به گزارش مشرق ، امروز 26 دی سالروز فرار تاریخی شاه معدوم ایران است .فراری که سقوط رژیم شاه را حتمی کرد و کمتر از یکماه انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.
محمدرضا پهلوی كه سالها تحت حمایت اربابان آمریكایی خویش و با تكیه بر اریكه سلطنت، كشور را تحتسلطه گرفته و عرصه تركتازی و غارتگریهای خود قرار داده بود، سرانجام فرار را بر قرار ترجیح داد و مجبور به ترك ایران شد.
شاه معدوم برخلاف پدر خود، رضا شاه كه پس از ۱۶سال حاكمیت مستبدانه تحت حمایت انگلیس از كشور خارج شد، بدون استعفا راهی سرزمین اربابان خود شد. همزمان با فرار شاه، مردم در سراسر ایران به خیابانها آمدند و با پخش شیرینی، این رویداد مهم تاریخی را جشن گرفتند و ۲۶دی ماه ۵۷ نقطه عطف دیگری در تاریخ سراسر حماسه انقلاب سرخ و اسلامی ایران شد.
شاه بعد از روی كار آمدن كارتر در سال1977، درصدد جلب رضایت وی برآمد. نخست دولت 13ساله هویدا را تغییر داد و جمشید آموزگار تحصیل كرده آمریكا را به صدارت گماشت و راهی آن كشور شد. تظاهرات انبوه مخالفان هنگام ورود او به كاخ سفید كه موجب پرتاب گاز اشك آور از طرف پلیس و اشكریختن كارتر و مهمانانش شد، آغاز ناخوشی برای شاه در این سفر بود. اما شاه در همان دیدار نخستین با رئیسجمهوری جدید آمریكا، سر تسلیم فرود آورد و متعهد شد از افزایش قیمت نفت جلوگیری كند. در این مذاكرات، شاه جای هیچ گله و شكایتی برای آمریكاییها باقی نگذاشت، بهطوری كه در بازگشت اعتماد به نفس خود را باز یافته و بار دیگر با خیال راحت بر اریكه سلطنت تكیه زده بود.
ولی مشكلات اقتصادی و نابسامانیهای ناشی از ریخت و پاشهای گذشته از یك طرف و تشدید مخالفتها با حكومت خودكامه و مفاسد و مشكلات ناشی از آن، بهتدریج روند نهضتی را در جامعه شدت بخشید كه مهار آن روز به روز دشوارتر میشد. آموزگار در كار خود فرو مانده و هویدا هم كه به وزارت دربار منصوب شده بود، از هیچگونه كارشكنی در كار دولت فروگذار نمیكرد و سرانجام با انتشار مقاله توهینآمیز نسبت به امام خمینی«قدس سره» در روزنامه اطلاعات در 17 دی 1356، كاریترین زهر خود را به حكومت آموزگار ریخت.
سرانجام دولت آموزگار از كار بر كنار شد و شاه، شریف امامی را كه مهره انگلیسیها بود روی كار آورد تا بتوانددر كنار حمایت آمریكا، رضایت انگلستان را نیز جلب كند. انتخاب شریف امامی به نخستوزیری هم هیچیك از انتظارات شاه را بر آورده نكرد. عقبگرد ناگهانی رژیم در برابر مخالفان و آزادی مطبوعات، به گسترش فعالیتهای مخالف رژیم انجامید. اقدام شتابزده رژیم در برقراری حكومت نظامی، فاجعه 17شهریور در میدان ژاله (شهدا) را آفرید. انعكاس جهانی این فاجعه رژیم را از اجرای مقررات حكومت نظامیبازداشت و تظاهرات و اعتصابات تازهای را بهدنبال آورد.
تیراندازی به سوی دانشجویان و دانشآموزان در 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران و كشته و زخمیشدن تعدادی از آنها، تظاهرات بیسابقه 14 آبان را در تهران بهدنبال داشت. شاه همان روز با هلیكوپتر بر فراز شهر پرواز كرد و پس از مشاهده شعلههای آتش كه از صدها نقطه شهر زبانه میكشید، به كاخ نیاوران بازگشت و سفیران آمریكا و انگلیس را نزد خود فرا خواند تا تصمیم خود برای تشكیل یك دولت نظامی را به آنها ابلاغ كند. دولت نظامیدر همان چند روز اول ناتوانی خود را در اداره امور كشور نشان داد و موج تظاهرات و اعتصابات بعد از چند روز وقفه از سرگرفته شد. حكومت نظامیهم عملاً كارایی خود را از دست داد.
گسترش موج اعتصابات در سراسر كشور، بهخصوص صنعت نفت، مملكت را به حال فلج كامل در آورد و درآمد ارزی كشور به صفر رسید. شاه برای خروج از بن بستی كه در آن گرفتار شده بود به رهبران جبهه ملی روی آورد و قبل از همه دكتر غلامحسین صدیقی را برای مقام نخست وزیری در نظر گرفت. دكتر صدیقی پس از یك هفته مطالعه و مشورت، پاسخ رد داد. شاه از شاپور بختیار دعوت كرد. بختیار این پیشنهاد را به شرط گرفتن اختیار كامل و خروج شاه از كشور بعد از رأی اعتماد مجلسین به دولت پذیرفت. شاه ناگزیر، تمام شرایط را پذیرفت. شاه نیز پس از عدمموفقیت دولت نظامی ازهاری در برقراری نظم و آرامش و رفع اعتصابها كه اقتصاد كشور را فلج كرده بود، راه دیگری جز خروج از كشور نداشت.
تشریفات مربوط به خروج شاه خصوصی و غیررسمیبود. مشایعت كنندگان، نخستوزیر، روسای مجلسین، وزیردربار، رئیس ستاد ارتش و گروهی از مقامات وابسته به دربار بودند. فرودگاه مهرآباد در محاصره یگانهای گارد شاهنشاهی بود. مقارن ساعت 5/11 صبح، شاه و همسرش، با یك هلیكوپتر وارد فرودگاه شدند. شاه در مصاحبه كوتاهی به خبرنگاران گفت: «مدتی است احساس خستگی میكنم و احتیاج به استراحت دارم.
ضمناً گفته بودم پس از اینكه خیالم راحت شود و دولت مستقر شود، به مسافرت خواهم رفت. این سفر اكنون آغاز میشود و تهران را به سوی آسوان در مصر ترك میكنم. امروز با رأی مجلس شورای ملی كه پس از رأی سنا داده شد، امیدوارم كه دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پایهگذاری آینده موفق شود.» او در مورد مدت سفر هم گفت: «این سفر بستگی به حالت من دارد و در حال حاضر دقیقاً نمیتوانم آن را تعیین كنم.»
سرانجام شاه روز 26 دی 1357، فرار را برقرار ترجیح داد. ساعت 30: 12 بعد از ظهر، شاه و همسرش تهران را به مقصد مصر ترك كردند. از اعضای خانواده سلطنتی تنها فرح مانده بود كه او نیز همراه همسرش از ایران خارج شد. پس از خروج شاه از ایران، موج شادی مردم را فرا گرفت و ملت با آمدن به خیابانها و اظهار شادمانی و پخش گل و شیرینی این پیروزی بزرگ را جشن گرفتند و رژیم سلطنتی كمتر از یك ماه پس از فرار شاه سقوط كرد .
پس از 26 دي درست 26 روز تاريخي بر ملت ايران گذشت تا در 22 بهمن ماه 1357 انقلاب شكوهمند اسلامي كه ثمره خون پاك شهداي انقلاب بود به پيروزي رسد.
26 دي روز تاريخي براي ملت ايران بود، ملت ايران توانست طاغوت پر نخوت زمانه را كه 37 سال غاصبانه و به زور بر مال و منابع آنها حكومت سراسر ظلم كرده بود مجبور به فرار كنند، شادي و شعف پس از شنيدن اين خبر در سراسر ايران ديدني بود، ملت ايران شاه ظالمي را كه تا آن روز دست پليدش به خون ملت پاك ايران آلوده شده بود را فراري داد و خاطره آن روز هرگز از ذهن ملت در پي سي ساله اخير فراموش نشده است.
از آنجا كه امام همواره بازگشت به ايران را منوط به خروج شاه از كشور اعلام كرده بود، فرار شاه براي ملت ايران يك گام روبه جلو بشمار مي رفت و پس از خروج شاه در روزهاي آخر دي 1357، هيمنه او و همه اياديش را شكست و خبر بازگشت قريبالوقوع امام خميني نيز در رسانههاي خبري انتشار يافت و ديري نپائيد كه امام آمد، 12 بهمن تنها 16 روز پس از فرار شاه، امام با پرواز انقلاب آمد...
با ورود امام امت به خاك ايران اسلامي، رژيم در وضعيت نامطلوبي قرار گرفته بود، در يك سو بختيار به عنوان نخستوزير شاه، حتي از سوي جبهه ملي نيز رانده شده بود و اميد چنداني نيز به حمايت ارتش نداشت و در سوي ديگر خيل عظيم مردم، آتش انقلاب را شعلهور تر ميكردند و هر شهيد در هر كوي و برزني سندي بود بر تداوم راه و ايستادگي در مسير.
با پيوستن گروههاي متعدد به موج انقلاب، بخش هاي وسيعي از بدنه ارتش نيز در صف اول ايستادگي قرار گرفتند.
ملت ايران تصميم تاريخي خود را براي رسيدن به استقلال از سالها پيش گرفته بود و يكصدا فرياد استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي را سر داد، ديگر ياران امام در سال 42 به فرزندان برومندي بدل شده بودند كه با اعتقاد قلبي به رهبر و راه خود، گام هاي بلندي براي آينده ايران بردارند.
همان فرزندان برومندي كه دو سال پس از پيروزي انقلاب با خون پاك خود، نهال نوپاي انقلاب را در دفاعي 8 ساله و نابرابر آبياري كردند.
ملت ايران فرياد نه غربي نه شرقي سر داد و با تمسك به اراده الهي و سرمايه هاي معنوي خود و رهبريهاي داعيانه امام (ره) تا امروز راه خود را علي رقم تمامي تهديدات پرتوان ادامه داده است.
محمدرضا پهلوی كه سالها تحت حمایت اربابان آمریكایی خویش و با تكیه بر اریكه سلطنت، كشور را تحتسلطه گرفته و عرصه تركتازی و غارتگریهای خود قرار داده بود، سرانجام فرار را بر قرار ترجیح داد و مجبور به ترك ایران شد.
شاه معدوم برخلاف پدر خود، رضا شاه كه پس از ۱۶سال حاكمیت مستبدانه تحت حمایت انگلیس از كشور خارج شد، بدون استعفا راهی سرزمین اربابان خود شد. همزمان با فرار شاه، مردم در سراسر ایران به خیابانها آمدند و با پخش شیرینی، این رویداد مهم تاریخی را جشن گرفتند و ۲۶دی ماه ۵۷ نقطه عطف دیگری در تاریخ سراسر حماسه انقلاب سرخ و اسلامی ایران شد.
شاه بعد از روی كار آمدن كارتر در سال1977، درصدد جلب رضایت وی برآمد. نخست دولت 13ساله هویدا را تغییر داد و جمشید آموزگار تحصیل كرده آمریكا را به صدارت گماشت و راهی آن كشور شد. تظاهرات انبوه مخالفان هنگام ورود او به كاخ سفید كه موجب پرتاب گاز اشك آور از طرف پلیس و اشكریختن كارتر و مهمانانش شد، آغاز ناخوشی برای شاه در این سفر بود. اما شاه در همان دیدار نخستین با رئیسجمهوری جدید آمریكا، سر تسلیم فرود آورد و متعهد شد از افزایش قیمت نفت جلوگیری كند. در این مذاكرات، شاه جای هیچ گله و شكایتی برای آمریكاییها باقی نگذاشت، بهطوری كه در بازگشت اعتماد به نفس خود را باز یافته و بار دیگر با خیال راحت بر اریكه سلطنت تكیه زده بود.
ولی مشكلات اقتصادی و نابسامانیهای ناشی از ریخت و پاشهای گذشته از یك طرف و تشدید مخالفتها با حكومت خودكامه و مفاسد و مشكلات ناشی از آن، بهتدریج روند نهضتی را در جامعه شدت بخشید كه مهار آن روز به روز دشوارتر میشد. آموزگار در كار خود فرو مانده و هویدا هم كه به وزارت دربار منصوب شده بود، از هیچگونه كارشكنی در كار دولت فروگذار نمیكرد و سرانجام با انتشار مقاله توهینآمیز نسبت به امام خمینی«قدس سره» در روزنامه اطلاعات در 17 دی 1356، كاریترین زهر خود را به حكومت آموزگار ریخت.
سرانجام دولت آموزگار از كار بر كنار شد و شاه، شریف امامی را كه مهره انگلیسیها بود روی كار آورد تا بتوانددر كنار حمایت آمریكا، رضایت انگلستان را نیز جلب كند. انتخاب شریف امامی به نخستوزیری هم هیچیك از انتظارات شاه را بر آورده نكرد. عقبگرد ناگهانی رژیم در برابر مخالفان و آزادی مطبوعات، به گسترش فعالیتهای مخالف رژیم انجامید. اقدام شتابزده رژیم در برقراری حكومت نظامی، فاجعه 17شهریور در میدان ژاله (شهدا) را آفرید. انعكاس جهانی این فاجعه رژیم را از اجرای مقررات حكومت نظامیبازداشت و تظاهرات و اعتصابات تازهای را بهدنبال آورد.
تیراندازی به سوی دانشجویان و دانشآموزان در 13 آبان 1357 در دانشگاه تهران و كشته و زخمیشدن تعدادی از آنها، تظاهرات بیسابقه 14 آبان را در تهران بهدنبال داشت. شاه همان روز با هلیكوپتر بر فراز شهر پرواز كرد و پس از مشاهده شعلههای آتش كه از صدها نقطه شهر زبانه میكشید، به كاخ نیاوران بازگشت و سفیران آمریكا و انگلیس را نزد خود فرا خواند تا تصمیم خود برای تشكیل یك دولت نظامی را به آنها ابلاغ كند. دولت نظامیدر همان چند روز اول ناتوانی خود را در اداره امور كشور نشان داد و موج تظاهرات و اعتصابات بعد از چند روز وقفه از سرگرفته شد. حكومت نظامیهم عملاً كارایی خود را از دست داد.
گسترش موج اعتصابات در سراسر كشور، بهخصوص صنعت نفت، مملكت را به حال فلج كامل در آورد و درآمد ارزی كشور به صفر رسید. شاه برای خروج از بن بستی كه در آن گرفتار شده بود به رهبران جبهه ملی روی آورد و قبل از همه دكتر غلامحسین صدیقی را برای مقام نخست وزیری در نظر گرفت. دكتر صدیقی پس از یك هفته مطالعه و مشورت، پاسخ رد داد. شاه از شاپور بختیار دعوت كرد. بختیار این پیشنهاد را به شرط گرفتن اختیار كامل و خروج شاه از كشور بعد از رأی اعتماد مجلسین به دولت پذیرفت. شاه ناگزیر، تمام شرایط را پذیرفت. شاه نیز پس از عدمموفقیت دولت نظامی ازهاری در برقراری نظم و آرامش و رفع اعتصابها كه اقتصاد كشور را فلج كرده بود، راه دیگری جز خروج از كشور نداشت.
تشریفات مربوط به خروج شاه خصوصی و غیررسمیبود. مشایعت كنندگان، نخستوزیر، روسای مجلسین، وزیردربار، رئیس ستاد ارتش و گروهی از مقامات وابسته به دربار بودند. فرودگاه مهرآباد در محاصره یگانهای گارد شاهنشاهی بود. مقارن ساعت 5/11 صبح، شاه و همسرش، با یك هلیكوپتر وارد فرودگاه شدند. شاه در مصاحبه كوتاهی به خبرنگاران گفت: «مدتی است احساس خستگی میكنم و احتیاج به استراحت دارم.
ضمناً گفته بودم پس از اینكه خیالم راحت شود و دولت مستقر شود، به مسافرت خواهم رفت. این سفر اكنون آغاز میشود و تهران را به سوی آسوان در مصر ترك میكنم. امروز با رأی مجلس شورای ملی كه پس از رأی سنا داده شد، امیدوارم كه دولت بتواند هم به جبران گذشته و هم در پایهگذاری آینده موفق شود.» او در مورد مدت سفر هم گفت: «این سفر بستگی به حالت من دارد و در حال حاضر دقیقاً نمیتوانم آن را تعیین كنم.»
سرانجام شاه روز 26 دی 1357، فرار را برقرار ترجیح داد. ساعت 30: 12 بعد از ظهر، شاه و همسرش تهران را به مقصد مصر ترك كردند. از اعضای خانواده سلطنتی تنها فرح مانده بود كه او نیز همراه همسرش از ایران خارج شد. پس از خروج شاه از ایران، موج شادی مردم را فرا گرفت و ملت با آمدن به خیابانها و اظهار شادمانی و پخش گل و شیرینی این پیروزی بزرگ را جشن گرفتند و رژیم سلطنتی كمتر از یك ماه پس از فرار شاه سقوط كرد .
پس از 26 دي درست 26 روز تاريخي بر ملت ايران گذشت تا در 22 بهمن ماه 1357 انقلاب شكوهمند اسلامي كه ثمره خون پاك شهداي انقلاب بود به پيروزي رسد.
26 دي روز تاريخي براي ملت ايران بود، ملت ايران توانست طاغوت پر نخوت زمانه را كه 37 سال غاصبانه و به زور بر مال و منابع آنها حكومت سراسر ظلم كرده بود مجبور به فرار كنند، شادي و شعف پس از شنيدن اين خبر در سراسر ايران ديدني بود، ملت ايران شاه ظالمي را كه تا آن روز دست پليدش به خون ملت پاك ايران آلوده شده بود را فراري داد و خاطره آن روز هرگز از ذهن ملت در پي سي ساله اخير فراموش نشده است.
از آنجا كه امام همواره بازگشت به ايران را منوط به خروج شاه از كشور اعلام كرده بود، فرار شاه براي ملت ايران يك گام روبه جلو بشمار مي رفت و پس از خروج شاه در روزهاي آخر دي 1357، هيمنه او و همه اياديش را شكست و خبر بازگشت قريبالوقوع امام خميني نيز در رسانههاي خبري انتشار يافت و ديري نپائيد كه امام آمد، 12 بهمن تنها 16 روز پس از فرار شاه، امام با پرواز انقلاب آمد...
با ورود امام امت به خاك ايران اسلامي، رژيم در وضعيت نامطلوبي قرار گرفته بود، در يك سو بختيار به عنوان نخستوزير شاه، حتي از سوي جبهه ملي نيز رانده شده بود و اميد چنداني نيز به حمايت ارتش نداشت و در سوي ديگر خيل عظيم مردم، آتش انقلاب را شعلهور تر ميكردند و هر شهيد در هر كوي و برزني سندي بود بر تداوم راه و ايستادگي در مسير.
با پيوستن گروههاي متعدد به موج انقلاب، بخش هاي وسيعي از بدنه ارتش نيز در صف اول ايستادگي قرار گرفتند.
ملت ايران تصميم تاريخي خود را براي رسيدن به استقلال از سالها پيش گرفته بود و يكصدا فرياد استقلال، آزادي، جمهوري اسلامي را سر داد، ديگر ياران امام در سال 42 به فرزندان برومندي بدل شده بودند كه با اعتقاد قلبي به رهبر و راه خود، گام هاي بلندي براي آينده ايران بردارند.
همان فرزندان برومندي كه دو سال پس از پيروزي انقلاب با خون پاك خود، نهال نوپاي انقلاب را در دفاعي 8 ساله و نابرابر آبياري كردند.
ملت ايران فرياد نه غربي نه شرقي سر داد و با تمسك به اراده الهي و سرمايه هاي معنوي خود و رهبريهاي داعيانه امام (ره) تا امروز راه خود را علي رقم تمامي تهديدات پرتوان ادامه داده است.