به گزارش مشرق به نقل از ایرنا، رضاخان میرپنج كه از مهره های كلیدی استعمار نو در ایران بود، قبل از رسیدن به قدرت خود را فردی دیندار و پایبند به اصول مذهب نشان داد و اما پس از به قدرت رسیدن به تدریج ماهیت اصلی او نمایان شد. رضا خان تجددگرایی با تضعیف ارزشهای دینی را سرلوحه برنامههای نوسازی فرهنگی حكومت خود قرار داد و طی اقداماتی مخالفت عملی و آشكار خود را با اسلام و فرهنگ و سنن اسلامی جامعه آغاز كرد.
او در نخستین گام برای تجدد پذیری فرمایشی و یكسان سازی مردم با ایده ها و افكار گوناگون كه می توان تحقیر ملی را از آن استنباط كرد، در ششم دی ماه سال 1307 قانون متحد الشكل نمودن البسه ایرانی را در مجلس شورای ملی به تصویب رساند و با تصویب این قانون پوشیدن كت و شلوار با كراوات و كلاه فرنگی برای مردان اجباری شد.
سپس عده ای از دولتمردان و درباریان به اتفاق همسران خود به سبك غربی ها، بدون حجاب در مجامع حكومتی و معابر عمومی ظاهر شدند. به همین دلیل قانون لباس های متحد الشكل به عنوان نخستین گام عملی حكومت رضاخان در رویارویی با پدیده حجاب یاد می شود.
رضاخان پس از سفر به تركیه در سال 1313و دیدار با آتاتورك از او كه به تازگی پس از جنگ جهانی اول به قدرت رسیده بود و مشغول اجرای منویات غرب در تركیه از طریق سكولاریسم بود، تاثیر پذیرفت.
وی در پیروی از آتاتورك اعلام كرد كه حجاب عامل عقب ماندگی در ایران است و باید از بین برود. به همین منظور، در فاصله سال های 1314 و 1313 اقدامات وسیع تبلیغاتی را برای آماده ساختن افكار عمومی برای كشف حجاب انجام داد. او جشن ها و مجالس سخنرانی های گوناگونی در این زمینه در پایتخت و دیگر شهرها برپا كرد كه خانم ها در آن مجامع بی حجاب حاضر می شدند.
در بهمن 1313، در افتتاح دانشگاه تهران، به دختران دستور دادند كه بدون حجاب به تحصیل مشغول شوند. از دیگر اقدامات او در این مقوله می توان به تاسیس كانون بانوان در اردیبهشت 1314 تحت نظارت وزارت معارف و به ریاست دخترش شمس پهلوی و برپایی مجالس جشن و سرور در مدارس كشور بدون حجاب اشاره كرد.
به دستور او در نشریات نیز مقالاتی جهت پند و انتقاد از حجاب به چاپ رسید. اما این قبیل اقدامات و برنامهها با توجه به مخالفت روحانیون و عدم استقبال مردم كه به دیده حقارت به این كار می نگریستند، نه تنها پیشرفت چندانی نداشت بلكه منجر به واكنش و مخالفت های زیادی از سوی مردم به رهبری روحانیون شد كه از جمله مهمترین آنها میتوان به قیام مسجد گوهرشاد و سركوب و كشتار مردم مظلوم در این قیام اشاره كرد.
حدود شش ماه پس از فاجعه مسجد گوهرشاد، رضا خان با بی اعتنایی به علما و مردم، در روز 17 دی 1314 در جشن فارغ التحصیلی دانشسرای مقدماتی دختران در تهران، كه توسط علی اصغر حكمت، وزیر معارف و فراماسونر معروف تشكیل شده بود، قانون كشف حجاب زنان را به طور آشكار و رسمی اعلام كرد دراین جشن همسر و دختران رضاخان و جمعی از همسران وزیران و وكلای مجلس، بدون حجاب شركت كردند.
او در سخنرانی خود ضمن تشویق زنان به برداشتن حجاب، اعلام كرد كه تاكنون با داشتن حجاب نیمی از جمعیت كشور به حساب نمیآمدند! زیرا در پرده به سر میبردند. او این روز را 'روز آزادی زن' نامید! و اینچنین بود كه دوره ای سیاه برای زنان ایران در تاریخ شروع شد.
ماموران رضاخان در اجرای این قانون، شب و روز در كوچه ها و خیابان ها گشت می زدند و هر جا زن باحجابی را می یافتند، با خشونت چادر و روسریش را برمی داشتند و مردها را مجبور می كردند تا زنهایشان را بی حجاب به خیابانها و مجالس ببرند.
از این تاریخ به بعد، استفاده از چادر یا هر سرپوشی، بجز كلاه های اروپایی، ممنوع و زنان محجبه حق ورود به خیابانها یا استفاده از وسایل نقلیه را نداشتند. كسبه نیز از فروختن كالا به زنان با حجاب منع شدند.
در این بین آنهایی كه جرات داشتند و در مقابل این بیقانونی خشونتبار ایستادگی می كردند، بشدت مورد حمله و بیحرمتی مأموران شهربانی قرار میگرفتند و مأموران نیز مجاز بودند زنان محجبه را تا منازلشان تعقیب و وارد خانه هایشان شوند و صندوق های لباس آنها را تفتیش كرده و اگر چادر بیابند به غنیمت ببرند.
به وزارت معارف نیز دستور داده شد كه در تمام مدارس دخترانه معلمان و دانشآموزان بدون حجاب باشند و در غیر این صورت به مدارس راه داده نشوند.
حكام ولایات نیز دستور داشتند از پذیرفتن زنان باحجاب كه به ادارات مراجعه میكردند، خودداری كنند. شدت تبلیغات ضد حجاب چنان گسترده بود كه بسیاری از زنان معتقد و مؤمن كه با مشكل منع استفاده از چادر مواجه بودند، منزوی شدند و تعداد قابل توجهی نیزاز عرصه كار و فعالیت فرهنگی، سیاسی و علمی دور ماندند. اجرای این قانون غربی علاوه بر اینكه برای زنان مسلمان كشور ایجاد مزاحمت كرد، برای زنان مسلمان خارجی نیز كه بنا به دلایلی (زیارت یا سیاحت) در ایران به سر میبردند، مشكلاتی را آفرید.
به همین دلیل نیز از سوی دولت مقرر شد زنان اتباع خارجی یا باید از لباس های ملی خود استفاده كنند یا اینكه به لباس های غربی ملبس شوند. در واقع حكومت چنین وانمود میكرد كه پوشش اسلامی با علم، هنر و پیشرفت زنان در عرصه اجتماعی مغایرت دارد و حجابخواهی با طرد دانش و عقبماندگی مترادف است. كشف حجاب و سایر اقدامات ضد دینی كه با ندای جلوگیری از عقبماندگی همراه بود نه تنها درخت دانش و ترقی كشور را بارور نساخت بلكه بحران های بزرگ اجتماعی، اقتصادی و سیاسی در كشور را به وجود آورد و سبب وابستگی بیش از پیش به غرب شد كه پیامدهای آن به نفع استعمارگران رقم خورد.
واقعه كشف حجاب در دوران پهلوی از بحران حقوقی زنان در جامعه سنتی ایران و نگاه ابزاری رژیم پهلوی به زنان به عنوان عناصر و نماد نوگرایی حكایت داشت و این همان گام های اجرایی استعمار نو در ایران بود كه با تغییر ظاهر انسانها سعی در ایجاد تغییرات بنیادین داشت اما مبارزات و مقاومت های مردم ایران بویژه زنان مسلمان و معتقد موجب شد تا این ترفند استعماری، خود وسیله و تیغ برنده ای برای قطع زنجیرهای استثمار و از خود بیگانگی در آینده ای نه چندان دور شود.