به گزارش مشرق، عصر یک روز زمستانی میزبان سیاست مدار کهنه کاری بودیم که لحن آرام، دلنشین و سبک تعاریف جذاب وصمیمی او رسماً گذر زمان را از یادمان برد.
با وسواس و حساسیت خاصی از بحران سوریه می گفت. شنیدن ناگفته های ناب از زبان فردی که از نزدیک با بحران سوریه و فرازونشیب های آن روزهای این کشور دست وپنجه نرم کرده بود؛ طعم این گفتگو را برایمان متفاوت تر از سایر گفت و شنود ها با محوریت «بحران سوریه» کرد.
بیشتر بخوانید:
امیرعبداللهیان: ترامپ به دنبال تشنج جدید در منطقه است
امیرعبداللهیان: اگر دولتها در حوزه مقاومت همراه بودند، دستاوردهای بیشتری داشتیم
چهرههای شناخته شده وزارت امورخارجه جمهوری اسلامی ایران (دانشآموخته دانشکده روابط بینالملل در رشته روابط دیپلماتیک و دارای PHD روابط بینالملل از دانشگاه تهران) که مواضع صریح و تحرک فعال بینالمللی و منطقه ای؛ او را در بحرانهای عراق و سوریه و تحولات غرب آسیا و شمال آفریقا برجسته ساخته است.
وی که متولد ۱۳۴۳ در دامغان است این روزها دستیار ویژه رئیس مجلس شورای اسلامی و مدیرکل امور بینالملل مجلس شورای اسلامی است و در اوج روزهای «گرگ ومیش سوریه»، معاون عربی_آفریقائی وزیر خارجه کشورمان بود.
«حسین امیرعبداللهیان» صبورانه به سوالات ما با محوریت موضوع سوریه یا بهتر بگویم ناگفته های سوریه پاسخ داد.
متن کامل این گفتگو به شرح ذیل است:
گارانتی آزادی تروریستها در قبال اسرا، سپاه پاسداران یا حزب الله لبنان بود
با توجه به اینکه عمده جنگ سوریه در زمان تصدی شما در سمت معاون عربی _آفریقایی وزارت خارجه بود و از نزدیک با این موضوع درگیر بودید از خاطرات آن زمان بگویید.
امیرعبداللهیان: آقای دیمیستورا نزدیک به پنج شش سال نماینده دبیرکل سازمان ملل در امور سوریه بود درست زمانی که من معاون وزیر خارجه در دولت آقای روحانی و آقای ظریف بودم یکی از بحثهایی که ما در آن زمان داشتیم این بود که در برنامه ریزی انجام شده تروریستها در یک شهر محاصره میشدند و بعد از محاصره دو راه بیشتر نداشتند یا کشته میشدند یا فرار میکردند و هیچ پناه دیگری وجود نداشت. براین اساس به آمریکاییها پیام میدادند و آمریکاییها به سازمان ملل و شخص آقای دیمیستورا این پیام را منتقل میکردند و گاهی او ساعت یک بامداد از آمریکا یا سوئیس با من تماس میگرفت و میگفت: تعدادی از مردم محاصره شدند برخی از مسلحین هم در بین آنها هستند میخواهیم شما کمک کنید تا آنها بتوانند سلامت از این مهلکه خارج شوند.
در نهایت ما نیز با هماهنگی بخشهای ذیربط نظام از جمله سردار سلیمانی که فرمانده سپاه قدس بود اقداماتی را انجام میدادیم. قرارمان این شد که در ازای هر تروریست مسلح که از این منطقه خارج میشوند ۵ تا ۱۰ زندانی سوری آزاد شوند.
براساس این روند عملیات تبادل با هماهنگی سازمان ملل انجام میشد، اما نکته جالب توجه اینجاست که وقتی میخواستند به مرحله تبادل برسند ساعتها در داخل و خارج سوریه بحث میشد ومذاکرات مستقیم و غیرمستقیم صورت می گرفت تا این موضوع روشن شود که این تبادل چگونه انجام میشود. وقتی به مرحله تبادل میرسیدیم یکی از شرایط این بود که حتماً مسلحین باید سلاحهای سنگین و نیمه سنگین خود را زمین میگذاشتند و فقط حق داشتند سلاح سبک با خود حمل کنند و از نقطه A. به نقطه B. بروند که در بسیاری از موارد رهبران آن جریان تروریستی، داعش، جبهه النصره یا هر جریانی که بود وقتی میخواستند تبادل انجام شود صراحتاً اعلام میکردند از کجا معلوم وقتی که ما خارج میشویم از پشت هدف نیروهای نظامی قرار نگیریم و برای اینکه مورد هدف قرار نگیریم باید سپاه پاسداران ایران یا حزب الله لبنان این تضمین را به ما بدهند.
این نشان میدهد تروریستهایی که سر نیروهای مدافع حرم را میبریدند و اگر فردی از حزب الله به دست شان میافتاد قطعه قطعه میکردند تا این اندازه نقش معنوی حزب الله، مدافعین حرم و نیروهای مستشاری ما را قوی میدانستند که گارانتی عبور سلامت شان حزب الله یا سپاه پاسداران بود.
آغاز درگیری ها از شهرمرزی «درعا» پیام مهمی درمورد بحران سوریه داشت
بر این اساس به خاطر دارم که روزی مستقیماً از «علی مملوک» رئیس سرویس امنیتی سوریه پرسیدم بحران سوریه از کجا شروع شد و برایم مهم بود که ریشه این اتفاق را بدانم و سوالم به طور مشخص این بود که استارت این جنگ هشت ساله از کجا شروع شده است؟ دمشق یا خارج از دمشق؟ آن زمان همه ابعاد قضیه مثل امروز روشن نبود حتی برای ما که دست اندرکار این موضوع بودیم. مملوک در پاسخ به این سوال من گفت: استارت این اتفاقات از درعا شروع شد.
به طور کلی اهمیت شهر درعا در این است که کسانی که کار امنیتی انجام میدهند و استراتژیستهای نظامی به خوبی میدانند که وقتی صحبت از انقلاب ها، کودتاها و شورشها میشود که ما در خوش بینانهترین حالت اسم آن را انقلاب میگذاریم این اتفاق از یک شهر مرزی شروع میشود این به معنی آن است که مداخله خارجی پشت آن است در انقلابهای موسوم به بهار عربی در کشورهای مصر، تونس، یمن، بحرین و لیبی تمام این انقلابها که به شکل طبیعی و مردمی در این کشورها شکل گرفت مرکزشان پایتخت بود و هیچکدام شهر مرزی نبود یعنی از شهر مرکزی شروع شد و به شهرهای مرزی رسید.
نه تنها قیام از پایتخت آغاز میشد بلکه یکی از شاخصترین میادین این پایتختها، نماد این انقلابها بود به طور مثال در یمن میدان التغییر، در مصر میدان التحریر و در بحرین میدان لؤلؤ مبدا و آغاز این انقلابها بود. دقیقاً مثل اینکه ما جشنهای ۲۲ بهمن را در میدان آزادی تهران برگزار میکنیم که سمبلی از پیروزی ما در انقلاب است.
بحران سوریه چگونه و با چه حربه ای آغاز شد؟
بحران سوریه چگونه و از کجا آغاز شد؟
امیرعبداللهیان: علی مملوک رئیس سرویس امنیتی سوریه به من گفت براساس گزارشات میدانی دقیق در بحران سوریه هیچ درگیری در میدان اصلی پایتخت نبود و یکی از شبکههای تلویزیونی (شبکه الجزیره قطر) آغاز این بحران در سوریه را کلید زد و العربیه و از سوی دیگر شبکههای دیگر مثل CNN وBBC که در اتاقهای فکر خود مدتها روی این موضوع سرمایه گذاری کرده بودند ومردم را به خیابانها دعوت کردند.
در این روند اتفاق خاصی نیفتاد و هیچ شلیکی از سمت نیروهای سیاسی سوریه صورت نگرفت تا اینکه این ناآرامیها و حضور مردم در خیابان به روز جمعه رسید. در آن روز در بین برگزاری نمازجمعه دو نفر از تروریستها خود را به منارههای مسجدی که در یکی از محلههای شهر درعا قرار داشت و نماز جمعه در آنجا برگزار میشد و نزدیکترین مسجد به مرز به حساب میآمد، رساندند و از بالای مناره مردم را که در حال گوش دادن به خطبههای نماز جمعه بودند را به رگبار بستند.
آنچه در سوریه مدافعین حرم و ارتش سوریه با آن روبرو بود؛ جنگ داخلی نبود بلکه جنگ تروریستی بود
در واقع بحران سوریه از درعا کلید خورد و اشتباه نظامیان سوریه این بود که، چون آمادگی مقابله با جنگ شهری را نداشتند با توپ و تانک به کنترل اوضاع پرداختند. از سوی دیگر، چون آنها اطلاعات دقیق از حضور نیروهای خارجی در درعا به دست آوردند لذا شتاب زده این اقدام را انجام دادند که بتوانند اوضاع را در این شهر کنترل کنند. این شتاب زدگی و عدم داشتن تجربه برای مهار یک شورش یا جنگ شهری باعث شد که تبعات این موضوع به شدت به شهرهای دیگر کشیده شود.
البته در سوریه باید سطحی از اصلاحات صورت میگرفت که در دهههای اخیر انجام نشده بود و خود این هم بهانهای را به مردم برای شورش داده بود. لذا فرق بین حرکتهایی که از پایتخت شروع میشود و مردمی محسوب میشود با حرکت از یک نقطه مرزی در همین است. در زمان آغاز جنگ سوریه جلسات متعددی با خود دوستان سوری و شخص بشار اسد داشتیم تا بدانیم واقعیت تحول سوریه چیست؟ انقلاب است، جنگ داخلی است، جنگ مذهبی است، جنگ قبیلهای است یا.... بهترین واژهای که با دوستان سوری به آن رسیدیم با توجه به اینکه تروریستها برنامه داشتند بشار را سرنگون کنند واژه جنگ تروریستی بود.
یعنی اگر بگوییم مدافعین حرم ما، ارتش سوریه با چه پدیدهای در این سالها برخورد کردند باید گفت: با یک جنگ تروریستی که داشت به جامعه سوریه تحمیل میشد و آنها میخواستند با یک جنگ تروریستی ظاهر جنگ داخلی را در این کشور رقم بزنند.
از نقش رژیم صهیونیستی در جنگ هشت ساله سوریه بگویید.
امیرعبداللهیان: در قضیه سوریه نمیتوان نقش رژیم صهیونیستی را نادیده گرفت، تروریستهایی که در این جنگ زخمی میشدند از طریق مرز جولان به اسرائیل برده میشدند و در داخل مرز برای آنها بیمارستان صحرایی احداث شده بود و عدهای که وضع وخیم تری داشتند را هم مستقیماً به داخل تل آویو میبردند.
داعش در واکنش به مصاحبه من با رسانه مصری اعلام کرد؛ «هیچ الویتی برای مبارزه با اسرائیل نداریم»
قبل از حمله اسرائیل به غزه که کمتر از ۴۸ ساعت به طول انجامید و آخرین جنگ در سال ۲۰۱۴ و در اثنای تحولات سوریه محسوب میشد، مصاحبه ای با یک رسانه مصری داشتم و در آن مصاحبه گفتم جمهوری اسلامی با همان قدرتی که از حزب الله شیعه حمایت میکند با همان قدرت از حماس و جهاد اسلامی سنی در برابر اسرائیل حمایت میکند و در این مصاحبه ادامه دادم داعشی که مدعی است برای نجات اهل سنت موصل را فتح کرده است و میخواهد به بغداد برود اگر واقعاً مدافع مسلمانان سنی است مردم مظلوم و اهل سنت غزه را از حملات رژیم صهیونیستی نجات دهد.
در کمتر از دو ساعت یکی از سایتهای وابسته به داعش به این مصاحبه من واکنش نشان داد و یکی از رهبران شان بیانیه صادر کرد و گفت: داعش هیچ اولویتی برای درگیری با رژیم صهیونیستی ندارد.
البته به لطف خداوند این روزها با همه فرازو نشیبها گذشت وبشاراسد الان در سوریه برای مردم این کشور به عنوان یک قهرمان مطرح است ممکن است رسانههای خارجی هزار تا حرف بزنند، اما مردم سوریه مقایسه میکنند و میگویند حسنی مبارک آمریکا را داشت، اسرائیل و اروپا را داشت و عربستان از او حمایت میکرد، اما زمین خورد. بن علی و علی عبدالله صالح که فقط ۵۰ میلیارد دلار پولی بود که از سعودیها برای اداره کشور گرفته بودند به آن وضعیت گرفتار شدند، اما بشار اسدی که همه مخالف او بودند توانست بماند.
دیدار با آیت الله خامنه ای آرزوی بشاراسد بود که به لطف خداوند محقق شد
در آخرین دیداری که با بشار اسد در دمشق داشتم، اوهنگام مشایعت با من گفت: سلام من را به امام خامنهای برسان و بگو جزء آرزوهای من این است که شخصاً به تهران بیایم و از شما تشکر کنم و در خیابانهای تهران قدم بزنم، چون ما هرچه داریم از حمایتها و هدایتهای شماست. (که این دیدار به لطف خدا اخیراً در تهران عملیاتی شد)
موضوع علاقه خانوادگی بشار اسد به ایران چه بود؟
در اینجا خاطرهای از بشار اسد به ذهنم رسید که به نقل آن میپردازم او میگفت: همیشه و به طور ناخواسته علاقه ویژهای به ایران داشتیم در لندن که با همسرم تحصیل میکردیم، وقتی میخواستیم برای تفریح به رستوران کشور خاصی برویم همواره همسر و فرزندانم پیشنهاد میکردند به رستوران ایرانی برویم.
تحلیل و پیش بینی شما از تحولات آینده منطقه با توجه به پیروزی سوریه چیست؟
امیرعبداللهیان: تحولات سوریه میتوانست نقشه سیاسی خاورمیانه و غرب آسیا را تعیین کند اینکه برنده این جنگ تروریستی جبهه مقاومت باشد، آمریکاییها باشند یا صهیونیستها و متحدان آنها مساله مهمی بود به هر حال به نظر میرسد عربستان و قطر بازی خورده سیاستهای آمریکایی اسرائیلی در جریان تحولات منطقهای شده اند. اتفاقی که در این عرصه رقم خورد این بود که سیاست بشار باید برود شکست خورد البته ما نیز هزینههای زیادی برای این کار در راستای حفظ حداکثری امنیت خودمان و منطقه پرداخت کردیم، اما با همه این شرایط جمهوری اسلامی اجازه نداد ترکیبات امنیتی جدید با فروپاشی نظام سیاسی در سوریه و تبعات سیاسی بعد از آن در عراق و سپس در ایران صورت پذیرد.