به گزارش مشرق، مایکل لینچ، نویسنده ورزشی متولد استرالیا، شهر ملبورن و ستوننویس شهیر فوتبال انگلیس گاهی در عرصه راگبی، موتورسواری، اتومبیلرانی و حتی اسبسواری هم قلم میزند. او از ورزش استرالیا دل نمیکند و معمولاً حوادث مهم ورزشی را که با فضای سیاسی یا اجتماعی زادگاهش همپوشانی دارند، از زیر ذرهبین وی دور نمیماند. او به سبک حماسی و تاریخی، از فوتبال مینویسد و ماندگاری قلمش در نسل جدید انگلیس جالب توجه است. در یک جستوجوی ساده خبری با رویت داستانی درباره اخراج سرمربی تیمملی زنان فوتبال استرالیا و تیتر جالبی که انتخاب شده بود، با مایکل لینچ آشنا شدم. او پیشکسوتی است برای خودش اما مثل خیلی از خبرنگاران باسابقه و شهیر، در کمال ادب و تواضع پاسخگوی سوالاتی شد که از توئیتر کلید خورد و به تماس تلفنی کشید و از همان خبر شروع شد.
بیشتر بخوانید:
امارات ۲۰۱۹، پرگلترین جام ملتهای آسیا
امکان دارد درباره این خبر بیشتر توضیح دهید؟ اخراج فرهنگی سرمربی استرالیا؟ چرا فرهنگی؟
حق نداشتم واضحتر توضیح دهم، شایعه شده او فساد اخلاقی داشته و بهعنوان یک مربی مرد، ظرفیت هدایت تیم بانوان را نداشته است. رسوایی تکاندهندهای است البته اگر ثابت شود، به هر حال من فعلاً نوشتم: فرهنگی.
واقعاً ممکن است در فوتبال ملی استرالیا چنین فاجعه اخلاقی ای شکل بگیرد؟
بعید نیست، پیش میآید، مگر نگفتی خبرنگار ورزشی هستی؟ در فوتبال اروپا مخصوصاً بریتانیا، کم از این دست رسواییها پیش نیامده، شاید هرجای دنیا باشد اما در تیمملی بانوان استرالیا آن هم چندماه مانده به جامجهانی، حیف شد؛ واقعاً متاسفم.
مسابقات جام ملتهای آسیا ۲۰۱۹ را پیگیری میکنی؟
حداقل بهخاطر استرالیا بله، حتی اگر نباشد، تا پای فینال رقابتها را ردیابی خواهم کرد. بازیهای جالبی شد، مصاف ایران و عراق، جنگ عربستان و قطر و درخشش روزهای ابتدایی هند جالب بود.
فکر میکنی ایران قهرمان خواهد شد؟
نمیتوانم بگویم ایران را خوب میشناسم اما ماجراهای اخیر بین ایران و آمریکا و مذاکرات ایران و کشورهای اروپایی باعث شده حتی خبرنگاران ورزشی هم اطلاعات بیشتری درباره ایران داشته باشند. ایران در یک مقطع تاریخی خاص، خیال قهرمانی دارد. یک اتفاق فراتر از فوتبال، فراتر از ورزش، اگر ایران قهرمان شود، فقط قهرمان فوتبال آسیا نشده، در شرایطی که تحریمهای شدیدی علیه ایران وضعشده، جشن قهرمانی در چنین کشوری دیدن دارد؛ جشن ملی نزد مردم کشوری که در حال مقاومت است، دیدن دارد. بازیکنان تیمملی فوتبال ایران انگیزه زیادی دارند تا مردم کشور خود را شاد کنند.
تیم استرالیا با روزهای طلایی خودش فاصله گرفته، اینطور نیست؟
بله، اما همچنان یک قدرت جدی است. از وقتی استرالیا در دایره آسیا وارد شد، همیشه یک مدعی بوده، کلاس فوتبال استرالیا بالاست، اما طبیعی است که همیشه در اوج نباشد. ما خاطره خوبی از فوتبال ایران نداریم، البته در این سن، دیگر به مرزها و ملیتها فکر نمیکنم و اصراری روی استرالیایی بودن خود ندارم، اما آرزویهای یک ملت گاهی با دو گل، بر باد میرود.
در گزارشهای خبری خود، معمولاً سبکی حماسی داری، طوری از فوتبال بریتانیا مینویسی که گویی هنوز در دل جنگ جهانی حضور دارید!
بله، دست خودم نیست. نمیتوانی در انگلیس باشی و عاشق فوتبال و نویسنده فوتبال هم باشی و خیلی ساده درباره نتیجه بازی شب گذشته بنویسی و نقطه پایان را حک کنی. من در تاریخ گیر کردهام و وقتی شروع به نوشتن میکنم، دیگر توان خروج از رودخانه تاریخ را ندارم. حتی دوست ندارم تایپ کنم و معمولاً گزارشهای خود را اول مینویسم و بعد اگر کسی کمک نکند، خودم آن را تایپ میکنم، اما در ابتدا باید بنویسم تا همان چیزی شود که میخواهم.
نظر شما درباره کارلوس کیروش، سرمربی پرتغالی تیمملی ایران چیست؟
مربیان پرتغالی را خوب میشناسم، البته روند موفقیت کیروش را در فوتبال ایران دنبال نکردهام؛ مورینیو، پوچتینو، کیروش و حتی برزیلیهایی که در فوتبال پرتغال رشد کردهاند، معمولاً تمامیتخواه هستند و قراردادهای خاص و حرفهای منعقد میکنند، پول برایشان مهم است و این جرم نیست. نگاه اقتصادی آنها در کنار تعهد و تلاششان، ستودنی است. این حق یک مربی است که به مسائل مالی فکر کند، پرتغالیها معمولاً مدیربرنامههای خوبی دارند.
* بابک سرانی آذر