به گزارش مشرق، پس از پیروزی موفقیت آمیز رزمندگان در عملیات ثامن الائمه که منجر به شکست حصر آبادان شد، پنج تن از فرماندههان رده بالای ارتش و سپاه جهت اعلام گزارش عملیات، با یک فروند هواپیمای سی130 عازم تهران شدند. هواپیما در جنوب غربی کهریزک دچار سانحه و هنگام فرود دچار آتش سوزی شد. در این سانحه 49 سرنشین به شهادت رسیدند. در میان اسامی شهدا نام فرماندهان بزرگی همچون فلاحی، نامجو، کلاهدوز، فکوری و جهان آرا نیز وجود داشت.
در ادامه روایت «سردار عبدالله محمدزاده» از بنیانگذاران سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در خصوص شهید کلاهدوز را میخوانید:
خصوصیات اخلاقی
از خصوصیات برجسته شهید کلاهدوز عشق عجیب او به سپاه بود. بارها گفته بود «وقتی که من این همه اخلاص، ایثار، شهادت طلبی و مکتبی بودن را در سپاه میبینم بیشتر معتقد میشوم که رژیم شاه و رژیمهای وابسته گذشته محکوم به سقوط بودند. میدانم که سپاه تا زمانی که این روشها و مشیهای انقلابی را داشته باشد یقینا پیروز است.»
این شهید بزرگوار چون در رژیم قبل بوده و آگاهانه هم با آن روبرو شده و حتی در صدد براندازی آن رژیم هم بوده است، حالا که با یک حکومت جمهوری اسلامی با قوانین اسلامی روبرو شده بود، عجیب قدر این حکومت و انقلاب را میدانست و همین قدرشناسی از سپاه بود که به طوری او را متعهد کرده بود. من وقتی که خودم را در رابطه با برادر کلاهدوز مقایسه میکنم میبینم که همیشه به کوششها و تلاشهای شبانه روزی این برادر غبطه میخوردم و حسرت میبردم که چه طور من در این حد قادر نیستم تلاش کنم.
دلسوزی کلاهدوز نسبت به سپاه به گونهای بود که در رابطه با مسائل سپاه تلاش میکرد. روی این امر بود که ما همیشه هر مساله و مشکلی که داشتیم برادر کلاهدوز راه حل نهایی آن بود که باید انجام میداد و حل میکرد. به طور مثال وقتی که او در آموزش بود و ما در رابطه با مسائلی که بنی صدر ایجاد کرده بود، ضرورت میدانستیم که او بیاید و مسوول ستاد شود برای ایجاد هماهنگی بیشتر در مقابل خط بنی صدر، با جان و دل قبول کرد. بعد که قرار شد شورای سه نفره تشکیل شود با این که قبول داشت این شورا کارش به نتیجه نخواهد رسید، ولی باز هم چون ما به او تکلیف کردیم، قبول کرد.
در رابطه با این که او قائم مقام سپاه بشوند نیز با وجود این که وی میگفت مسائلی هست که مشکل است و میبینم که مسائل زیادی سر راه ما خواهند بود، ولی وقتی به او گفتیم که این وظیفه شرعی توست و تو باید این مسوولیت را بپذیری، قبول میکرد. همین دلسوزیهای کلاهدوز موجب شده بود که وی در ستاد مرکزی و در سپاههای دیگر در تمام ایران تقریبا سنگ صبور برادران پاسدار، فرماندهان و مسولان عملیات در جبهههای جنگ به حساب آید. همواره هر کسی از کمبودها، سختیها و مشکلات گله داشت، بهترین کسی که میتوانست برود و درد دل خود را به او بگوید برادر کلاهدوز بود.
اصولا رزمندگان و مسوولان نسبت به برادر کلاهدوز این حالت را داشتند که او یک برادر بزرگتری است که در رابطه با مشکلات خود را سهیم میداند و سعی در رفع آن دارد و به فرض هم اگر این مشکل در یک شرایط خاصی قابل حل نباشد برادر کلاهدوز طوری برخورد میکرد که برادران با یک امیدواری خاصی از نزد او بیرون میرفتند.
من بزرگترین خصوصیت اخلاقی شهید کلاهدوز را دلسوزی وی نسبت به انقلاب و سپاه میدانم. شهید کلاهدوز به این نتیجه رسیده بود که از لحظه لحظه عمرش در حد توانش و در رابطه با هدفش استفاده کند و این لحظات را در راه رضای خدا به کار بگیرد.
نقش شهید کلاهدوز در سپاه و شورای عالی دفاع
شهید کلاهدوز سهم بسزایی در تدوین اساسنامه سپاه که توسط شورای انقلاب به تصویب رسید، داشت. او کسی بود که با آن خطی که میخواست سپاه را زیر نظر دولت قرار دهد، مخالفت کرد و نتیجه این مخالفتها موجب شد که سپاه زیر نظر ولایت فقیه قرار گیرد. این خدمات برادر کلاهدوز در تشکیل یک سپاه مکتبی زیر نظر ولایت فقیه یقینا یکی از باقیات الصالحاتی وی خواهد بود.
شهید کلاهدوز در سخنانش میگفت اگر سپاه را مکتبی و مردمی نگاه بداریم قادر خواهیم بود که در مقابل دشمنان انقلاب بایستیم و نام سپاه پاسداران انقلاب اسلامی را حقیقتا تحقق ببخشیم.
وی در آغاز تشکیل سپاه پس از آن که اساسنامه موقت سپاه در شورای انقلاب به تصویب رسید، به عنوان یکی از اعضای شورای فرماندهی سپاه مشغول آموزش بود. پس از مدتی در اطلاعات با محسن رضایی همکاری کرد و بعد از انقلاب اسلامی مسوول ستاد و سپس با اصرار زیاد قائم مقام سپاه پاسدارن شد.
موضع شهید در رابطه با جریانات انحرافی
دیدگاه کلاهدوز مبتنی بر این بود که سپاه باید زیر نظر ولایت فقیه باشد. تمام جبههگیریهایی را که مخالف این خط بود، کلاهدوز با آنها مخالفت میکرد و در عمل هم نشان داد.
او در طول خدمتش از آغاز سپاه تا شهادت نسبت به ولایت فقیه و امر امام آن چنان خاضع بود که به نظر من باید همیشه یک الگو برای تمام پاسدارن باشد. با این خضوع و چنین تسلیم بودن در برابر امر امام مشخص است که وی در برابر همه حرکتهای مخالف این خط موضعگیری صریح داشت.