کد خبر 915561
تاریخ انتشار: ۱۰ آذر ۱۳۹۷ - ۰۹:۱۳
قاتل

آخرین تصویری که در ذهن داشت مشت گره خورده پدرش بود که روی صورت مادر فرود آمد و او را غرق در خون کرد. آنقدر دیدن این صحنه برایش سنگین بود که جز انتقام فکر دیگری در سر نداشت.

به گزارش مشرق، پریشان و بی‌تاب بود. دست‌هایش در میان دستبند آهنی به هم گره خورده و چشمانش از بی‌خوابی و گریه به خون نشسته بود. اتهامش قتل است اما نه قتل یک غریبه؛ قتل پدر...

«ابراهیم» پشیمان است اما چه فایده؟ با بغضی که در گلو دارد با صدایی خفه می‌گوید: «پدرم عصبی بود و همیشه مادرم را کتک می‌زد. دیدن اشک‌های مادر و صورت و بدن کبود او آزارم می‌داد. اما آنقدر کوچک بودم که نمی‌توانستم مانعش شوم و از مادرم دفاع کنم. از همان موقع کینه پدرم را به دل گرفتم. هر روز که می‌گذشت تنفرم از او بیشتر می‌شد. اما راهی برای انتقام بلد نبودم. وقتی صدای ناله و التماس مادرم را می‌شنیدم که از پدرم می‌خواست کتکش نزند فقط اشک می‌ریختم و جرأت اعتراض هم نداشتم.

بیشتر بخوانید:

افشای راز یک جنایت در پرونده سرقت‌های مسلحانه

بازداشت ۲ برادر در یک پرونده قتل

یادم می‌آید، در یکی از شب‌های زمستان که هوا خیلی سرد بود، پدرم سر یک اتفاق ساده مادرم را به باد فحش و ناسزا گرفت و او را از خانه بیرون کرد. اما مادرم که جایی برای رفتن نداشت پشت در خانه در سرمای استخوان سوز زمستان نشست. من که تحمل دوری مادرم و زجرکشیدن او را نداشتم آنقدر گریه و التماس کردم تا راضی شد و او را به خانه راه داد. کمی که بزرگتر شدم پدرم علاوه بر مادرم، به من هم توهین می‌کرد و جلوی غریبه و آشنا شخصیتم را خرد می‌کرد.

هرگز سن و سال و غرورم را در نظر نمی‌گرفت و برایم هیچ ارزشی قائل نبود چون زورم به او نمی‌رسید همیشه دنبال راهی برای فرار از خانه بودم اما وقتی به مادرم و تنهایی‌اش فکر می‌کردم از تصمیمم منصرف می‌شدم. با همه مشکلات و شرایطی که پدرم برایم ایجاد کرده بود درسم را خواندم و با معدل 17 قبول شدم اما وقتی پدرم نمره‌ام را دید جنجال به پا کرد و بعد از اینکه من و مادرم را به باد کتک گرفت، دست و پایم را بست و اسلحه شکاری را روی پیشانی‌ام گذاشت. از ترس تا پای مرگ رفتم. آن لحظه آنقدر تحقیر شده بودم که ترجیح می‌دادم بمیرم و دیگر مجبور به سکوت نباشم...

صبح روز بعد از خانه خارج شدم و به خانه پدربزرگ یکی از دوستانم رفتم. هرگز دلم نمی‌خواست برگردم و حتی تلفن مادرم را هم جواب نمی‌دادم. اما بعد از چند روز نتوانستم در برابر التماس‌های مادرم تاب بیاورم. به او قول دادم اگر شرایط بهتر شد برمی گردم.

هنوز یک ساعت از گفت‌وگو با مادرم نگذشته بود که پدرم چند پیام محبت‌آمیز برایم فرستاد و قول داد که دیگر کاری به من نداشته باشد و دست از توهین و تحقیرم بردارد. صبح فردا پدر و مادرم با ماشین دنبالم آمدند. اما به محض این که به خانه رسیدیم پدرم بار دیگر شروع به فحاشی کرد و در پاسخ به اعتراض مادرم، چنان مشتی به دهنش کوبید که دندانش شکست و لب‌هایش پاره شد.دیدن این صحنه همانند جرقه‌ای بود که کینه چند ساله‌ام را شعله ور کرد. خون جلوی چشم‌ام را گرفته بود. حاضر بودم هر اتفاقی بیفتد اما خار به پای مادرم نرود. آتش انتقام هر لحظه شدیدتر می‌شد. عقلم از کار افتاده و فقط به صدای درونم گوش می‌کردم که مدام یک کلمه را فریاد می‌کشید: انتقام، انتقام...

با عجله به سراغ اسلحه شکاری پدرم رفتم و به اتاق برگشتم. پدرم که با دیدن اسلحه در میان دستانم شوکه و در جا میخکوب شده بود حتی فرصت اعتراض پیدا نکرد و قبل از اینکه حرفی به زبان بیاورد با شلیک گلوله‌ای به قلبش او را برای همیشه ساکت کردم.

مادرم که وحشت کرده بود، کنار جسد زانو زده و ضجه می‌زد. از ترسم اسلحه را داخل باغچه پنهان کردم و با برداشتن مقداری پول به سمت پایانه رفتم و بعد از خرید بلیت به مقصد یکی از شهرهای جنوبی سوار اتوبوس شدم اما پیش از اینکه اتوبوس از شهر خارج شود پلیس سر رسید و دستگیرم کرد.

از کاری که کردم بشدت پشیمانم. من هم دوست داشتم مثل همسن و سالانم زیر سایه پدر و مادرم زندگی خوب و آرامی داشته باشم اما افسوس که این آرزو هرگز تحقق نیافت.حالا هم فقط از خدا می‌خواهم مرا ببخشد و به مادرم برای تحمل این داغ کمک کند.

منبع: روزنامه ایران

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

نظرات

  • انتشار یافته: 17
  • در انتظار بررسی: 0
  • غیر قابل انتشار: 9
  • IR ۱۲:۳۲ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
    38 0
    بنده خدا ..شعوربچه دار شدن ندارید بچه دار نشید
    • IR ۱۷:۰۹ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
      10 0
      انسان و آدم هم نیستید، اصلا ازدواج نکنید...
  • IR ۱۲:۴۰ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
    6 6
    اولیاء دم مادرشه و میبخشه!!
    • IR ۱۵:۱۵ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
      21 0
      عمو عمه و مادربزرگ و پدربزرگش اولیا دم هستن
  • US ۱۲:۵۸ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
    24 5
    خوب کاری کردی
    • بانی IR ۱۶:۴۴ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
      11 6
      بله ولی اون دنیا جواب خدا رو چطور میشه داد؟ نص صریح قرآنه که به پدر و مادرتون نیکی کنید حتی اگه بد باشند، خدا بنده خدارو کمکش کنه
    • IR ۱۷:۱۴ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
      15 1
      کار این پسر که اشتباه بود، اما همانطور که عاق والدین داریم، عاق اولاد هم داریم. پدر بودن، قداست نمیاورد، برخی پدرند، اما شیطانند! مردی که دست روی زنش بلند بکنه،‌ بسیار حقیر و پست است؛ در واقع حقارت و پستی خودش رو روی زنش خالی میکنه... که خب فرزند هم ربات نیست، اثر میگیره؛ حقارت، تولید حقارت میکنه... این پدر گویی انقدر نامسلمان بوده که اصلا فرصت آموزش محبت و عشق رو به فرزندش نداشته؛ خب وقتی در محیط خانه اینو به بچه ت یاد ندی، همون بچه قاتلت میشه... مقصر هم هر دو هستند!
  • IR ۱۳:۳۵ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
    16 0
    دلم سوخت طفلی بیچاره چه زندگی داشته از بچگی جووون هم شده بدتر از بچگی مسولین شما این قتل رو انجام دادین نه این پسر خدا صبر بده به همشون
  • IR ۱۳:۴۸ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
    9 6
    خودت را بچه ات بکشه چون زنتو میزنی خوبه؟
    • IR ۱۶:۵۹ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
      14 3
      کسی که زنشو بزنه آدم نیست !
  • IR ۱۳:۵۳ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
    1 21
    سوال:تک فرزندبوده؟ احتمال زیادپسرروانی بود
  • IR ۱۵:۳۷ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
    19 0
    پدر رواني
  • IR ۱۵:۴۸ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
    7 0
    قاتل پدری فحاش وتحقیرکننده میشناسم که پدردرآخرین لحظات عمرش گفته بود اورانکشید . جلوی دوستانش تهمتی بهش میزدکه توهم حس میکردی بودنش چه سوددارد اماداییهایش تحریکش کردند پدران اینطوری بایدبدانند ظلم زیادی ممکن است بچه رادیوانه کند .
  • IR ۱۶:۱۱ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
    12 4
    هرجنس نرري كه توليد مثل كنه و اينطوري باشه اسمش پدر نيست.اين جوان را نابود كردي.حتي آينده اين جوان هم بر گردنته دستگاه توليد مثل.
    • IR ۱۸:۳۷ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
      7 6
      چه ربطی داشت به جنس نر!خود این جوانم نره,ماده که نیست! بیشعوری هم عالمی داره !
  • سیده IR ۱۷:۴۵ - ۱۳۹۷/۰۹/۱۰
    12 0
    چقدر تاسف بار.دربرابر هرحق تکلیفی هست ،پدرهم دربرابر خانواده تکلیف دارد.
  • IR ۲۲:۵۳ - ۱۳۹۹/۱۲/۱۷
    2 0
    به نظر منم کار خوبی کرده نه تو اون دنیا نه تو این دنیا نباید پشیمون بشه هر چی ادم خول چل کم تر بهتر :)

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس