به گزارش مشرق، روزنامه «کیهان» در ویژههای خود نوشت:
ریچارد دالتون ضمن یادداشتی در گاردین مینویسد: آمریکا علیه ایران جنگ اقتصادی را آغاز کرده است. دولت ترامپ پس از خروج از توافق هستهای مورد تایید شورای امنیت در ماه مه، اکنون درگیر مبارزهای یکجانبه علیه حق و حقوق باقی جهان برای داشتن تجارت قانونی با جمهوری اسلامی است.
بیشتر بخوانید:
نفت ۵۰ دلاری برای اقتصاد جهان چه معنایی دارد؟
این سیاستگذاری براساس این ادعا صورت گرفته که ایران یک تهدید امنیتی جدی برای مردم آمریکاست. اما هیچ شکی نیست که چنین ادعایی اغراقآمیز است. و اظهارات مایک پمپئو مبنی بر اینکه تحریمها برای اطمینان از این مسئله هستند ایران «همانند یک کشور عادی رفتار کند»، نیز کنایتی ناخواسته است.
ایالات متحده یک کشور «عادی» نیست. همکاری در تجاوز وحشتناک علیه یمن و حمایت از گسترش استعمار فلسطین توسط اسرائیل، رفتارهایی عادی نیستند. حقیقت این است که همه آنهایی که در درگیریهای منطقهای خاورمیانه مداخله میکنند، از جمله ایران، همان کار همه دیگر کشورها را انجام میدهند یعنی سعی میکنند تا بر نتیجه درگیریها در جهت منافع حقیقی یا ادراکی خود، تاثیر بگذارند.
با این وجود، ایالات متحده تصمیم گرفته که باید موضعی تهاجمی علیه ایران اتخاذ کند. سوال این است که در این روند، به پاداشی استراتژیک دست خواهد یافت؟
من که در سال ۲۰۰۵ به عنوان سفیر بریتانیا در تهران مشغول به کار بودم، به همراه همکاران فرانسوی و آلمانی خود رد شدن اولین تلاشهای غرب در راستای دستیابی به یک توافق هستهای را تجربه کردهام. تحلیلگران اغلب اشتباه میکنند، به دلیل اینکه تفکر غالب این است که ما باید جنگهای آینده را همین امروز بجنگیم. اما من باور دارم که روند اتفاقات در ارتباط با ایران اینگونه خواهد بود: به نظر من، ایران به رغم افزایش نرخ تورم و رکود اقتصادی اساسا با ثبات خواهد ماند.
آیتالله خامنهای، رهبر معظم ایران سازش نمیکند. در حقیقت، همه سران ایران افرادی ثابت قدم هستند. اتحادیه اروپا به شدت برای دستیابی به یک جریان مالی تلاش میکند، اگرچه ایرانیها به عملی شدن آن اعتماد و اتکا نکردهاند.
آمریکا اگر انتظارات خود را کاهش ندهد، با مخاطراتی مواجه خواهد شد. تقاضای چینیها، هند و ترکیه برای نفت ایران میتواند به ایجاد کانالهای جایگزین مبادلاتی در تجارت جهانی منجر شود و به تضعیف جایگاه دلار و توانایی ایالات متحده در استفاده از آن در آینده بیانجامد.
سفیر سابق روباه پیر در عین حال مدعی شد: تنها تغییر در رویکرد، یعنی کاهش شمار زیاد درخواستها برای تغییر رفتار، نشان دادن اندکی احترام و آمادگی برای مذاکرات با شرایطی واقعی، عملی خواهد بود. اگر ایران بتواند باور کند که این مرتبه رهایی از تحریمها حقیقی خواهد بود، آنگاه شاید بتوان از این کشور در زمینه نوع و برد موشکها امتیاز گرفت. جایگزینی نهایی برای توافق هستهای و اندکی عقبنشینی منطقهای با راهحلهایی صلحآمیز در سراسر خاورمیانه ممکن خواهد بود.(!)
اگر ایالات متحده آماده باشد تا از رویکرد اعمال فشار حداکثری عقبنشینی کند، بریتانیا، فرانسه و آلمان قادر خواهند بود تا همان ائتلاف مبتنی بر شورای امنیت را که از سال ۲۰۱۳ با ایران مذاکره میکرد، مجددا بسازند. با این حال، با توجه به سیاستگذاریهای کنونی، ایالات متحده به جای رسیدن به دستاوردهای استراتژیک، تنها ضعف خود را برای جهان به نمایش خواهد گذاشت. ایالات متحده که هیچ چشماندازی برای همراه کردن متحدانش با خود ندارد و نمیتواند ایران را به پذیرش خواستههای شدیداللحن خود وادار کند، در نهایت هیچ دستاوردی نخواهد داشت.