به گزارش مشرق، از دی ماه سال گذشته و پس از انتخابات کمیته ملی المپیک که رضا صالحی امیری به ورزش آمده، معادلات این بخش از کشور تغییرات محسوسی داشته. او با سابقه مدت محدودی سرپرستی وزارت ورزش و سابقه سی سال کار سیاسی به یکباره به ورزش آمد و نشان داد بهعنوان یک غیر ورزشی، مدیریت در این بخش را به خوبی بلد است. عملکرد او در یک سال گذشته نشان میدهد که پس از ناکامی در رسیدن به وزارت ورزش و حضور کوتاه مدت در وزارت ارشاد، با برنامه مشخص و بلندمدت و حساب شده وارد کمیته شد. حضوری که حالا نشان میدهد بسیار فراتر از رییس کمیته ملی المپیک است.
در اکثر کشورهای دنیا ورزش قهرمانی بیش از هر چیز زیر نظر کمیتههای المپیک هر کشور است. در ایران اما از ابتدا با توجه به دولتی بودن ورزش، سازمان تربیت بدنی و سپس وزارت ورزش زمام امور ورزش را به دست گرفتند و کمیته ملی المپیک در اکثر دورهها نهادی جانبی بوده. نهادی که تنها دو سال یکبار و هنگام بازیهای آسیایی و المپیک وارد گود اجرا و تصمیمگیری میشده. با این حال وجود دو نهاد تصمیمگیر و موثر در ورزش ایران که هر کدام بازوی اجرایی و مالی مختص خودشان را دارند، در برهههای مختلف مشکلساز بود و باعث به وجود آمدن تنش میشد. تنشی که گاه تنها در پشت پرده و در حد حرفهای در گوشی میماند و گاه هم علنی میشد و به رسانهها میرسید.
رضا صالحی امیری 25 دی ماه گذشته، در انتخابات جالبی بهعنوان ریاست رسید. پس از اینکه محمود خسروی وفا از کاندیداتوری برای ریاست کمیته کنارهگیری کرد، اعضای مجمع برای انتخاب صالحی امیری قیام کردند و عملا رایی به صندوق ریخته نشد. حرکتی که شخص رییس آن را نشانهای از اجماع اعضا تعبیر کرد و در نخستین صحبتش در مجمع کمیته، اختلاف را تقبیح کرد و آن را «امری نامطبوع» خواند. در نخستین جملاتش از همگرایی و همکاری با وزارت ورزش و جوانان گفت و نشان داد که یکی از اهداف اصلیاش همین حرکت همسو و یکپارچه کمیته ملی المپیک با وزارت ورزش است.
بیشتر بخوانید:
صدای "ژن خوب" هم درآمد!
جمع دوستان قدیمی، در آکادمی المپیک جمع میشود
حالا که چیزی تا سالگرد آن انتخابات نمانده، صالحی امیری تا حدود زیادی به وعدهاش عمل کرده و در ماههای گذشته شایعهای هم از اختلاف میان او و وزیر ورزش شنیده نشده. او در آخرین اظهارنظرش هم در جلسه مشترک روسای فدراسیونهای ورزشی با وزیر ورزش، همچنان مواضع اولیهاش را تکرار کرده و گفته است: «با هماهنگی کامل با وزارت ورزش و جوانان دو مورد انسجام و وحدت در ورزش و شفافسازی را سرلوحه کار خود قرار دادیم.»
بخش اصلی ماجرا اما پاراگراف بعدی صحبتهای اوست. پاراگرافی که با یک گزاره واضح و مبرهن آغاز میشود اما در ادامه به موضوعی اشاره میکند که بسیار ریز اما جالب است: «هیچ سیستمی با دو نظام، دو الگو و دو مدیریت نمیتواند اداره شود و اگر اختلافنظری هم باشد، باید پدر خانواده تصمیم نهایی را بگیرد و این رمز آرامش در ورزش کشور است که در گذشته نداشتیم.»
در اینکه هیچ سیستمی با دو نظام و الگو قابلیت اداره شدن ندارد شکی نیست. سادهترین مشکل در این شرایط به وجود آمدن اختلاف نظر است که رییس کمیته ملی المپیک وجود «پدر» را برای حل این اختلاف و گرفتن تصمیم نهایی واجب میداند. پدری که در گذشته وجود نداشته اما حالا آمده و وجودش رمز آرامش ورزش کشور است!
بدون پیشداوری و نگاه مغرضانه، نخستین سوالی که پیش میآید این است که صالحی امیری لفظ پدر را برای خودش به کار برده یا وزیر ورزش؟ به عبارت دیگر پدر ورزش ایران در شرایط کنونی رضا صالحی امیری است یا مسعود سلطانیفر؟
این سوالها را میشود همینجا رها و به همین مطرح کردنشان بسنده کرد اما جملهبندی صالحی امیری و کلماتی که با آنها پاراگرافاش را به پایان برده، این گمان را به وجود میآورد که انگار او خودش را پدر ورزش میداند؛ اینکه میگوید تصمیمگیری پدر رمز آرامشی است که در گذشته نداشتیم. خیلی بعید به نظر میرسد که لفظ گذشته به قبل از دوران وزارت مسعود سلطانیفر برگردد! این جملات انگار با زبان بیزبانی، گذشته را زمان قبل آمدن صالحی امیری به ورزش تعریف میکند. در اینکه ورزش ایران با داشتن یک پدر و تصمیمگیر قاطع به شرایط خوبی میرسد شکی نیست و واضح هم هست که از بین دو شخص اول ورزش ایران یکی باید این عنوان را برعهده بگیرد اما اینکه یکی از آنها به صراحت و به این شکل از این ماجرا بگوید، جالب توجه است.