سرویس سیاست مشرق - مینو محرز رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران به تازگی اعلام کرده که:
«از دو سال پیش اصلیترین راه انتقال ایدز در کشور تماس جنسی است. زمانی انتقال این بیماری ۹۷ درصد در معتادان مرد و سه درصد در زنان معتاد بود، اما طی دو سال اخیر تعداد زنان مبتلا از طریق روابط جنسی ۱۰ برابر شده است». خانم محرز اضافه میکند: «در کشور بیش از ۳۴ هزار نفر مبتلا به ایدز ثبت شده است که از این تعداد ۱۶ یا ۱۷ هزار نفر از مبتلایان تحت درمان مداوم قرار دارند ولی سایر این افراد درمانی انجام ندادهاند یا تحت مراقبت مراکز مشاوره بیماریهای رفتاری قرار ندارند» [۱].
تحصیلکردههایی که نیازمند آموزش هستند
رئیس مرکز تحقیقات ایدز ایران، درباره دلایل این معضل، همچون موارد مشابه پای فرهنگ و آموزش را به میان کشیده و اظهار کرد: «آموزشوپرورش درباره مسائل جنسی صحبت نمیکند زیرا معتقد است دانشآموزان بیبندوبار میشوند و این مشکلی است که ما با آن مواجه هستیم...اکثر مبتلایان به ویروس ایدز در کشور ۲۵ تا ۴۰ ساله هستند و به علت ضعف اطلاعرسانی و نبود آموزش در مورد انتقال ایدز از طریق رفتارهای پرخطر جنسی، جوانان در معرض ابتلا به این بیماری هستند».
هرچند خانم محرز، عدم ارائه آموزشهای جنسی به جوانان را بهعنوان ریشه اصلی افزایش ۱۰ برابر ایدز در میان زنان از طریق روابط جنسی معرفی مینماید که در بخش دیگری از مصاحبه خود اشاره دارد که «بیماران جدید اغلب تحصیلکرده هستند و از سطح اجتماعی خوبی برخوردارند».
بیشتر بخوانید:
دولت بودجه برنامه استراتژیک ایدز را از قلم انداخت
پیدا و پنهان آمار «ایدز» در ایران
سن، سطح اجتماعی و تحصیلات مبتلایان جدید ایدز نشان میدهد که این طیف نه کودکان دانشآموز مدارس ابتدایی هستند و نه اقشاری از طبقات پایین و حاشیهنشین که دسترسی به آموزشهای لازم را نداشته باشند. اینها غالباً افرادی هستند که در دوران تحصیل دانشگاهی، واحد درسی «تنظیم خانواده» را گذرانده و بهواسطه گسترش محتواهای مرتبط در فضای مجازی، نسبت به موضوع «انتقال ایدز از طریق رفتارهای پرخطر» اطلاع دارند.
اما باید پرسید" چرا با وجود آموزش در دانشگاههای و در میان اقشار جوان، نمودار مبتلایان به بیماری ایدز از طریق ارتباطات غیراخلاقی این گونه شتاب گرفته است".
آموزش جنسی جایگزین تقوای جنسی
در طی چند سال اخیر با بروز هر نوع از ناهنجاری اخلاقی، یک کلیدواژه بهطور هدفمند از سوی جریانهای خاص داخلی تکرار شده است:" آموزش". اوج این مسئله با بحث بر سر سند ۲۰۳۰ و مجادله برای اجرا یا توقف آن در فضای فرهنگی کشور بود که آموزش جنسی در آن بهعنوان موضوعی که باید به کودکان بدون محدودیتهای اخلاقی و دینی آموزش داده شود، دیدهشده است.
در واکنش به همین نگاه، حسن رحیمپور ازغدی عضو شورای عالی انقلاب فرهنگی اسفندماه سال ۹۵ در نشست بررسی تربیت و آموزش لیبرالی یا اسلامی در سند ۲۰۳۰ با عنوان برجام آموزشی که به همت انجمن اسلامی دانشجویان مستقل دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در تالار شیخ انصاری این دانشکده برگزار شد، گفت:
آموزش مسائل جنسی به کودک را حق او میدانند، ولی آموزش تقوای جنسی و حیا به کودک را پایمال کردن حق او به حساب میآورند. [۲]
بایگانی کردن قانون حجاب و عفاف
طی سالهای گذشته، قانون حجاب و عفاف که با هدف توسعه فرهنگ عفاف و حجاب و کاهش معضل بدحجابی برای ۱۲ دستگاه اجرایی وظایفی را تعیین کرده، بهطور جدی از سوی دولت قبل و فعلی مورد بیمهری قرارگرفته است؛ تا آنجا که به گفته عزتالله ضرغامی، «مقام معظم رهبری نیز در چندین بار نسبت به اجرایی نشدن این قانون تذکر دادهاند». [۳]
کبری خزعلی، عضو شورای فرهنگی و اجتماعی زنان و خانواده هم با اشاره به تصویب قانون عفاف و حجاب در سال ۸۵ و مسئولیت نهادها و وزارتخانههای مختلف در این خصوص، از خلاصه شدن اقدامات حوزه عفاف و حجاب به برگزاری چند نمایشگاه در طول سال سخن گفت؛ وی در مصاحبه خود به مانتوهایی اشاره کرد که ظاهراً جنس آن از تور و نایلون است! پوششی که به اعتقاد وی یک تهدید فرهنگی و اقتصادی محسوب میشوند. [۴]
سردار حسین اشتری هم تیرماه ۹۵ در نخستین جشنواره چادرهای آسمانی که در کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان برگزار شد، با انتقاد از اجرایی نشدن قانون عفاف و حجاب و بیتوجهی سایر نهادهای مسئول نسبت به این مسئله گفت: «امروز هر کسی که میخواهد حتی از یک شهرستان نماینده مجلس شود میگوید گشت ارشاد را برمیدارم هر کسی هم که میخواهد رئیسجمهور شود همین شعار را میدهد».
ولنگاری در نظارت بر شبکههای اجتماعی
از سوی دیگر ملاحظات سیاسی و نگرشهای انتخاباتی موجب شده تا دولت، بدون توجه به پیامدهای فرهنگی، راه را برای توسعه همهجانبه شبکههای اجتماعی غیر ایرانی فراهم کند. هنگامیکه تلگرام آن هم به دلیل تخلفات امنیتی این شبکه اجتماعی در ایران با فشار نهادهای امنیتی و قضای به صورت نصف و نیمه فیلتر شد، شبکه اجتماعی دیگری به نام اینستاگرام با ابعاد تخریبی گستردهتری بدون هیچ محدودیتی در حال افزایش شمار مخاطبین بود.
فقدان نوع فیلترینگ مؤثری در فضای اینستاگرام از یکسو و نوع کاربری این شبکه اجتماعی در انتشار تصاویر و فیلمهای شخصی از سوی دیگر، موجب شده تا قاتلان فرهنگی بدون دغدغه خاطر، محتوای غیراخلاقی و مخرب خود در این فضا بازنشر دهند.
این ولنگاری در حوزه نظارت و کنترل بر شبکههای اجتماعی تنها یک بعدازاین ماجرا بوده است، وجه دیگر" وعدههای تقریباً هیچ" دولت در جهت حمایت از شبکههای اجتماعی بومی بوده که عملاً هیچگاه محقق نشد. بهطوریکه منصور امینی مسئول سازمان فضای مجازی سراج آذرماه ۹۷ در اجلاسیه فضای مجازی و گردهمایی تخصصی فعالان فضای مجازی خراسانجنوبی با موضوع «ایثار، جهاد و شهادت»، با بیان اینکه امروز در فضای شبکههای اجتماعی تکلیفمان با خودمان معلوم نیست، اظهار داشت: «متأسفانه دولت سابق و دولت فعلی به هیچکدام از تدابیر رهبری در حوزه فضای مجازی در لایههای مختلف اهمیت ندادند». امینی ضمن گلایه از وزیر ارتباطات با بیان اینکه با شعار و حرف کاری پیش نمیرود، اعلام کرد: «متأسفانه وزیر ارتباطات نیز از روزی که بر سر کار آمد، به سمت بومیسازی نرفته است». [۵]
سرنگ آلوده چهارشنبه سفید
افزایش ۱۰ برابر زنان مبتلا به ایدز از طریق روابط جنسی طی دو سال اخیر همزمانی معناداری با توسعه فعالیتهای فمینیستی در کشور دارد. فشار برای ورود زنان به ورزشگاههای، سهمخواهی مدیریتی برای زنان، جنسیتی کردن جذب دانشجو در مراکز دانشگاهی با افزایش پذیرش دختران، کمتوجهی به رشد فرهنگی و اخلاق زنان، ساخت کمپینهای ضد حجاب برای حمایت از بیبندوباری و عفتزادیی از دختران بسترهایی برای این معضل بوده است.
راهاندازی کمپینهای چهارشنبه سفید و یا دختران انقلاب به بهانه مخالفت با آنچه حجاب اجباری خوانده میشود، بهانه بود برای تغییر در پوشش زنان و کشف حجاب بوده است. تلاش برای برهنه سازی زنان و دختران ایرانی بهمثابه سرنگهای آلوده راه را برای مناسبات غیراخلاقی هموارتر کرده و بر میزان رشد رفتارهای پرخطر تأثیر جدی داشته است.
حالا بایستی از مسئولین مربوطه در دولت این سؤال پرسیده شود که چه کسانی در این امر کوتاهی کردهاند؟
پاسخ رسانههای معاند و ضدانقلاب همچون همیشه سیاستهای فرهنگی جمهوری اسلامی را نشانه رفته است. برخی از شبکههای فارسیزبان تلاش کردهاند تا این افزایش ۱۰ برابری ایدز در زنان را نتیجه سیاست ایران در افزایش نسل معرفی کنند؛ و برنامه افزایش جمعیت کشور را به دلیل کاهش اقدامات پیشگیرانه موجب افزایش آمار ایدز در زنان بنمایانند.
این در حالی است که تولید نسل با هدف افزایش فرزندان در ساختار سالم خانواده انجام میشود که عمدتاً از این معضلات جنس به دور هستند اما بیماریهایی همچون ایدز در بستر رفتارهای پرخطر خارج از روابط شرعی اتفاق میافتند.
از سوی دیگر آموزش بهتنهایی عامل مناسبی برای نسل جوانان تحصیلکرده جهت کاهش رفتارهای پرخطر نیست؛ کما اینکه بسیاری از آنها نسبت به خطرات رفتارهای جنسی خارج از چارچوب خانواده آگاهی دارند.
چنانچه ارائه آموزشهای جنسی در مدارس و دانشگاهها تا این حد مؤثر بود، اکنون دولتهای غربی با سالها آموزش دختران و پسران جوانانشان نمیبایست شاهد رشد فزایند تجاوزهای جنسی باشد؛ اما این مسئله به شکل جدی دامنگیر آنهاست.
در اینجا نیز بایستی به چند نکته توجه داشت: نخست حل مشکلات و موانع ازدواج بهمنظور تسهیل امر تشکیل خانواده و در گام بعد توسعه تقوا و حیای جنسی در میان اقشار جوان و کاهش نگرشهای جنسیتی فمینیستی در خصوص حضور اجتماعی زنان.
بیتفاوتی دولت و یا سیاسی نمودن این معضلات نهتنها کمکی به حل آنها نخواهد کرد که موجب میشود تا در سالهای آینده آمارهای نگرانکنندهتری به گوش برسد.