقبرههای شهدای گمنام و مشهد شهدا و بهشت زهرا هیچ سازماندهی خاصی نداشته است و از سالها پیش این موضوع به صورت خودجوش و ذوقی از طرف مردم در این مکانهای مقدس برگزار شده است، اما به طور مرسوم از سال ۹۴ به بعد این مراسمها میان مردم رواج بیشتری پیدا کرد. اولین عقد آسمانی در دی ماه سال ۹۵ در حسینیه شهدای معراج شهدا برگزار شد. هدف ما از برگزاری مراسم عقد زوجهای جوان در معراج و در کنار پیکر مطهر شهدای گمنام، رواج موضوع ازدواج آسان بود که طرفداران زیادی هم پیدا کرد. وقتی دو، سه مراسم ازدواج در معراج برگزار شد، دیدیم که داوطلبین زیادی پیدا شدند. تا الان هم ۶۲ پیوند آسمانی در ستاد معراج شهدای مرکز برگزار شده است.»
مهمانی شهدا
راحله کریمی زارچی عروس جوانی است که پیوند زناشوییاش را در کنار مزار شهید همت برگزار کرد و حس و حال این مراسم برای همیشه در یاد و خاطرش مانده است. او دلیل انتخاب مزار شهید همت برای برگزاری مراسم عقد را چنین بیان میکند: «از طریق خواهرم با شهید همت آشنا شدم. آن روز وقتی خواهرم عکس این شهید را به خانه آورد، حس کردم احساس شهید همت متفاوت است. علاقهام به این شهید هر روز بیشتر از گذشته شد و عکس این شهید را بین کتابهای دانشگاه و روی دیوار اتاقم قرار دادم. همیشه در نمازهایم برای این شهید دعا میخواندم و شهید همت به عضوی از خانواده ما تبدیل شده بود.»
این عروس جوان در ادامه درباره روز عقدکنان میگوید: «بعد از مراسم عقد تصمیم گرفتیم ماه عسل را به گلزار شهدا برویم. آرزو داشتم که سفره عقد زندگی مشترکمان کنار مزار شهید همت برپا شود. مقدار کمی از وسایل سفره عقد را همراه برداشتیم و به گلزار شهدای امامزاده شاهرضا (ع) در شهرضا رفتیم. از دور وقتی مزار شهید همت را دیدم منقلب شدم و ساعتها کنار مزار این سردار شهید اشک ریختم. چفیهای را به عنوان سفره عقد پهن کردیم و وسایل را روی آن قرار دادیم. مردم و خادمان امامزاده وقتی از موضوع باخبر شدند کنار ما آمدند و مراسم باشکوه و به یادماندنی را برای ما برپا کردند. من در زیر چادر فقط صدای گریه و دعای مردم را میشنیدم. همه خوشحال بودند و خادمان امامزاده بر سر ما نقل ریختند و بین مردم شیرینی پخش کردند.»
عروس دیگری که مراسم ازدواجش را کنار مزار شهدای گمنام برگزار کرده، درباره روز ازدواجش میگوید: «شاید اگر برنامه ازدواج ما مانند دیگر زوجها با همان زرق و برقهای خاص دنیایی همراه بود، به یقین این چنین جشن سادهای به خوبی برگزار نمیشد. این یک دعوت بود. ما لایق این نبودیم که شهدا به مجلس ما بیایند، با عنایتشان، مهمان شهدا شدیم. اغراق نیست اگر بگویم که با مهماننوازی شهدا، بهترین پیوند ازدواج در این دوران رقم خورد و شاید تأکید آسمانی بودن این پیوند، حلقههای اشکی بود که در چشمان مهمانان میشد نظاره کرد و این نوع برگزاری مراسم ازدواج در حقیقت لبیکی بود به وفاداری بر ارزشها و آرمانهای این انقلاب که تا آخرین نفس، شهدا را نظارهگر بر اعمالمان میدانیم و به پاس خونشان از میراث ماندگارشان محافظت میکنیم.»
مهمان کردن شهدا در مراسم عروسی برکات زیادی به همراه دارد. در کنار اینکه از همان نخستین لحظههای شروع زندگی مشترک عطر و حلاوت حضور شهدا در جای جای زندگی احساس میشود، به وقت نیاز و دلتنگی میتوان به شهدا رجوع کرد و از آنها کمک خواست. وقتی دو زوج با اهدافی آسمانی پیمان مشترک زندگیشان را شروع کنند قطعاً نگاه ویژه شهدا را در زندگیشان احساس خواهند کرد.
برای اجرایی کردن چنین تصمیمی نیاز به انجام کار پیچیدهای نیست. همه چیز با یک توکل خدایی شروع میشود. با صاف کردن دل، به اینکه بدانی زندگیات را میخواهی روی چه چیزی بسازی و در زندگی به دنبال چه میگردی. زندگی محل گذر است و در وانفسا نباید فقط به دو روزه دنیا دل خوش کرد. باید برای آینده برنامههای ماندگار داشت و در این مسیر ازدواج و داشتن یک همراه خوب میتواند انسان را بیشتر به سمت کمال سوق دهد. ازدواج باید محلی برای پیشرفت و بزرگ شدن روح آدمی باشد و اگر زندگی مشترک را به اهداف کوچک مادی پیوند بزنیم، دستهایمان خالی خواهد ماند. کلافه و سردرگم خواهیم شد که چیزی نیندوختهایم.
منبع: روزنامه جوان