به گزارش مشرق، درستش این است که آدمیزاد نه بهخودش کمفروشی کند و نه به اطرافیانش.درستش این است هم هوای خودش را داشته باشد که روز به روز شخصیتش رشد کند و به رویاها و آرزوهایش دست یابد هم هوای خانواده خود را داشته و از آنها حمایت کند تا آنها هم در آرامش ذهنی و روانی به کارهایشان برسند. راستش بهتر است حامی باشد تا سربار. ذات آدمها اینگونه است که اگر زیاد به آنها تکیه کنی، مانند درخت خم میشوند. درستش این است که همه چیز سرجای خودش باشد، به اندازه؛ نه کم و نه زیاد.
بیشتر بخوانیم:
نقش کم رنگ زن قهرمان در ادبیات معاصر
حکایت دختران دبیرستانی و رمانهای عاشقانه
سارا عرفانی که کار اصلیاش مادری و همسری است و کار دومش نوشتن، تلاش میکند از همان مسیری برود که به گمانش راه درست است. کمفروشی نکند نه به خودش نه به همسر و دو فرزندش.عرفانی که متولد سال ۶۱ است و درس فلسفه خوانده، سالهاست مینویسد و رمان «پنجشنبه فیروزهای» اش را انتشارات نیستان به بازار کتاب فرستاده که مدیریتش به عهده سید مهدی شجاعی است و هر کتابی را منتشر نمیکند.
سبک زندگی و تفکر سارا عرفانی کاملاً منطبق با الگوی اسلامی - ایرانی است.مادرش مدرس حوزه و پدرش کارمند است. در خانوادهای با سه فرزند بزرگ شده و بچه دوم است.از مادر و پدرش سبک زندگی را آموخته و سالهاست در کنار همسر و فرزندانش زندگی آرامی را تجربه میکند. شوهرش مهندس آی تی است و مدتهای زیادی برای گوشیهای تلفنهمراه نرمافزار طراحی میکرده اما مدتی است به شغل کافهداری روی آورده در کنار مهندسی آی تی.سارا هم گاهی به کافه میرود و به همسرش کمک میکند. هر چند خودش میگوید فضای کافه، مکان مناسبی است برای رصد آدمها و نوشتن داستان.میگویم موراکامی هم اول کافه داشت، بعد نویسنده شد! میگوید: بله! آدمهای زیادی از هر قشری به کافهها رفت و آمد میکنند، آنجا مینشینند و چیزی میخوردند، هر کدام از این آدمها قصه خاص خودشان را دارند.
عرفانی از پدر و مادرش زیاد آموخته البته نه به شکل مستقیم.والدینش از بچگی برایش کتاب داستان خریدهاند و او با این داستانها بزرگ شده تا اینکه داستانی میخواند درباره فلسفه ملاصدرا و از همان جاست که عاشق فلسفه میشود و به دانشگاه میرود و درس فلسفه میخواند.
همسر و بچههایش اولویت زندگیاش هستند.میگوید: خانوادهام را به کار بیرون از خانه ترجیح میدهم.نوشتن رمان پنجشنبه فیروزهای پنج سال طول کشید، وقتی نوشتن این رمان را شروع کردم یک دختر داشتم که رسیدگی به او برایم اولویت داشت.بعد برای دومین بار مادر شدم و بهجای اینکه تمرکزم را به نوشتن معطوف کنم بخش زیادی از وقتم را به دخترهایم اختصاص دادم.به همین دلیل نوشتن رمانی که باید یکسال طول بکشد، پنج سال طول کشید، اما از این بابت اصلاً ناراحت نیستم چون من کار واجبتری از نوشتن دارم و آن مادر و همسر بودن است.
از عرفانی میپرسم همه ما میدانیم وقتی حال زن خانه خوب است، انگار همه حالشان خوب است و همه اتفاقات خوب زیر سقف خانه رخ میدهد حتی اگر شرایط سخت باشد و مشکلاتی هم باشد، به نظرتان چه زمانی حال زن آنقدر خوب است که میتواند آن را به دیگران هم هدیه بدهد؟
میگوید: به نظرم وقتی که همسر خوبی داشته باشد.درست است که میگویند پشت سر هر مرد موفق یک زن ایستاده یا میگویند که از دامن زن است که مرد به معراج میرود، اما معتقدم یک مرد خوب میتواند به همسرش پاسهای خوبی بدهد که او آنها را به گل تبدیل کند.یک زن یا یک مرد به تنهایی نمیتوانند حال خود و خانواده را خوب کنند.زن و مرد در کنار هم، یکدیگر را کامل کرده و خانواده موفق و خوبی میسازند. شاید به همین دلیل است که خانواده مهمترین رکنی است که شخصیت آدمها را میسازد. من از پدر و مادرم و رفتار آنها با یکدیگر خیلی چیزها را آموختم، همسرم نیز از والدینش آموخته، همینطور اگر عقب برویم به خانوادهها و پدر و مادرهایی میرسیم که سرنوشت و نوع زندگی فرزندان خود را رقم زدهاند. بچههای من نیز از من و پدرشان راه و رسم زندگی را یاد میگیرند.
با عرفانی درباره همدلی و همزبانی هم صحبت میکنم و از او میپرسم به نظرت همزبانی یا همدلی، روابطه بین زن و شوهرها را بهتر میکند یا هر دو؟
میگوید: به باور من اول همدلی شکل میگیرد، وقتی دل آدمها به هم نزدیک میشود آنها از روی عاطفه و محبت با هم صحبت میکنند و گفتوگو بین آنها شکل میگیرد.بنابراین برای داشتن زندگی مشترک موفق به همدلی و همزبانی نیاز است. گفتوگو بهترین بخش رابطه است.اینکه زن و شوهر درباره همه چیز با هم صحبت کنند. شاید در خلال این گفتوگوها گاهی با هم جر و بحث بکنند، اما ایرادی ندارد وقتی گفتوگوها ادامه دار باشد همه چیز به مرور حل میشود.
عرفانی مقید به خانواده است و تا حالا از خانه و خانوادهاش برای کار به اصطلاح نزده، اما این باعث نشده استقلال فردی نداشته باشد.میگوید: حدود ده کتاب نوشتهام که اگر همراهی و حمایت همسرم نبود، نمیتوانستم نوشتن را ادامه بدهم. وقتی زن و شوهر مکمل هم هستند به رشد و پیشرفت یکدیگر کمک میکنند و از آن طرف برای رشد شخصی همدیگر مانعتراشی نمیکنند. من ترجیح میدهم به جای واژه استقلال از ترکیب
«اعتماد به نفس» استفاده کنم. مردان باید آنقدر به اعتماد به نفس زنان احترام بگذارند و آن را تقویت کنند که زن احساس نکند در چارچوبی گیر افتاده و نمیتواند خودش باشد یا رشد کند.
عرفانی، کارشناس کتاب است؛ دورهای با وزارت ارشاد هم کار میکرد و دورهای هم با سوره مهر. جلسات داستانخوانی هم برگزار میکند و مقوله داستان و کتاب برایش اهمیت دارد. تاکنون چند کتاب درباره شهیدان هم نوشته است. در رماننویسی بیشتر سراغ آدمها و فضاهایی میرود که برایش آشناست و خودش یا اطرافیانش تجربهای در آن زمینه داشتهاند. دوست دارد درباره مسائل پیرامون زنان و دختران جوان بنویسد. شاید به همین دلیل است که از رمانهای پنجشنبه فیروزهای و هدیه ولنتاین او استقبال شده است. او جوری مینویسد که خواننده با داستانش همذاتپنداری کند و فضای قصه و دیالوگها و شخصیتپردازی را باور کند.
*روزنامه جام جم