به گزارش مشرق، هاشمی رفسنجانی برای او مراد است؛ درست مثل بقیه آن هایی که عضو حزب کارگزاران سازندگی هستند. در اتاق کارش، عکس مرحوم هاشمی رفسنجانی را روی دیوار نصب کرده. جدا از این ها، نسبت فامیلی هم باعث شده تا بیشتر از دیگران، هواخواه شیخ فقید باشد؛ آخر او پسرعموی «عفت مرعشی» است.
داریم از حسین مرعشی سخن می گوییم؛ مردی ۶۰ ساله از دیار زیره و قُوَتو. آخرین سمت دولتی مرعشی، ریاست یک ساله بر «سازمان میراث فرهنگی و گردشگری» در دولت دوم اصلاحات بود. مرعشی در میانه دهه ۶۰ به کرمان رفت و استاندار شد؛ پس از ۹ سال به تهران آمد و شد رئیس دفتر اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت ایران. با نزدیک شدن به انتخابات دوره پنجم مجلس شورای اسلامی و تولد حزب کارگزاران سازندگی، از اصلی ترین مهره های گرداننده این حزب شد. مرعشی در سال ۱۳۷۵ ردای نمایندگی مردم کرمان در مجلس پنجم را به تن کرد؛ در مجلس ششم هم در این کسوت باقی ماند.
بیشتر بخوانید:
مرعشی این بار پاکت ماستمالی را باز کرد
آقای مرعشی! اول چک برگشتی قبلی را پاس کنید
مرعشی در سال ۱۳۸۷، ریاست ائتلاف اصلاح طلبان برای انتخابات دوره هشتم مجلس شورای اسلامی را به عهده گرفت؛ این مسئولیت، تجربه ناکامی برای مرعشی بود چون از ۳۰ نفر عضو لیست معروف به «یاران خاتمی» فقط تعداد انگشت شماری موفق به حضور در مجلس شدند. حسین مرعشی در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری، از چهره های فعال ستاد انتخاباتی میرحسین موسوی بود. وی در اسفندماه سال ۱۳۸۸ و در پی شکایت دادستان عمومی و انقلاب اسلامی وقت تهران، به اتهام تبلیغ علیه نظام، دستگیر شد. هر چند پس از تحمل دو شب حبس، آزاد شد.
بیش از یک سال از آغاز به کار دولت دوازدهم می گذرد؛ دولتی که امروز حامیانش، دیگر مانند دیروز پر شمار نیستند؛ یکی از آن حامیان اصلی که این روزها انتقادات گزنده ای به عملکرد دولت دارد، حزب کارگزاران سازندگی است؛ حزبی که دبیرکلش یعنی غلامحسین کرباسچی اخیرا در گفتگویی اعلام کرد: «روحانی اگر نمیتواند شفاف درباره علت بنبست خود توضیح بدهد، استعفا دهد و قهرمانانه کنار برود!» مرعشی اما نظر دیگری دارد؛ او معتقد است: «ما معتقدیم آقای رئیسجمهور باید مسئولیتهای خود را تا پایان دولت دوازدهم ادامه بدهد.»
برای بررسی هر چه بیشتر بالا و پایین سیاست ایران، به سراغ سید حسین مرعشی سخنگوی حزب کارگزاران سازندگی ایران در دفتر کارش در ساختمان «سازمان عمران کرمان» رفتیم؛ همان سازمانی که اخیرا یکی از سایت های خبری درباره آن نوشت: «با دستور قوه قضائیه روند اعطای تسهیلات ۵۰۰ میلیون دلاری به یکی از اعضای مرکزیت حزب کارگزاران که با رانت دولت در حال به سرانجام رسیدن بود، متوقف شده زیرا دولت به بهانه احداث ۷۵۰ هکتار گلخانه هیدروپونیک این تسهیلات را به «شرکت عمران کرمان» با عاملیت حسین مرعشی تخصیص داده بود.»
مرعشی اما بعدها درباره این اتهام گفت: «حدود ۵ سال پیش سازمان عمران کرمان به وکالت از ۳۷۵ کشاورز طرحی را با عنوان «توسعه گلخانه های کرمان» مورد مطالعه قرار داده و مقدمات اجرای این طرح را نیز آماده کرده است تا با اجرای این طرح بتواند با احداث ۷۵۰ هکتار گلخانه، زمینه اشتغال برای ۷۵۰۰ فارغ التحصیل دانشجوی رشته کشاورزی را در استان کرمان فراهم آورد. در حالی این طرح متوقف شده که در حقیقت «نه خانی آمده و نه خانی رفته» و فقط نقش اینجانب خدمت به این طرح بوده است، مستوجب دریافت تهمت فساد ۷ میلیاردی هستم زیرا نه سهامدار این طرح هستم و نه وامگیرنده.»
با مرعشی درباره انتصابات سیاسی در شهرداری تهران سخن گفتیم؛ وی این انتصابات را کاملا «طبیعی» می داند چون معتقد است: وقتی یک حزب به تنهایی شورا را در اختیار ندارد و احزاب مختلف و متعددی حضور دارند، اختلاف نظر وجود داشته باشد؛ این مساله اما به شکاف منجر نخواهد شد چون در یک فرآیند دموکراتیک، جمعبندی ها انجام می شود.
وی در بخش دیگر از این گفتگو، درباره گزینه حزب کارگزاران برای جایگزینی محمدعلی افشانی در شهرداری تهران گفت: وقتی حزب کارگزاران کاندیدایی ندارد، به دروغ نمیتواند اعلام کند که کاندیدا دارد چون همه کاندیداهای حزب کارگزاران عمدتاً بازنشسته هستند و فقط آقای محسن هاشمی که رئیس شوراست، بازنشسته نیست؛ برای انتخاب شهردار اعضای شورا باید قانع باشند؛ برای همین، اکثریت شورا باید با بیرون آمدن فردی از شورا موافق باشند.
مرعشی درباره عملکرد محمد شریعتمداری در وزارت «صمت» گفت: آقای شریعتمداری در وزارت صنعت، معدن و تجارت موتور خود را روشن نکرد چون از روزی که وارد این وزارتخانه شد، همواره این مسئله مطرح بود که وزارت بازرگانی، از صنعت و معدن جدا شود و این مسئله چندین بار در دستور کار مجلس قرار گرفت و در نهایت، مجلس به آن رأی نداد. از زمانی که چنین اتفاقی نیفتاد، آقای شریعتمداری زیر تیغ استیضاح بود و در حال حاضر هم در حال جابجایی است.
وی درباره اتاق فکر مشترک حزب کارگزاران و دولت اظهار داشت: در اتاق فکر، راهکارها به آقای جهانگیری ارائه میشود و او بخشی از این راهکارها را به آقای روحانی منتقل میکند یا خودش تصمیمگیری میکند، لذا حزب کارگزاران فقط ایده ارائه میکند.
مرعشی با اشاره به حمایت اصلاح طلبان از حسن روحانی در انتخابات سال ۹۲ اظهار داشت: اگر اصلاحطلبان از آقای روحانی حمایت نمیکردند، رأی ذاتی آقای روحانی به گونهای نبود که بتواند رئیسجمهور شود.
وی در واکنش به اظهارات برخی اصلاح طلبان که می گویند شورای عالی اصلاح طلبان، روند تحزب را نابود کرده است گفت: شورای عالی اصلاحطلبان تجربه خوبی در درون اصلاحطلبان بوده که توانسته جبهه واحدی را به مردم معرفی کند، البته در جامعه هم مخاطب دارد و به موفقیت دست پیدا کرده است.
مرعشی درباره ترکیب اعضای حقیقی این شورا اظهار داشت: نصف اشخاص حقیقی، نصف اشخاص حقوقی میشود. قرار است بین اعضا رأیگیری شود تا عدهای علیالبدل انتخاب شوند.
وی با اشاره به اظهارات سعید حجاریان که با ارائه طرح «هسته سخت» اعلام کرد باید از ریاست فردی محمد خاتمی عبور کنیم گفت: آقای خاتمی همچنان شخصیت بانفوذ اصلاحطلبان است. اگر آقای خاتمی در دسترس هر فردی باشد و از آن استفاده نکند، آن فرد اشتباه کرده است.
مرعشی همچنین درباره احتمال ائتلاف اصلاح طلبان با علی لاریجانی برای انتخابات مجلس یازدهم و ریاست جمهوری در سال ۱۴۰۰ تاکید کرد: ما هنوز هیچ بحثی برای انتخابات مجلس با آقای لاریجانی نداشته ایم. درباره انتخابات ریاست جمهوری هم فعلا زود است که بخواهیم صحبت کنیم.
در ادامه مشروح گفتگو با سیدحسین مرعشی را می خوانید:
* بسیاری از بی ثباتی در راس شهرداری تهران گلایه دارند؛ بیش از یک سال از آغاز به کار شورای شهر تهران می گذرد؛ در این یک سال، دو شهردار آمدند و رفتند.
یکی از شهرداران که بیمار بود و استعفا داد. دومین شهردار هم قانون جدید مانع از حضورش شده است؛ البته شهرداریها و مدیران دیگر هم در سطوح مختلف دچار مشکل میشوند. در این راستا نصف استانداران کشور و بیش از حدود ۱۰۰ معاون وزیر در کشور مجبور هستند جا به جا شوند و کنارهگیری کنند.
* جدا از این مسائل، در انتخاب جانشین آقای نجفی، حاشیه ها و سایش هایی میان دو حزب کارگزاران و اتحاد ملت ایجاد شد.
طبیعی است که احزاب مختلف در مرحله انتخاب، کاندیدای متفاوتی داشته باشند و در یک فرآیند دموکراتیک به جمعبندی برسند.
* درگیریها رسانهای اما طبیعی نبود! آقای عبدالله نوری مجبور به وساطت میان دو حزب اتحاد ملت و کارگزاران شد.
این مسئله(وساطت عبدالله نوری میان دو حزب اتحاد ملت و کارگزاران) در مورد استعفای آقای نجفی بود و در رابطه با آقای افشانی صدق نمیکرد؛ عدهای میگفتند این مسئله سیاسی است و حزب کارگزاران میگفت که چرا وقتی یک موضوعی سیاسی نیست، میگویید سیاسی است. در نهایت خود آقای نجفی استعفا داد و اعلام کرد که بیمار است البته نمیخواهم به این مسئله بپردازم. در رابطه با آقای افشانی هم بحث رسانهای بود و اختلافی وجود نداشت.
* اینگونه حرکات و نظرات سیاسی باعث نمیشود اصل مسئله که مدیریت شهری است، به حاشیه برود؟
این مسئله کاملاً طبیعی است که وقتی یک حزب به تنهایی شورا را در اختیار ندارد و احزاب مختلف و متعددی حضور دارند، اختلاف نظر وجود داشته باشد؛ این مساله اما به شکاف منجر نخواهد شد چون در یک فرآیند دموکراتیک، جمعبندی ها انجام می شود.
* احزابی حضور دارند که یک سری از تصمیمات را متناسب با فضای سیاسی خود میگیرند؛ آیا این مساله باعث ایجاد چنین خروجی که امروز در شهرداری تهران شاهد آن هستیم، نشده است؟
خروجی بدی نداشته است؛ شهرداری که در مرحله اول انتخاب شد، هر ۲۱ نفر عضو شورای شهر تهران، موافق آقای نجفی بودند که با توجه به وجود مشکلاتی، ایشان در میانه راه استعفا داد؛ نمیتوان گفت که شهردار استعفا ندهد و باید تا آخر بر سر کار باشد؛ لذا کاندیداهای متعددی برای شهرداری تهران مطرح شدند و در شورا بحث شد و به یک جمعبندی رسیدند و شهردار را انتخاب کردند. در این راستا قانون جدید وضع شد که افراد بازنشسته دو ماه فرصت دارند کنارهگیری کنند، این قانون جدید است و اِشکالی متوجه اصل شورا نخواهد بود.
* منتقدین می گویند انتصابات در شهرداری تهران، فرایندی کاملا سیاسی دارد.
خیر؛ اگر بخواهید درباره کارکرد آقای افشانی بحث کنید، باید گفت که در شورا کارکرد طبیعی و منظمی داشته است.
* آقای کرباسچی نسبت به این مسئله انتقاد داشت و گفت که یک سال از انتخابات شورای شهر گذشته، درحالیکه این شورا همچنان اندرخم انتخاب شهردار است.
وقتی قانون جدید(قانون منع به کارگیری بازنشسته ها) وضع شد، این مسئله دیگر دست شورا نیست؛ اگر بخواهیم درباره عملکرد آقای افشانی بحث کنیم، مسئله فرق دارد.
* انتصاباتی که به صورت سیاسی و قومی در شهرداری تهران صورت گرفته، آیا باعث کندی فرآیند کار در شهرداری نشده است؟
بهتر است در این رابطه آقای افشانی پاسخگو باشد، طبیعتاً بنده سخنگوی آقای افشانی نیستم.
* آقای کرباسچی به طور مشخص از انتصابات در شهرداری تهران انتقاد کرده بود...
قرار است با بنده مصاحبه شود و قرار نیست بنده پاسخگوی مصاحبه آقای کرباسچی باشم (با خنده)
* موضع حزب کارگزاران در رابطه با این مسئله چیست؟
موضع کارگزاران این است که شورا بعد از تعیین تکلیف اصلاح یا عدم اصلاح احتمالی قانون، برای تعیین شهردار جدید وارد شور میشود.
* گزینه پیشنهادی حزب کارگزاران چیست؟
حزب کارگزاران برای این دوره گزینه پیشنهادی ندارد.
* آیا پیشنهاد نمیکنید که آقای محسن هاشمی کاندیدا شود؟
ما تصمیم خود را در حزب گرفتهایم و قرار بر این شده که این دوره کاندیدا نداشته باشیم. در دوره قبل، آقای تقیزاده خامسی کاندیدای اختصاصی حزب کارگزاران بود که در فرآیند خود حذف شد چون برخی اعضای شورا معتقد بودند فردی از مشهد به تهران نیاید و مخالف این مسئله بودند. در نتیجه در این دوره حزب کارگزاران کاندیدایی ندارد.
* حزب کارگزاران در ماجرای انتخاب جانشین نجفی، با انتخاب محسن هاشمی موافق بود اما حزب اتحاد ملت مخالفت کرد؛ در نهایت هم محسن هاشمی نتوانست برای کاندیداتوری شهرداری، از شورای شهر تهران خارج شود. اینکه حزب کارگزاران نمی خواهد برای دور جدید، گزینه برای شهرداری معرفی کند، آیا تعبیر به نوعی قهر سیاسی می شود کرد؟
خیر؛ چون وقتی حزب کارگزاران کاندیدایی ندارد، به دروغ نمیتواند اعلام کند که کاندیدا دارد چون همه کاندیداهای حزب کارگزاران عمدتاً بازنشسته هستند و فقط آقای محسن هاشمی که رئیس شوراست، بازنشسته نیست؛ برای انتخاب شهردار اعضای شورا باید قانع باشند؛ برای همین، اکثریت شورا باید با بیرون آمدن فردی از شورا موافق باشند.
* با توجه به اینکه برای شهردار شدن آقای نجفی، عدهای مانند آقایان جهانگیری، روحانی و ناطق نوری جمع شدند و به یک جمعبندی رسیدند، آیا در این دوره هم چنین جلسات و رایزنیهایی وجود دارد؟
خیر؛ در این دوره همه احزاب توافق کردیم و فقط در صحن شورا بحث میشود.
* آیا آقای جهانگیری برای گزینه شهرداری، نظر خاصی خواهد داشت؟
اینطور به نظر نمیرسد؛ چرا که همه تسلیم نظر شورا هستند.
*در مصاحبه ای گفتید که میان دو حزب کارگزاران و اعتدال و توسعه هیچ گاه هیچ ائتلافی وجود نداشته است. برای آینده به خصوص برای انتخابات مجلس، آیا این ائتلاف شکل می گیرد؟
اگر شورای عالی سیاستگذاری یا شورای هماهنگی جبهه اصلاحات به عنوان یک نهاد هماهنگکننده وجود داشته باشد، حزب کارگزاران در ائتلاف با سایر گروههای اصلاحطلب میماند. اینکه بین اصلاحطلبان و حزب اعتدال و توسعه، ائتلافی شکل میگیرد، هنوز هیچ بحثی نشده است و فاصله زیادی هم تا انتخابات مجلس وجود دارد؛ این مسئله به سیاستهای نظام هم بستگی دارد که نظام با چه سیاستی میخواهد با سیاسیون برخورد کند. آیا همان سیاستهای قبلی را به کار خواهد گرفت یا با سیاستهای جدید وارد خواهد شد.
* آیا جلسهای با حزب اعتدال و توسعه داشتهاید؟
خیر؛ جلسه خاصی وجود نداشته است.
* اختلافات میان کارگزاران و اعتدال و توسعه مشخصا بر سر چیست؟
همانطور که قبلاً گفتم حزب کارگزاران اختلافی با حزب اعتدال و توسعه نداشته و ندارد. بعد از سؤال از رئیسجمهور در مجلس و رأی منفی که نمایندگان به پاسخهای رئیسجمهور دادند، حزب کارگزاران در بیانیهای به آقای روحانی توصیه کرد که دولت را به طور جدی ترمیم کند. البته حزب کارگزاران در بخش اقتصادی واضحتر حرف زد و گفت که تیم اقتصادی آقای روحانی دارای سیاستهای استراتژیک روشن نیست و ناهماهنگی هم درون آن وجود دارد. همچنین حزب کارگزاران به طور خاص منتقد آقای نوبخت در سازمان برنامه و بودجه شد. حزب کارگزاران در بیانیه خود، ضعف های آقای نوبخت به عنوان معاون رئیسجمهور و هماهنگکننده ستاد اقتصادی دولت دوازدهم را بیان کرد.
جمعی در رسانههای وابسته به حزب اعتدال و توسعه، این مسئله را به عنوان مخالفت کارگزاران با حزب اعتدال و توسعه تلقی کردند، درحالیکه این مسئله موضع ما علیه حزب اعتدال و توسعه نبود. آقای نوبخت و دولت در حزب اعتدال و توسعه منتقدان جدی دارند. آقای نوبخت مقام قدسی نیست که نتوان از وی انتقاد کرد چرا که از معاون رئیسجمهور، رئیسجمهور و دولت میتوان انتقاد کرد.
موضع رسمی حزب کارگزاران، حمایت از دولت توأم با انتقاد دلسوزانه از اقتصاد کشور است. حزب کارگزاران در این زمینه پاسخ داده که موضعش علیه اعتدال و توسعه چیست. کارکرد آقای نوبخت در سازمان برنامه و بودجه متوجه شخص خودش است و متوجه حزب وی نیست، چرا که حزب آقای نوبخت، همراه حزب کارگزاران است. حزب کارگزاران در مسائل کشور، نقطه نظرات مشترک بسیاری با حزب اعتدال و توسعه دارد و قرار است در انتخابات آینده با این حزب همکاری کند.
* حزب کارگزاران همراه با آقای جهانگیری، اتاق فکری را در رابطه با دولت تشکیل داده بود. آیا جلسات این اتاق فکر همچنان ادامه دارد؟
این جلسات به صورت بسیار ضعیفی تشکیل میشود.
* آیا به دلیل کمرنگ شدن حضور آقای جهانگیری در دولت است؟
نقش آقای جهانگیری در رابطه با مسائل دولت نسبت به گذشته بنا به دلایل متعددی که اگر لازم باشد، خودشان توضیح میدهند، کمرنگتر شده است.
* آیا آقای جهانگیری در جلساتی که با شما دارد، عنوان کرده چرا نقشش در دولت دوازدهم کمرنگ شده است؟
آقای رئیسجمهور در دور دوم، تصمیم گرفتند بیشتر خودشان هماهنگکننده فعالیت اقتصادی باشند.
* دلیل اینکه میگویند آقایان نوبخت و واعظی محور هستند، چیست؟
احساس بنده این است که آقایان نوبخت و واعظی اختلاف سلیقههای متعددی دارند. یکی از مهمترین مسائل کشور این است که در سختترین شرایطی که کشور، مردم و نظام در آن قرار گرفتهاند، به جای همگرایی، تائید و کمک به یکدیگر، فضای واگرایی در کشور حاکم شده است. بنده به عنوان یک کارشناس میگویم بهتر است همه نیروهای اصلاحطلب، اصولگرا و غیرسیاسی کشور، دور هم جمع شوند و یک کارگردان حاذق و مسلطی هم بر سر کار بیاید تا آن ها را طوری آرایش دهد که تمام ظرفیتهای مدیریتی گذشته و حال کشور به صحنه بیایند. حزب کارگزاران، حریف مشکلات کشور نمیشود، چرا که تعداد نیروها کم هستند.
امروز خطکشیها و واگراییها به اوج خود رسید. چهار خطکشی و تقسیم اصلی وجود دارد که افراد را از هم جدا میکند؛ اصولگرایان، پایداریها، اصلاحطلبان، اعتدالیون. یک سری خطکشیهای فرعی هم وجود دارد؛ فتنه، سران فتنه، ساکتان فتنه و انواع و اقسام افرادی که با «فتنه» تعریف می شوند. در این راستا عدهای حقوق نجومی و گرین کارت گرفتهاند، یک نفر در باند آقای قالیباف و دیگری در ستاد آقای رئیسی فعالیت کرده، عدهای هم به رئیسجمهور و نهادی دیگر انتقاد کردهاند.
حتی زمانی که به یک حزب وارد میشویم، واگراییها در درون حزب همچنان ادامه دارد. بنابراین با این فرمان و سیاست، فشارها بر مردم تشدید خواهد شد. از احزاب مختلف بپرسید که آیا رئیس سازمان برنامه و بودجه کاندیدای آن ها بوده است؟ فکر میکنید به چند فرد چنین پیشنهادی میشود؛ افرادی که بتوانند سازمان برنامه و بودجه را اداره کنند؟ اگر در حال حاضر به حزب کارگزاران بگویند که وزیر امور اقتصادی و دارایی را معرفی کند، سؤال اینجاست که چند نفر وجود دارد که برای تصدی وزارت اقتصاد مناسب باشند؟ نیروی انسانی و مدیریت در کشور ایران، مسئله بغرنجی شده است.
چنین سیاست واگرایی، دولت را در برگرفته؛ بنابراین باید در جایی بر این مسئله فائق بیاییم و آن را کنار بگذاریم. باید به سمت همگرایی سوق پیدا کنیم و هیچ چارهای جز این، وجود ندارد. اگر ما در کشور سیاست همگرایی را جایگزین سیاست واگرایی نکنیم، به طور حتم فشارها بر مردم تشدید می شود که منشأ آن سوءمدیریتها و ضعفهای کارشناسی است.
* آیا جنابعالی معتقد هستید که در حال حاضر پشت دولت خالی است؟
پشت همه خالی است چرا که هیچ فردی، دیگری را تائید نمیکند...
* رهبر انقلاب بر حسب وظیفه ذاتی خودشان، بارها از دولت حمایت کردند؛ سال گذشته هم فرماندهان ارشد سپاه با رئیس جمهور دیدار و حمایت رسمی خود از ایشان را اعلام کردند.
در این راستا رهبری حمایت میکنند اما بلافاصله بعد از تصویب یک مصوبه در مجلس، عده زیادی جلوی مجلس «عزا عزا» میگویند؛ اینگونه نمیشود کشور را اداره کرد.
* در آزادترین و دموکراتیکترین کشورها هم چنین چالش هایی به سادگی رخ می دهد.
این مسائل ارتباطی به آزادی ندارد چون کشور امروز در شرایط خاصی قرار دارد.
* شما که شعار آزادی می دهید چرا آزادی را محدود می کنید؟ رئیسجمهور اختیارات بالایی دارد؛ شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوا دستورات خود را حتی بدون کسی مستقیماً ابلاغ میکند.
اگر بخواهیم یکدیگر را محکوم کنیم، به راحتی میتوانیم؛ حتی رئیسجمهور.
* با وجود نهادهایی مانند شورای عالی هماهنگی اقتصادی قوا، آیا همگرایی که مد نظر شماست، اتفاق افتاده است؟
به طور حتم همگرایی اتفاق نیفتاده است چون در بدترین شرایط که کشور با مسئله ارز مواجه است و بانک مرکزی وظیفه بسیار سنگین و سختی را برای تنظیم بازار ارز به عهده دارد، بخش زیادی از مقامات بانک مرکزی در رفت و آمد مسیر دادگاه هستند؛ درحالیکه هیچ کارشناس، مسئول و مدیری در بانک مرکزی مسئولیت مداخله در بازار ارز را نمیپذیرد چون مدیران قبلی که چنین اقدامی را انجام دادهاند، الان باید پاسخگو باشند.
* اگر تخلفی صورت گرفته باشد، به نظر شما آیا نباید دستگاه قضا با آن تخلف برخورد کند؟
دستگاه قضا باید در صورت بروز تخلف، برخورد کند؛ الان پرونده هیچکدام از تخلفات قبلی، بسته نشده است. بابک زنجانی دو میلیارد و ۸۰۰ میلیون دلار پول را چپاول کرده و تکلیف این مسئله هنوز روشن نشده است. یک کل به نام کشور وجود دارد که باید اداره شود؛ البته در مقابل اداره کل کشور، مسئله دیگری وجود دارد که باید با فساد مقابله کرد، چنین اقدامی حتماً باید صورت بگیرد چون خواست مردم است.
باید با فساد مقابله شود اما در حال حاضر اگر هر کسی حرفی بزند، عملی نمیشود. در شأن رهبری نیست که وارد مسائل جزئی شوند، درحالیکه مجلس قانونگذار است و قانون تصویب میکند. در این راستا باید بقیه مردم کمک کنند چون دولت مجری است و تصمیماتی را اتخاذ میکند، بنابراین باید حدود آن رعایت شود. این در حالی است که همه یکدیگر را تضعیف میکنیم و هیچ فردی، دیگری را تائید نمیکند. چنین واگرایی در درون احزاب، جبههها، سیاسیون و قوای سهگانه وجود دارد و با چنین واگرایی، اداره کشور سخت به نظر میرسد.
* زمانی آقای روحانی اعلام میکرد چون مجلس نهم همراهش نیست، نمیتواند فعالیتی انجام دهد. با توجه به اظهارات جنابعالی، باید اینگونه نتیجه بگیریم که مجلس همراه دولت نیست؟
منظور بنده شخص خاصی نیست چون هیچ دو نفر و نهادی وجود ندارد که همدیگر را تائید کنند. آقای واعظی نسبت به آقای جهانگیری، آقای جهانگیری نسبت به آقای نوبخت و آقای نوبخت نسبت به هر دو نفر یا نسبت به وزیر صنعت و حتی درون دولت، مجلس، بین مجلس و دولت، بین قوه قضائیه و دولت، بین قوه قضائیه و مجلس.
واگرایی هر فرد تبدیل به نهاد شده است و همه تنها هستند. یک ضربالمثلی هست که میگوید ۱۰ نفر به جایی رفتند، یک نفر پیدا شد و هر ۱۰ نفر را مورد ضرب و شتم قرار داد. از آن ۱۰ نفر پرسیدند چه اتفاقی افتاد که کتک خوردید؟ آن ها در پاسخ گفتند ما ۱۰ نفر و تنها بودیم، درحالیکه آن فرد یک نفر بود و همراه بود. یکی از مشکلات پایهای این است که همه تنها هستند. دشمن یک نفر است اما همراه است؛ ما یک جماعت تنها هستیم و همدیگر را تنها میگذاریم. من منتقد واعظی هستم و واعظی، منتقد دیگری دارد؛ این وضعیت اصلا خوب نیست.
این واگرایی آفتی در درون احزاب، جبههها، دولت، مجلس و بین قواست. بنابراین این واگراییها باید خاتمه پیدا کند و این مسئله باید تبدیل به یک خواسته عمومی شود چرا که نیاز است هر فردی، دیگری را تائید کند. اگر کشور، مشکلات و مردم مهم هستند، باید به همدیگر کمک کنیم. به عنوان منتقد فضای کلی میگویم چرا که ممکن است من و حزب من هم دچار چنین مشکلی شود. اگر به هر نهادی پا بگذارید، چنین ضعفهایی وجود دارد.
*اعلام کردید آقای روحانی به آقای جهانگیری گفته هماهنگی تیم اقتصادی دولت توسط خودشان صورت میگیرد. پس اینگونه می توانیم نتیجه بگیریم که مسئولیت امور اقتصادی کشور، متوجه شخص آقای رئیسجمهور است؟
بله درست است. البته حتی اگر مسئولیت امور اقتصادی کشور به آقای جهانگیری هم محول نمیشد، باز هم به عهده رئیسجمهور بود چون رئیسجمهور مقام اصلی است و معاون، فقط همکاری میکند و اصالتی ندارد؛ اصالت با شخص رئیسجمهور است.
* آیا در جلسات اتاق فکری که تشکیل میشود، پیشنهاد خود را به آقای جهانگیری اعلام کردهاید؟
این صحبتی که عنوان می کنم را بزرگ بنویسید که اگر همه نیروهای اصلاحطلب، اصولگرا، اعضای ستادهای آقای روحانی، آقای قالیباف، آقای رئیسی، پایداریها و غیرپایداریها، همگی در جمهوری اسلامی ایران اجتماع کنند و کارگردانی هم وجود داشته باشد که همه را همجهت کند و در جای خودش قرار دهد، وظیفه اداره ایران سنگینخواهد بود. بخش زیادی از اصولگرایان و اصلاحطلبان، تندرو و جمعی دیگر، فتنه گر هستند که حذف میشوند. مثلا چه تعداد نیرو وجود دار که میتوانند تهران را آنطور که شایسته است، اداره کنند؟ شایسته بودن یعنی کمهزینه اداره کردن تهران، یعنی شهرداری عاری از فساد، شهرداری منضبط و شهرداری قانونمند.
چه تعداد نیرو وجود دارد که بتواند در تهران، ۱۸ تا ۲۰ هزار میلیارد تومان درآمد داشته باشد و به صورت بهینه تهران را اداره و ۵۰ هزار میلیارد تومان بدهی شهرداری تهران را پرداخت کند؟ این در حالی است که مردم یکدیگر را تخریب، متهم و تضعیف میکنند و هیچ فردی، دیگری را تائید نمیکند. تا به حال با کسی مصاحبه کرده اید که بیاید و دیگری را تائید کنند؟
* در رابطه با اتاق فکر توضیح بفرمایید.
در اتاق فکر، راهکارها به آقای جهانگیری ارائه میشود و او بخشی از این راهکارها را به آقای روحانی منتقل میکند یا خودش تصمیمگیری میکند، لذا حزب کارگزاران فقط ایده ارائه میکند.
* نظر این اتاق فکر و به طور مشخص، نظر آقای جهانگیری در رابطه با بازار ارز چیست؟
دولت، دو بسته سیاستی را امسال اعمال کرد؛ یک بسته ارز که نرخگذاری آن ۴۲۰۰ تومان بود و بسته ارز دیگر سوق پیدا کردن به سمت بازار ثانویه و ارز ۸۰۰۰ تومان که هر دو بسته متفاوت بودند چرا که هر بسته سیاستی دارای مزایا و معایبی است. مهمترین مزیت بسته اول، کنترل تورم بود و دو ایراد به آن وارد بود؛ اول آنکه وقتی روی ارز قیمت ثابت میگذارند، مصرف بالا میرود؛ دوم آنکه هر فردی که ارز را بگیرد، رانت هم درون آن وجود دارد چون قیمتهای ارز در بازار آزاد متفاوت است. فرض بر این بود که اگر بازار ثانویه راهاندازی شود، این دو مسئله را حل میکند که عملاً هیچ اتفاق خاصی نیفتاد. در بازار ثانویه هم چنین اتفاقی افتاد چون دلار به قیمت بیش از ۱۳ هزار تومان رسید و تقریبا ۵ هزار تومان بالاتر از بازار ثانویه است یعنی هر فردی، بازار ثانویه را استفاده کند، درون آن رانت وجود دارد و مصرف هم نسبت به ۱۳ هزار تومان تشدید میشود.
اگر دولت این مبلغ را تغییر بدهد و بالا ببرد، مسابقه افزایش قیمت دلار، صنعت و تولید کشور را نابود و فشار تورمی سنگینی را به جامعه وارد میکند. در حال حاضر به نقطهای رسیدهایم که شاید لازم باشد، بودجه ارزی داشته باشیم، حتی آن را سهمیهبندی کنیم و مشخصاً به کالاهای معین اختصاص بدهیم. این در حالی است که بسیاری از نیازها را نمیتوان با منابع ارزی در دسترس تأمین کرد؛ این مسائل راهکارهایی است که در اتاق فکر مطرح و بحث میشود که هر کدام از آن ها مخالف و موافقانی دارد اما جمعبندی نهایی بر عهده شورای عالی هماهنگی اقتصادی است یعنی تصمیم آخر که سوق پیدا کردن ارز ثابت به ارز ثانویه از قیمت ۴ هزار تومان به ۸ هزار تومان است را شورای عالی هماهنگی اقتصادی میگیرد؛ این مسئله امسال تورم ۳۵ درصدی را ایجاد کرد و سال آینده تورم بالاتری را ایجاد میکند که این مسئله سامان هم نگرفت و بازار به ثبات نرسید.
* نظر جنابعالی درباره تیم اقتصادی دولت چیست؟
منظور از تیم اقتصادی دولت، همه وزرای اقتصادی نیستند چون تیم اقتصادی، ستاد (بانک مرکزی) است که در این راستا آقای همتی مستقر شده و توفیقاتی هم داشته است. سازمان برنامه و بودجه تا پایان دولت دوازدهم همراه آقای روحانی است و تغییری نمیکند.
* آقای دژپسند به عنوان وزیر پیشنهادی اقتصاد معرفی شد؛ آیا گزینه مناسبی است؟
دو نقل قول درباره آقای دژپسند مطرح است؛ یک نقل قول که غالب است، می گوید چون آقای دژپسند معاون آقای نوبخت بوده و آقای نوبخت پیشنهاد این فرد را داده، پس معنی انتخاب آقای دژپسند این است که موضع آقای نوبخت بیشتر در ستاد اقتصادی تقویت شده است. یک نقل قول متضاد هم وجود دارد که می گوید که آقای دژپسند، سال قبل با دستور رئیسجمهور و توسط آقای نوبخت برکنار شد و بنابراین همراه نوبخت نیست.
* درباره انتخاب محمد شریعتمداری به عنوان وزیر رفاه صحبت کنیم؛ آیا عملکرد آقای شریعتمداری در وزارت صنعت، معدن و تجارت مورد تائید شماست؟
آقای شریعتمداری در وزارت صنعت، معدن و تجارت موتور خود را روشن نکرد چون از روزی که وارد این وزارتخانه شد، همواره این مسئله مطرح بود که وزارت بازرگانی، از صنعت و معدن جدا شود و این مسئله چندین بار در دستور کار مجلس قرار گرفت و در نهایت، مجلس به آن رأی نداد. از زمانی که چنین اتفاقی نیفتاد، آقای شریعتمداری زیر تیغ استیضاح بود و در حال حاضر هم در حال جابجایی است.
* آیا جنابعالی از وزیران پیشنهادی آقای روحانی حمایت میکنید؟
این مسئله هنوز در حزب کارگزاران سازندگی مورد بحث قرار نگرفته چرا که من نظر شخصیام را گفتهام و قرار است این هفته بعد از معرفی وزیران، نقاط قوت حوزه سیاست را بررسی کنیم.
* مجلس قصد داشت محمد شریعتمداری را در قامت وزیر «صمت» استیضاح کند اما شریعتمداری از سمت خود استعفا داد. اینکه همین فرد برای تصدی وزارت رفاه به مجلس پیشنهاد شده، حامل چه پیام سیاسی است؟
اگر پیامی داشته باشد، خود را در رأی نمایندگان نشان میدهد.
* با توجه به اینکه تاکنون مجلس از هیئت رئیسه گرفته تا نمایندگان موافق آقای شریعتمداری نبودهاند، آیا بهتر نبود فرد دیگری به مجلس معرفی می شد؟
گزینه بهتر آقای فتاح بود که به وی پیشنهاد شد، افتخار نداد و نپذیرفت.
* آیا قحطالرجال است که حتما آقای شریعتمداری معرفی شوند؟
به قول آقای مطهری، قحطالرجال نیست بلکه جهلالرجال است.
* آقای کرباسچی چندی پیش گفت آقای روحانی اگر توان کارکردن ندارد، بهتر است استعفا بدهد. شما با استعفای حسن روحانی موافق هستید؟
خیر؛ ما معتقدیم آقای رئیسجمهور باید مسئولیتهای خود را تا پایان دولت دوازدهم ادامه بدهد. تصمیم حزب کارگزاران بر این است که همه مسئولان را حمایت کند. بنابراین در این راستا هر سه رؤسای قوه قضائیه، مجلس و ریاستجمهوری را حمایت میکنیم.
* آقای کرباسچی از اواخر سال گذشته تاکنون انتقادات تندی را نسبت به عملکرد دولت داشته است. سیاست حزب کارگزاران در قبال دولت چیست؟
سیاست رسمی حزب کارگزاران، حمایت همراه با انتقاد است.
* انتقادات حزب کارگزاران توفنده تر و کوبنده تر از بقیه اصلاح طلبان است؛ این نحوه انتقاد دلیلی دارد؟
ما معتقدیم که احزاب، باید میان مردم و مسئولان، از مردم حمایت کنند. از آنجا که مردم بسیار منتقد هستند، در نتیجه حزب کارگزاران با مردم همراهی دارد.
* حزب اعتدال و توسعه در بیانیه خود گفت، کارگزارانی ها عادت کرده اند امتیاز را بگیرند اما هزینه ندهند.
حزب کارگزاران در این سال ها هم زندانی داشته و هم تحت فشار بوده است.
* منظور بنده حمایت حزب کارگزاران از دولت است.
حزب کارگزاران در حمایت از دولت، سینه سپر کرده است.
* حزب کارگزاران در جایی که عملکرد دولت مثبت است، سینه سپر میکند اما در موارد دیگر که ضعف وجود دارد، به سرعت شانه خالی میکند.
خیر؛ همین انتخابات را مثال می زنم؛ انتخابات در نوع خود هزینهبَر است. در حال حاضر نسبت به عملکرد دولت، حمایت و انتقاد به طور توام وجود دارد. تمام اصلاحطلبان در کنار انتقاد، حمایت هم دارند. ممکن است لحنها متفاوت باشد. مثلا آقای کرباسچی در «موتور پایین گذاشتن» ید طولایی دارد!
* پس تصمیم بر این است که موتور آقای روحانی پایین گذاشته شود؟
خیر؛ به طور حتم ادامه مسئولیت آقای روحانی به صلاح کشور است چون نباید رئیسجمهور منتخب کشور را تضعیف کرد. از رئیسجمهور انتظار میرود کشور را با تیم قویتر و بازتری اداره کند. واقعیت کشور این است که توان مجموع مدیران برای اداره ایران اندک است؛ البته ممکن است بخشهایی هم حذف شوند.
* به نظر شما کارنامه آقای روحانی، به پای جریان اصلاحات نوشته می شود؟
حزب کارگزاران از آقای روحانی حمایت کرده و مسئولیتهای وی را میپذیرد. اگر در حال حاضر انتخابات بین آقای رئیسی و روحانی برگزار شود، باز هم آقای روحانی را انتخاب میکنیم و شما هم حتماً آقای رئیسی را انتخاب میکنید(با خنده).
* رأی خبرنگاران مشخص نیست و مخفی است(با خنده).
چهره شما دو بزرگوار نشان میدهد که از اسلام و ارزشها فاصله نمیگیرید.
* با توجه به اینکه تصمیمات دولت، به پای جریان اصلاحطلبی نوشته میشود، آیا پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان در اصلاحات ریزش داشته است؟
به دلیل شرایط سختی که وجود دارد، سرمایه اجتماعی دچار ابهام است و این مسئله مختص گروههای سیاسی نیست یعنی مقامات کشور هم چنین وضعیتی را دارند. ممکن است وضعیت حزب کارگزاران بهتر از بقیه باشد اما اینطور هم نیست که مردم از اصلاحطلبان بریده باشند و به سراغ جبهه پایداری و اصولگرایی بروند! چون همه با هم دچار مشکل بوده و از سرنشینان یک کشتی هستیم.
چنین مسئله ای واقعیت ندارد که مردم، آقای روحانی را مورد انتقاد قرار دهند اما به آقای احمد خاتمی یا کاظم صدیقی، عشق بورزند و بگویند خطبههای زیبایی میخوانید!
* اجازه بدهید بحث منحرف نشود...
ببینید! اصلاحطلبان ظرفیتهای خوبی دارند و اگر همین الان قرار باشد انتخاباتی برگزار شود، اصلاحطلبان میتوانند کاندیدای مطمئن خود را به صحنه بیاورند. ما (اصلاح طلبان) ظرفیتهای خوبی داریم و در این راستا میتوانیم هم مردم را برای حمایت از خود قانع و هم اینکه به نظام کمک جدی کنیم؛ یعنی هنوز ظرفیتهایی داریم که بتوانیم فضای سیاسی کشور را کامل تغییر دهیم اما دومین اقدام که قانع کردن نظام است را نمیتوانیم انجام بدهیم.
* آیا در دولت آقای روحانی توانستید این اعتماد را کسب کنید؟
ما آقای روحانی را از اصولگرایان قرض گرفتیم و مسئولیت وی ۵۰-۵۰ است.
* آن زمان کاملاً گزینه اصلاح طلبان بود الان که کار خراب شده می گویید از اصولگرایان قرض گرفتیم؟ کل ظرفیت جریان اصلاحطلب، در انتخابات ۹۲ و ۹۶، پشت آقای روحانی قرار گرفت...هیچ اصولگرایی از آقای روحانی حمایت نکرد...
آقای هاشمی رفسنجانی در سال ۹۲ کاندیدای اصلاحطلبان بود و برخلاف عُرف دیپلماتیک جمهوری اسلامی، رد صلاحیت شد و آقای جنتی که سنش ۱۰ سال بیشتر از آقای هاشمی بود، به وی گفت که شما دچار کهولت سن هستید و نمیتوانید کاندیدا شوید.
* این مسائلی که شما مطرح می کنید، بیشتر مورد توجه کارشناسان و نخبگان است. مردم به اینکه در ریز موضوع، چه اتفاقاتی افتاده، توجه چندانی ندارند. مردم با خودشان می گویند اصلاحطلبان از آقای روحانی حمایت کردند، پس حساب دولت با اصلاح طلبان یکی است...
مردم بهتر از نخبگان این مسائل را میفهمند. مردم به خوبی میدانستند که اصلاحطلبان میتوانستند از آقای هاشمی حمایت کنند، درحالیکه وی رد صلاحیت شد. روزنامه کیهان جریده معتبری است، هیچوقت صحبتهای این روزنامه را ساده و شوخی فرض نکنید. در سال ۹۲ این روزنامه گزارشی را منتشر کرد که آقای خاتمی رأی دارد اما میداند که تائید صلاحیت نمیشود درحالیکه آقای هاشمی رفسنجانی میداند که تائید صلاحیت میشود اما رأی ندارد و کاندیدا نمیشود. اما دیدیم که آقای هاشمی ثبتنام کرد و رد صلاحیت شد. حتی روزنامه کیهان هم پیشبینی نمیکرد که آقای هاشمی رد صلاحیت شود.
شورای نگهبان برخلاف منویات روزنامه کیهان، آقای هاشمی را رد صلاحیت کرد. مردم به خوبی میدانند که آقای روحانی، اصولگرا بوده و اصلاحطلبان در نبود آقای هاشمی، از او حمایت کردند و اتفاقا سیاست درستی را انتخاب کردند. اگر اصلاحطلبان بتوانند اعتماد نظام را جلب کنند و ظرفیتهای واقعی خود را به صحنه بیاورند، حتماً شخصیتها و ظرفیتهایی دارند که بتوانند مردم را قانع و رأی آنها را جلب کنند. آقای روحانی هیچوقت نگفته که من اصلاحطلب هستم.
* آقای روحانی کاندیدای جریان اصلاحات بود...
اگر اصلاحطلبان از آقای روحانی حمایت نمیکردند، رأی ذاتی آقای روحانی به گونهای نبود که بتواند رئیسجمهور شود.
* در حال حاضر آیا باید عملکرد آقای روحانی در کارنامه اصلاحات لحاظ شود؟
اگر حرف شما درست باشد که خوب است و کاندیدای اصولگرایان در انتخابات رأی میآورد. اگر آقای روحانی کارنامه مناسبی ندارد، معنایش این نیست که مردم به آقایان قالیباف یا رئیسی برمیگردند یا به آقای صدیقی امام جمعه موقت تهران دل خوش میکنند. بهتر است در آینده به جبهه اصلاحات فرصت بدهند تا یکی از شخصیتهایش را به میدان بیاورد. همچنین جبهه اصولگرایان، جبهه پایداری و حزب اعتدال و توسعه و اعتدالیون هم به میدان بیایند تا تکلیف روشن شود. در این راستا مردم در بین چهار جبهه قرار میگیرند و قدرت انتخاب دارند که نشاندهنده آرایش سیاسی آینده است. بهتر است شما پیام ما را به آقای جنتی منتقل کنید تا وی اجازه دهد کسی به ما تحمیل نشود و این اجازه را به ما بدهد که خودمان کاندیدا داشته باشیم.
* اصلاحطلبان سال ۹۲ به مردم گفتند که اگر میخواهید وضعیت کشور خوب شود، به پای صندوق ها بیایید و به آقای روحانی رأی بدهید...
وضعیت کشور هم خوب شد...!
*آقای روحانی گفت که من چرخ سانتریفیوژها و چرخ اقتصاد را همزمان به چرخش در می آورم. اصلاح طلبان برای انتخابات مجلس سال ۱۳۹۸ با چه حربه ای می خواهند مردم را وادار به حضور پای صندوق رای کنند؟ اساسا چگونه می خواهند مردم را مورد خطاب قرار دهند؟
ما استراتژی خود را از الان رو نمیکنیم که شما آن را منتقل کنید و کاندیداهای ما را بسوزانید. ما به موقع میدانیم چه کاری باید انجام بدهیم.
* قطعاً به مردم می گویید چون برخی نهادها نگذاشتند دولت یا مجلس کار کنند، اوضاع خوب پیش نرفت؟
«نگذاشتند»، هیچوقت شعار حزب کارگزاران نبوده است چون ما همیشه توانایی انجام کاری را داشته ایم.
* اما اصلاحطلبان مدام از «دولت موازی» صحبت میکنند؟
اگر دولت موازی وجود داشته باشد، من و حزب کارگزاران حریف این مسئله میشویم و آن را اداره میکنیم. ما از گذشته گفتهایم که شعار «نمیگذارند» یا «ما نمیتوانیم» دو روی یک سکه است و نتیجه آن برای مردم فرقی نمیکند و عدم توفیق، فشار را بر مردم تشدید میکند؛ ما باید راهحل پیدا کنیم. با وجود دولتهای موازی و قدرت نهادها، کسی که مسئولیتی را میپذیرد، باید کشور را اداره کند.
* شورای عالی اصلاحطلبان، حدود یک ماه پیش، دور سوم فعالیتهایش را با حضور رئیس دولت اصلاحات آغاز کرد؛ قرار بود جلسه دوم آن برگزار شود اما مدت هاست که برگزار نشده است. دلیل چیست؟
بهتر است این مسئله را از آقای عارف بپرسید چون من دیگر عضو شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان نیستم.
* آیا حزب کارگزاران در شورای عالی اصلاح طلبان نماینده ای دارد؟
بله؛ آقای طاهرنژاد.
* فعالیت دور سوم شورای عالی اصلاحطلبان را چگونه ارزیابی میکنید؟
به نظر من طبق روال قبلی جلو میرود و مشکل خاصی ندارد یعنی نصف اشخاص حقیقی، نصف اشخاص حقوقی میشود. قرار است بین اعضا رأیگیری شود تا عدهای علیالبدل انتخاب شوند.
* به نظر شما آیا چنین فضایی، منتقدین را راضی میکند؟
شورای عالی اصلاحطلبان تجربه خوبی در درون اصلاحطلبان بوده که توانسته جبهه واحدی را به مردم معرفی کند، البته در جامعه هم مخاطب دارد و به موفقیت دست پیدا کرده است.
* کسب موفقیت را صرفا در کسب قدرت می دانید؟ چون منتقدین می گویند شورای عالی، تحزب را زیر سوال برده است.
خیر؛ تحزب زیر سؤال نرفته است چون شورای عالی اصلاحطلبان در ۳ انتخابات پیدرپی موفق بوده است.
* آیا موفقیت را صرفا در کسب قدرت میبینید؟
بالاخره توانستهایم رأی را جلب و مردم را با خودمان همراه کنیم که این مسئله همچنان ادامه دارد.
* وضعیت پارلمان اصلاحات به کجا میرسد؟
پارلمان اصلاحات هنوز در مرحله مقدماتی است و بحث نهایی در مورد آن صورت نگرفته است.
* چه زمانی قرار است بحث نهایی در مورد آن شکل بگیرد؟
این مسئله در دستور کار شورای عالی اصلاحطلبان قرار دارد.
* نسبت «پارلمان اصلاحات» با «شورای عالی اصلاحطلبان» چگونه تعریف میشود؟
شورای عالی اصلاحطلبان نقش دولت را بر عهده میگیرد و هماهنگی اجرایی را انجام میدهد درحالیکه پارلمان اصلاحات، نقش نهاد بالادستی و سیاستی را خواهد داشت.
* آیا پارلمان اصلاحات همان پارلمان اصلاحاتی است که آقای کواکبیان طرحش را سال گذشته ارائه کرد؟
خیر؛ طرح آقای کواکبیان دارای رأی نبود. حزب کارگزاران طرحی را پیشنهاد کرده و ممکن است نام آن «مجمع ملی اصلاحطلبان» یا «پارلمان اصلاحطلبان» باشد. این مساله در دستور کار شورای عالی اصلاحطلبان قرار دارد.
* حزب کارگزاران، طرحی به نام مجمع ملی اصلاحطلبان داشت...این طرح به کجا رسید؟
مجمع ملی و پارلمان اصلاحات فرقی با هم ندارند و هر دو یکی است؛ هر فردی اسمی روی آن گذاشته است. در این راستا حزب کارگزاران پیشنهاد این مسئله را به شورای هماهنگی جبهه اصلاحات ارائه داده و شورای هماهنگی هم کلیات آن را تائید کرده که ان شاءالله جزئیات آن در شورای عالی اصلاحطلبان نهایی میشود.
* اصلاحطلبان ادعایی دارند مبنی بر اینکه رئیس دولت اصلاحات با تاکتیک انتشار ویدئو، توانست در دو انتخابات مجلس دهم و ریاست جمهوری سال ۹۶، موج ایجاد کند و مردم را به صحنه بکشاند. آیا این استراتژی در حال حاضر جواب میدهد؟
البته تاکتیکهای جدیدتری هم داریم که به موقع رو خواهیم کرد.
* آیا بار دیگر باید شاهد تاکتیک «انتشار ویدیو» باشیم؟
ویدئو دادن میتواند یکی از مسائلی باشد که مردم را به صحنه میکشاند؛ البته این مساله میتواند متنوع باشد.
* نظرتان درباره محوریت رئیس دولت اصلاحات در جریان اصلاح طلبی چیست؟
آقای خاتمی همچنان شخصیت بانفوذ اصلاحطلبان است. اگر آقای خاتمی در دسترس هر فردی باشد و از آن استفاده نکند، آن فرد اشتباه کرده است.
* آیا اصلاح طلبان ممکن است از رئیس دولت اصلاحات عبور کنند؟ آقای طاهرنژاد در گفتوگویی اعلام کرد که پارلمان اصلاحات، «هسته سخت» است و اینها بهانههایی است تا بشود از خاتمی عبور کرد.
آقای طاهرنژاد هرگز چنین حرف بیربطی نمیزند چون فرد عاقلی است. آقای خاتمی سرمایه نظام، اصلاحطلبان و کشور است.
* آقای حجاریان تئوری هسته سخت را مطرح کرد و گفت که«نباید یک نفر تصمیمگیر باشد بلکه باید یک جمع تصمیمگیرنده باشند».
این مسائل مغایر هم نیستند چون به صورت جمعی تصمیم میگیرند و آقای خاتمی هم حمایت میکند، این در حالی است که من و آقای حجاریان پایگاه اجتماعی آقای خاتمی را نداریم.
* آقای حجاریان میگوید که فقط آقای خاتمی تصمیمگیرنده نیست.
قبل از آن هم آقای خاتمی تصمیمگیرنده نبوده چون او لیست امید را نبست بلکه شورای عالی آن را بست و آقای خاتمی از آن لیست حمایت کرد.
* البته در مرتبه نخست، حمایت نکرد.
مهم این است که آقای خاتمی از آن لیست حمایت کرد و لیست رأی آورد.
* نقد رئیس دولت اصلاحات به چه مسئلهای بود؟
من نقدی را نشنیدهام.
* رئیس دولت اصلاحات نقد داشت که برخی افراد در لیست باید جابجا شوند درحالیکه آقای عارف اعلام کرد کار از کار گذشته و زمانی هم باقی نمانده تا بخواهیم اسم افراد را تغییر دهیم.
ممکن است نظراتی وجود داشته باشد اما آقای خاتمی همیشه از تصمیمات جمع حمایت میکند ولو آنکه دارای نقص باشد، چرا که فرد دموکرات باید تصمیم جمع را قبول کند.
* آیا وجود نقص باعث این نمیشود که وجاهت فرد حمایتکننده زیر سؤال برود؟
در هر صورت آقای خاتمی میخواستند که از تصمیمات جمع حمایت کنند و حاضرند هزینه آن را بپردازند، چرا که بدون پرداخت هزینه، امکان اداره کشور میسر نخواهد بود.
* زمزمههایی وجود دارد که جریان اصلاحات برای انتخابات مجلس و ریاست جمهوری تمایل دارد با آقای علی لاریجانی ائتلاف داشته باشد.
ما هنوز هیچ بحثی برای انتخابات مجلس با آقای لاریجانی نداشته ایم. درباره انتخابات ریاست جمهوری هم فعلا زود است که بخواهیم صحبت کنیم.
* آیا اصلاحطلبان در این راستا به دنبال رایزنی و همکاری نیستند؟
تا به حال هیچ بحثی در این زمینه نشده است.
* کاراکتر شخصیتی آقای لاریجانی را چگونه میبینید؟ آیا آقای لاریجانی این پتانسیل را دارد که اصلاح طلبان از وی حمایت کنند؟
هیچگونه بحثی در مجموعه اصلاحطلبان در این مورد نشده است.
* نظر شخصی شما در این رابطه چیست؟
من تابع جمع هستم.
* آیا به عنوان یک چهره سیاسی نظری درباره آقای لاریجانی ندارید؟
من در این مورد تابع جبهه اصلاحات هستم و تا زمانی که جبهه اصلاحات تصمیمی نگیرد، من اظهارنظری نمیکنم.
* اینکه انتصابات در شهرداری تهران، عمدتاً از میان نیروهای دو حزب «اعتماد ملی» و «اتحاد ملت» بوده است و سهم کمی به کارگزاران رسیده، به این معنی نیست که حزب کارگزاران قافله را باخته است؟
خیر؛ وقتی به صورت جبههای به مسئله نگاه میکنیم، هر فردی از جبهه اصلاحات در مسئولیت قرار بگیرد، گویی از حزب خودمان است و هیچ فرقی نمیکند.
* چرا قدرت شما به آن ها نمیچربد؟
ترجیح میدهیم که بقیه همفکران ما تجربه بیاموزند و فعالیت داشته باشند.
* آیا این نگاه از بالا به پایین نیست که همواره حزب کارگزاران، به آن متهم بوده است؟
خیر؛ چنین نگاهی وجود ندارد.
* آیا ممکن است ورق برگردد و با رفتن آقای افشانی، نیروهای منتسب به حزب کارگزاران در شهرداری حضور پر رنگ تری به خود بگیرند؟
من اساساً همه اعضای حزب اعتماد ملی و اتحاد ملی و کارگزاران را یکی میدانم همه ما یک جبهه هستیم.
* شهرداری جای فعالیت سیاسی نیست، بلکه باید مدیریت اجرایی حاکم باشد؛ در حالی که انتخاب شهردار تهران، به یک بحث کاملا سیاسی تبدیل شده است.
این بحث مستثنی است. به طور کلی باید برای اداره کشور و نه فقط شهرداری، بین پستهای سیاسی و فنی تفکیک قائل شد؛ البته در حال حاضر و در عُرف ایران، چنین تفکیکی وجود ندارد. در این راستا باید پستهای سیاسی محدود باشند به شرط آنکه پستهای فنی قبلی را از سیاست نچیده باشند یعنی بهترین و کارآمدترین فرد در رشته فنی، معاون خدمات شهری شهرداری شود که در سیستم طبیعی خود رشد کرده است. اگر به کسی مثل سردار سپاه، سِمت معاون خدمات شهری شهرداری بدهند، نمیتوان از آن دفاع کرد و گفت که این فرد را نباید جا به جا کرد. معاون خدمات شهری شهرداری باید از شهرداری ناحیه شروع کرده باشد و پس از ۲۰ سال به معاونت خدمات شهری شهرداری برسد. اگر افراد چنین تکاملی را داشته باشند، حتماً نباید تغییر کنند.
* زمانی که لیست امید برای شورای شهر بسته شد، جنابعالی گفتید که اعضای شورای شهر، نماینده احزاب هستند و قاعدتاً افراد سیاسی به شورا وارد میشوند. آیا برای پیشگیری از انتصابات سیاسی و باندی در شهرداری، راهکاری وجود دارد؟
آن لیست حتماً سیاسی است و همیشه به صورت سیاسی بسته میشود. راهکار این است که باید بر اساس قوانین و مقررات در کشور توافق شود که در شهرداری چه تعداد پست سیاسی و فنی وجود دارد، بنابراین باید در این رابطه به اجماع رسید که هر کسی که حاکم میشود، مسائل فنی را بر اساس ضوابط فنی پیگیری کند؛ این یک فرهنگ جدید است که اگر من کشوری را در دست بگیرم، همه این مسائل را درست میکنم.