سرویس جهان مشرق - بنابر گزارش دفتر مطبوعاتی وزارت دفاع روسیه، بزرگترین رزمایش نظامی این کشور در طی ۳۷ سال گذشته، آغاز شده است. رزمایشی یک هفتهای، که ووستوک(شرق) نام دارد و تا ۱۷ سپتامبر ادامه خواهد داشت. از جمله اهداف اصلی این رزمایش، آمادگی برای استقرار سریع هزاران نیرو، هواپیما و وسایل نقلیه نظامی در طول هزاران کیلومتر(از غرب تا شرق روسیه) ذکر شده است، که به منظور حفظ امنیت نظامی این کشور بازآفرینی خواهد شد.
روسیه این رزمایش بزرگ را تا حدودی شبیه به رزمایش سال ۱۹۸۱ توصیف کرده است که بین ۱۰۰ تا ۱۵۰ هزار سرباز در آن حضور داشتند. رزمایشی با عنوان زَپُد(به زبان روسی یعنی غرب)، که بزرگترین رزمایش نظامی عصر شوروی محسوب میشد. با این وجود وزیر دفاع روسیه اعلام کرده است که این رزمایش حتی از رزمایش زَپُد هم بزرگتر خواهد بود؛ زیرا ۳۰۰ هزار سرباز، ۳۶ هزار خودروی نظامی، ۱۰۰۰ بالگرد و ۸۰ جنگنده در این رزمایش شرکت خواهند کرد.
این رزمایش در شرایطی برگزار میشود که تنشهای میان مسکو و غرب به شدت تشدید شده است. شایان ذکر است که برگزاری این رزمایش نظامی بزرگ در سیبری تنها کمتر از یک ماه پس از برگزاری رزمایش ناتو در گرجستان دنبال میشود که با واکنش خشم آلود مسکو روبرو شده بود. مسکو هرگونه تحرک ناتو برای گسترش به شرق و عضویت گرجستان در این پیمان نظامی غربی را تهدید علیه خود و دارای آثار فاجعه بار در منطقه عنوان کرده است. روابط میان روسیه و اعضای ناتو(متشکل از ۲۹ کشور از جمله آمریکا) از زمانی که مسکو در سال ۲۰۱۴ شبه جزیره کریمه(اوکراین) را به خاک خود ضمیمه کرد، وخیمتر شده است. به طوری که دیمیتری پسکوف سخنگوی کرملین این رزمایش را با توجه به نگرش "پرخاشگرانه و غیردوستانه" موجود نسبت به روسیه موجه دانسته است.
اما از طرفی آنچه اهمیت این رزمایش را برای آمریکا و ناتو حیاتی میکند، حضور یگانهایی از چین و مغولستان در این رزمایش است.
به طوری که کارشناسان ناتو معتقدند که این مانور تنها یک نشانه یا پیام نیست، بلکه آمادگی برای یک جنگ در مقیاسی بزرگ است. چرا که مشارکت چین از شکل اعلامیهایی به سطح عملی، نشان دهنده اجرای شانه به شانه وظایف استراتژیک دو کشور برای حصول اهداف مشترک است. وزارت دفاع چین نیز این مسئله را انکار نکرده، از تعمیق همکاریهای نظامی و"تقویت توانایی دو طرف برای نشان دادن واکنش مشترک به تهدیدهای امنیتی مختلف" خبر داده است. دو کشور پیشتر نیز(تابستان گذشته) تمرینات نظامی مشترکی را در دریای چین جنوبی و دریای بالتیک اجرا کرده بودند.
در این رابطه چنین میتوان استنباط کرد که چین تاکنون مطابق آموزههای سانتزو(استراتژیست چین باستان) هنر جنگ را در جنگ نکردن و رسیدن به اهداف جنگ دیده است، به طوری که با گریز از رویارویی با هژمون جهانی(آمریکا)، رشد و توسعه شتابان خود را تا آنجا پیش برده است که اکنون ۱۴ درصد اقتصاد جهانی را در دست دارد. رشدی که به هیچ وجه مطلوب آمریکاییها نبوده، موجبات نگرانی آنها را فراهم آورده است. بر این اساس دور از ذهن نخواهد بود که دهه آتی، دهه جنگی جهانی و یا یکسری جنگها در مقیاس بزرگ باشد.
به این معنی که آمریکا یا خود مسقیم وارد کارزار شده و یا دیگران را به میدان کارزار وارد خواهد کرد. بعید نیست که آمریکا با گسستن بند از پای قدرتهایی(همچون آلمان و ژاپن)، آنها را در مقابل چین و روسیه قرار دهد- نکته اینکه دو کشور مذکور به واسطه شناخته شدن به عنوان مسببان خشونتهای جنگ جهانی دوم، از زمان پایان این جنگ تاکنون از حرکت به سوی توسعه توان نظامی منع شدهاند- تا آنگاه آمریکا مشابه جنگ اول و دوم جهانی که دیر هنگام و همچون یک ناجی فاتح به صحنه جنگ ورود کرد، وارد عرصه گردد! بیآنکه منابع قدرتش همچون کشورهای درگیر مستقیم در جنگ به استهلاک کشیده شود.
از طرفی به سرانجام رسیدن مرزهای اتحادیه اروپا به حد نهایی(مجاورت با روسیه)، ممکن است در بر دارنده این پیام باشد، که اکنون زمان به مصاف فرستادن این قدرت بالغ به میدان روسهاست! و نواخت ساز ناسازگاری بریتانیا برای خروج از این اتحادیه تنها مقدمهای برای شکلگیری نیروی نظامی جدید اروپایی باشد. جنگهای که نهایتاٌ هدف آنها حفظ هژمونی جهانی غرب به سرکردگی آمریکا و مهار رقبای آن(یعنی چین و روسیه) است.
* احمد رشیدی نژاد