به گزارش مشرق، در هفته های اخیر در فضای مجازی و حتی شبکه های ماهواره ای اپوزیسیون برانداز با موج جدیدی از هجمه ها و حملات علیه قالیباف در قالب فرار به استرالیا، هامبورگ، لندن، سرمایه گذاری یک میلیارد دلاری در ملبورن و خرید آپارتمان ۱۰۰ میلیون دلاری شدت گرفته است.
ببینید
بر این اساس برای فهم این هجمه ها می توان دلایل زیر را در نظر گرفت:
۱- اپوزیسیون برانداز برای باورپذیر کردن قریب الوقوع بودن فروپاشی نیازمند تبلیغ سناریوی جداشدن وفاداران نظام از آن یا defection است. هر نظامی زمانی فرو می پاشد که وفادارترین یاران آن شروع به جدا شدن از نظام حاکم کنند. از این منظر طرح و تکرار سناریوی فر ار قالیباف برای آن است که رسانه های معاند به مخاطبان خود القا کنند با این فرار بزرگ فروپاشی نزدیک است.
۲- انتخاب محمدباقر قالیباف در این سناریو هدف دار است. به قول معروف «چونکه صدآمد نود هم پیش ماست». اگر این رسانه ها مخاطبان خود را قانع کنند قالیباف فرار کرده یا در حال فرار یا در اندیشه فرار است به طریق اولی و خیلی راحت می توانند شکاف عملی در حاکمیت را باورپذیر کنند. قالیباف می تواند بزرگترین شکار اپوزیسیون برانداز باشد. فرار اولین شکاف جدی در حاکمیت و البته اصولگرایان.
۳- چرا سناریوی فرار درباره اصلاح طلبان مطرح نمی شود؟ به این دلیل ساده که سناریوی بنی صدری شدن اوضاع و تقویت اصولگرایان و حاکمیت را تداعی نمی کند و این ناقض سناریوی فروپاشی است که اپوزیسیون مستاصل در آستانه ۱۳ آبان می کوشد به تمام قوا آن را تبلیغ و تکرار کند.
۴- قالیباف با همه حرف و حدیث ها در شرایط موجود اصلی ترین نماد کارآمدی است و عملکرد بسیار ضعیف اصلاح طلبان در شورا و شهر تهران و حتی دولت هم باعث شده تا توجه ها به سمت قالیباف معطوف شود و فرضیه پیان عمر سیاسی او را ابطال کند. در اینجا نوعی هم سویی میان اپوزیسیون و برخی اصلاح طلبان رادیکال وجود دارد و هر دو در تخریب قالیباف منفعت مشترک دارند.
لذا می توان نتیجه گرفت با نزدیک شدن به ۱۳آبان و استیصال اپوزیسیون و غیرممکن جلوه کردن گزینه فروپاشی، حملات به قالیباف با سناریوی فرار به اشکال متفاوتری تشدید شود.