به گزارش مشرق، پاسدار شهید «مجید کمالیان» در تاریخ سوم مهر ۱۳۴۰ چشم به جهان گشود. وی در تاریخ یکم فروردین ۱۳۶۱ بر اثر اصابت گلوله در عملیات فتح المبین در کرمانشاه اسلام آباد غرب به درجه رفیع شهادت نائل آمد.
متن وصیتنامهای را که از این شهید والامقام به یادگار مانده است، در ادامه میخوانید:
«فَسُبْحانَ الَّذی بِیَدِهِ مَلَکُوتُ کُلِّ شَیْءٍ وَ إِلَیْهِ تُرْجَعُونَ (سی -۸۳)
در مورد دارایی و اموال هیچ ندارم تا توصیهای بنمایم آنچه از کتاب و نوشته و.. نیز میباشد به مجتبی و یا افرادی سپرده شود که استفاده نمایند.
بیشتر بخوانیم:
نماینده و سخنگوی شهدای بیسر + عکس
خدایا! بهترین رهبر را به من عطا کردی
پدر و مادرم خوشحال باشید که شهید دادید
اما سخن کوتاهی دارم که لازم میدانم تا به خانوادهام و همه دوستان و آشنایان و آنانکه ممکن است به نحوی این نوشته بدستشان برسد تذکر بدهم و آن اینکه همیشه سعی بر حاضر و ناظر داشتن خداوند در اعمال و رفتار خویش داشته باشید و بدانید که رمز فلاح و رستگاری در اظهار عبودیت به پیشگاه الله میباشد، زیرا پیامبر گرامی اسلام (ص) رسالت عظیم خود را در این جمله کوتاه الهی خلاصه فرمود که قولو لا اله الاالله تفلحوا. آری بگویید نیست الهی مگر الله تا رستگار شوید با گفتار و نوشتار با گوشت و پوست و خونتان و با تمامی وجود این معنا را به اثبات برسانید و آگاه باشید که سیم ارتباطی انسان با خدا بسیار حساس و ظریف میباشد حتی اشارهای از جانب غیرکافی است تا این اتصال را قطع نماید و شخصی را که ظاهراً یک عمر در سبیل خدا گام برمیداشته به اعماق ظلمت و سیاهی پرتاب نماید بنابراین باید از این رابط دقیقاً و عمیقاً محافظت به عمل آورد و جز این نیست که حافظ کانال ارتباطی انسان با خدا تنها تقوی میباشد و بس.
حرکت انسان ملهم از نیازهای او میباشد که بر مبنای جهتی که برای خویش انتخاب کرده شکل میگیرد. آنکس که نیازش قرب به الله گشت جهت الهی پیش میگیرد و به راهی قدم میگذارد که بیگانه را در آن راهی نیست تا چه رسد آنکه به رابطه انسان با خدا لطمهای وارد آورد.
پیوسته دلم دم از رضای تو زند
جان و تن من نفس برای تو زند
گر بر سر خاک من گیاهی روید
از هر ورقش بوی وفای تو زند
ای همهی آنان که در قید حیات میباشید! آگاه باشید که مسئولیتی بس عظیم بر دوش ما نهفته میباشد و آن حراست و پاسداری از حرمت خون دهها هزار شهید است که با ندای الله اکبر، به خاک غلطیدهاند. اگر بر اثر سستی و غفلت، کوچکترین اعوجاج و انحرافی در این انقلاب رخ دهد و این نهضت لطمهای بخورد و خدای ناکرده از خط اصیل اسلام خارج گردد، در روز محشر قطره قطرهی خون شهیدان از شما بازخواست خواهد نمود. به عنوان کوچکترین فرزند شما ملتمسانه درخواست میکنم که با تمسک به حبل الله و آشنایی عمیق با اسلام و قرآن و حدیث، وحدت و یکپارچگی و مهر و محبت را در میان خویش برقرار نمایید و در پی این باشید که قدر زندگی در پرتو جمهوری اسلامی و ارزش این نعمت الهی را دریابید.
دنباله رو و مطیع رهبر گرانقدر حضرت آیت الله العظمی امام خمینی باشید و در هیچ زمانی این هدیه الهی را تنها نگذاریدکه این اوج و عظمت این انقلاب اسلامی تنها ثمره خداپرستی او میباشد و دیگر اینکه خداوند را به سبب ارزانی نمودن رهبرانی، چون آیت الله منتظری و آیت الله مشکینی، رفسنجانی و خامنهای شبانه روز شکرگزارید.
از استا عزیز و دوست گرانقدر آقا سعید طلب بخشایش میکنم چرا که هرگز شاگرد شایستهای برای او نبودم.
پدر و مادرم از شما بدیل آنکه هیچگاه نتوانستم ذرهای از زحماتتان را جبران نمایم عذر میخواهم و طلب بخشایش دارم. بخصوص از شما مادرم که امیدوارم باریخته شدن خون ناچیزم در راه الله شما در پیشگاه خدا مفتخر باشید.
مادر عزیزم در سوگ من اشک مریز و زاری مکن، خواهر کوچکم را نیز همان گونه که قدرت و توان داری به گونهای شایسته تربیت نما تا عنصری مفید و ارزنده برای جامعه باشد. برای برادرانم نیز آرزوی موفقیت دارم و تو مجتبی که در اولین مراحل زندگی میباشی دقیقاً علوم اسلامی را فرا بگیر و سعی بر آشنایی عمیق با قرآن و نهج البلاغه داشته باش، زیاد درس بخوان و با خدا ارتباط برقرار کن تا جوانی ادامه دهنده لایق راه شهیدان باشی.
از همه دوستان و عزیزانم و آنانکه در کلاس شرکت مینمودند عذر میخواهم، زیرا که لایق محبتهای بی شائبه آنان نبودم در بسیاری از کلاسها این من بودم که درس میآموختم در صورتیکه ظاهراً عکس این مطلب بود.
در پایان از همه برادران پاسدار علی الخصوص برادرانی که با هم در یک بخش بودیم تقاضای عفو دارم، زیرا که هیچگاه شایسته این نبودم که بر من هم لفظ پاسدار انقلاب اسلامی اتلاق شود و شاید یدک کشیدن نام پاسدار توسط من و امثال من در جمع یاران امام زمان (عج) باعث لطمه خوردن به مقام شامخ آنان باشد.
به هر حال امید به دعای خیر آنان دارم و میگویم که برادران ارزش خویش را بدانید و مقام خود را دریابید که امام امت در مورد آن میفرمایند: ای کاش من هم یک پاسدار بودم.
یَوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِمْ فَمَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمینِهِ فَأُولئِکَ یَقْرَؤُنَ کِتابَهُمْ وَ لا یُظْلَمُونَ فَتیلاً (۷۱) وَ مَنْ کانَ فی هذِهِ أَعْمی فَهُوَ فِی الْآخِرَةِ أَعْمی وَ أَضَلُّ سَبیلاً (۷۲) (اسری- آیه ۷۱ و ۷۲)»