به گزارش مشرق، خبرآنلاین نوشت: یک بار وقتی با کفاشیان گرم خنده بودیم، درباره دو پسرش گفت: «یکی استقلالی است، یکی پرسپولیسی است. همیشه سر دربی می نشینم وسط شان که یک وقت دعوا نشود.» ولی احسان کفاشیان نظر بابا را رد می کند: «نه، برادرم زیاد فوتبالی نیست.» بهانه گفت و گو با احسان، جمله پدر بود که گفته بود: «اگر پسرم هم فوتبالیست می شد از من انتقاد می کرد.» او، در پاسخ به این جمله پدر لبخندی می زند و به سوالات ما پاسخ می دهد.
*اول از همه، خیلی ها به تو حسادت می کنند درست است؟ با پدر خوش خنده ای که داری.
(خنده) نظر لطف شماست.
*شنیده ای آقای کفاشیان گفته اگر پسرم هم فوتبالیست می شد، از من انتقاد می کرد.
(خنده) من که اصلا دنبال فوتبال نرفتم. از 16،17 سالگی افتادم دنبال دو و میدانی. اتفاقا نظر خود بابا بود. الان هم که آلوده این ورزش هستم.
*حالا اگر فوتبالیست می شدی، امکان داشت از پدرت انتقاد کنی.
فعلا که نشدم. الان هم مربی نفت هستم و تیمم هر سال قهرمان می شود. امسال هم صدر جدول هستیم.
*از پدر هم مشاوره می گیری؟
بله، به هر حال پیشکوست دو و میدانی است. چرا نگیریم.
*با حضور پدر در فدراسیون، زندگی چطور است؟
خیلی سخت تر از قبل شده. بارها این را به بابا گفته ایم.
*یک بار با آقای کفاشیان که حرف می زدیم، می گفت تیترها رسانه ها باعث شده تا خانواده اذیت شوند. اینطور بود واقعا؟
خب روزنامه ها جایی که حق باشد، واقعا می نویسند. ولی من معتقدم مدیریت ربطی به بازی و نتیجه گیری ندارد. مدیر ورزشی باید مربی خوب بیارود با امکانات خوب. اگر بازیکن ندود، دیگر ربطی به مدیر ندارد که. باید از بازیکن انتقاد کرد که چرا خوب نبوده. بابا واقعا شرایط و امکانات لازم را مهیا کرد. او خودش ورزشکار بود و این چیزها را درک می کرد.
*به نظر تو عملکرد پدرت در فوتبال چطور بوده؟
خب بابا که از اول در فوتبال نبود، وقتی که آمد هیات رئیسه اش را فوتبالی چید. گفت من مدیریت می کنم و تصمیم ها را باید هیات رئیسه بگیرد. الان شما بروید کمپ ببیند بابا چقدر در پیشرفت آن تاثیر داشته. دو هتل ساخته شد، ساختمان بدنسازی و تمرینی هم همینطور. یکی از بهترین مربیان دنیا را هم که آورده. به نظر من عملکرد او خوب بوده.
*پس شما به رسانه ها بابت انتقادها حق می دهید.
خب رسانه ها زیاد روی کارهای مدیریتی مانور نمی دهند. فکر می کنم اگر به این مسئله می پرداختند می فهمیدند بابا خوب کار کرده است.
*پدرتان خیلی خوش خنده است. شاید انتقادها به خاطر همین بوده.
به نظر من بابا زیاد هم خوش خنده نیست. قبل از اینکه بیاید فوتبال خیلی خوش خنده تر بود. از وقتی رفته فدراسیون فوتبال، اخم را هم یاد گرفته!
*یعنی در خانه اخم می کند؟
نه در خانه که ما تا به حال اخم بابا را ندیده ایم. کلا بابا در زندگی زیاد استرس نداشته ولی شما نمی دانید سر بازی های تیم ملی چه استرسی به بابا وارد می شود. فقط باید باشید و ببیند. بابا رئیس بخش ارز بانک مرکزی بود، اینهمه در دو و میدانی کار کرده، نفر دوم ورزش ایران بوده ولی تا به حال اینقدر استرس نداشته.
*مخصوصا سر بازی آخر مقدماتی جام جهانی 2010، درست است؟
تیم ملی که نرفت جام جهانی، خیلی سخت بود. بدترین روز بابا در فوتبال بود. با هم بازی را در خانه دیدیم. ولی انصافا شما خبرنگارها بروید از فوتبالیست ها درباره بابا بپرسید، ببینید آنها از کارش تعریف می کنند یا نه.
*در این مدت، موردی بوده که خودت از آقای کفاشیان انتقاد کنی؟ یعنی بگویی نباید این کار را می کردی؟
من فکر می کنم مشکل فدراسیون بابا این بود که خودش و کادری که با آنها کار می کرد، هماهنگ نبودند. دست خودش نبود که معاون هایش را انتخاب کند. بعدا دیدیم که آقای تاج یک ساز می زند و آقای عزیز محمدی یک ساز. بابا الان با تغییراتی که در اساسنامه فدراسیون فوتبال به وجود آورده، به رئیس بعدی کمک کرده که خودش معاون هایش را انتخاب کند. دیگر این ناهماهنگی ها وجود نخواهد داشت.
*ولی آقای کفاشیان انتخاب های خوبی در فوتبال نداشت. او مربیانی به تیم ملی آورد که تجربه زیادی نداشتند. انصافا خود تو با این انتخاب ها مخالف نبودی، به عنوان یک طرفدار؟
بابا انتخاب نکرد. دست او نبود، از روز اول گفت من هیات رئیسه ورزشی می گذارم آنها انتخاب کنند. یکسری آدم فوتبالی مثل آقای تاج، عزیز محمدی و سایر اعضا بودند که می گفتند چه کسی انتخاب شود و چه کسی انتخاب نشود. بابا فقط وظیفه داشت امکانات لازم را مهیا کند. اصلا اینطوری نبود که او خودش در فدراسیون تنها باشد و خودش تصمیم ها را بگیرد.
*به عنوان سوال آخر خانواده موافق حضور آقای کفاشیان در انتخابات هست؟
ما در این مسایل دخالت نمی کنیم. پدر درباره مدیریت، خودش تصمیم می گیرد.
*تو چطور؟
من که مخالفم و دوست ندارم بابا در انتخابات شرکت کند.
پسر علی کفاشیان میگوید: من فکر می کنم مشکل فدراسیون بابا این بود که خودش و کادری که با آنها کار می کرد، هماهنگ نبودند.