به گزارش مشرق، «سجاد مرادی کلارده» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
پس از خروج بخشی از نیروهای نظامی ایالات متحده از سوریه و انتقال آنها به پایگاههای عینالاسد در غرب استان انبار عراق و نیز اربیل در اقلیم کردستان، بهرغم قوت گرفتن فرضیه کاهش نیروهای نظامی امریکا از خاورمیانه عربی به ویژه عراق، این کشور نشان داد که در راستای سیاستهای واقعگرایانه و مبتنی بر هزینه – فایده ترامپ، رویکردی گزینشی را در خروج نیروهای نظامی خود از منطقه دنبال میکند؛ بدین ترتیب که خروج نظامیان واشنگتن تنها در صورت نبود منافع راهبردی تحقق مییابد. در همین چارچوب بود که ترامپ در گفتوگوی اخیر خود با شبکه سیبیاس، ضمن متهم کردن ایران به آنچه «شرارت» نامید، گفت که مایل است بخشی از نیروهای خود را در عراق برای کنترل ایران و آنچه که بخشهای دارای مشکل خاورمیانه خواند، همچنان نگه دارد. در تحلیل رویکرد گزینشی امریکا در خروج نیروهای نظامی با اولویت عراق چند نکته حائز اهمیت است.
بیشتر بخوانید:
تعداد نیروها و پایگاههای آمریکایی در عراق چقدر است؟
هشدار حزبالله عراق به آمریکا درباره حمله به ایران
نخست باید توجه داشت که مناطق جغرافیایی و کشورها در راهبرد سیاست خارجی امریکا از اهمیت یکسانی برخوردار نیستند. کنترل عراق با توجه به بافت موزاییکی قومی و نیز موقعیت ژئوپلیتیک خود که به خاورمیانه کوچک یا قلب خاورمیانه معروف است، برای واشنگتن دارای اهمیت حیاتی است. یکی از دلایل این اهمیت، کنترل ایران است. امریکا طی بیش از یک دهه اخیر با تأسیس پایگاههای متعدد در اطراف مرزهای ایران، سعی در مهار تهران داشته و عراق نیز با حدود هزار و ۶۰۰ کیلومتر مرز با ایران در همین قالب جای میگیرد. البته باید توجه داشت که حضور مستقیم امریکا برای کنترل ایران در چارچوب قرارداد امنیتی سال ۲۰۰۸ بغداد - واشنگتن و البته در پوشش مبارزه با تروریسم انجام میشود.
بهرغم این، ایران نیز از تهدیدات، آسیبپذیریها و در عین حال ابزارهای خاص خود در محیط امنیت منطقهای خاورمیانه برخوردار است. یکی از این چالشها، بیثباتی ناشی از ورود امریکا به این منطقه است. تجربه ثابت کرده که ورود امریکا به کشورهای با ساختار اجتماعی، سیاسی و امنیتی شکننده همچون عراق بیشتر باعث افزایش تنشهای قومی و طایفهای و سربرآوردن گروههای افراطی نظیر داعش میشود. در فوریه ۲۰۱۴ روزنامه هاآرتص گزارش داد که امریکا و متحدان منطقهایاش عربستان، اردن و رژیم صهیونیستی به شورشیان داعش آموزشهای هجومی دادهاند. در ژوئن ۲۰۱۴ نیز داعش در حالی تسلیحات امریکایی مانند بالگرد، تانک، نفربر و… بسیاری را به غنیمت برد که طبق دکترین نظامی امریکا در صورتی که امکان حفظ تسلیحات و مهمات نظامی توسط کشور دوست وجود نداشته باشد، باید به تخریب و انهدام آن اقدام شود. به علاوه گا ه امریکا به بهانه بمباران داعش، سلاح بر سر آنان میریخت. به همین دلیل بود که این گروه از بیشتر سلاحهای متعارف برخوردار بود. در همین زمینه اخضر ابراهیمی، نماینده وقت سازمان ملل در سوریه معتقد است که دلیل اصلی ظهور داعش، حمله امریکا به عراق است که وی آن را اشتباهی بزرگ و عامل چنددستگی این کشور دانست.
به خاطر وجود همین تهدیدات است که ایران سعی میکند با حضور فعال در تحولات امنیتی پیرامون خود به دفع تهدیدات بپردازد. به همین دلیل حضور ایران در محیط امنیت منطقهای صورتی تهاجمی ندارد، بلکه یکی از دلایل عمده آن به درجه و شدت وجود تهدیدات خارجی بستگی دارد، یعنی به همان اندازه که تهدیدات خارجی نظیر حضور امریکا سیر فزونی به خود بگیرد، حضور ایران نیز در منطقه با استفاده از عناصر نفوذ خود، از جمله بهرهبرداری از پیوستگیهای ژئوپلیتیک و پیوندهای سیاسی و ایدئولوژیک بهمنظور رفع تهدیدهای امنیتی بیشتر میشود؛ بنابراین آنچه که ترامپ کنترل ایران مینامد، تابعی از حضور پررنگ امریکا در محیط منطقهای ایران است نه سیاستهای تهاجمی و آنچه سیطره ایران بر منطقه نامیده میشود.
نکته دوم اینکه به نظر نمیرسد امریکا مایل به خروج کامل نیروهای خود از خاورمیانه عربی در کوتاهمدت باشد. جدا از رویکرد مهار ایران که در همه حال از اصول راهبرد خاورمیانهای امریکا به شمار میرود، عربستان سعودی و سایر متحدین عرب واشنگتن به ویژه در حوزههای امنیتی در شرایطی نیستند که بدون کمک مستقیم امریکا کارآمدی خود را در سیاست منطقهای واشنگتن حفظ نمایند. به علاوه روسیه پس از پیروزی در بحران سوریه مترصد ایجاد خلأ قدرت در خاورمیانه و تسلط بر این منطقه پس از خروج امریکا است.
در نهایت نیز باید توجه داشت که بهرغم اینکه امریکا سعی میکند خارج نشدن نظامیان خویش از عراق را با دستاویز کنترل ایران توجیه کند، اما آنچه که باید بر آن تأکید شود، لزوم پاسخگویی امریکا در قبال اقدامات خویش است. در واقع ترامپ با تأکید بر کنترل و لزوم جلوگیری از تهدید ایران، سعی در گمراه ساختن افکار عمومی در پاسخگویی دولت امریکا در قبال اقدامات یک دهه اخیر خویش دارد. در مجموع باید گفت که مهار ایران در دوره کنونی نیز به سان گذشته از اولویتهای راهبردی امریکا است، با این وجود این تهدیدات ناشی از حضور خود امریکا است که سیاستهای کنونی ایران را در پی دارد.