به گزارش مشرق، حضرت آیتالله خامنهای از ابتدای سال ۱۳۹۸ تا بحال، در دو دیدار به مناسبتهای مختلف به وضعیت رژِیم سعودی پرداختهاند. در مورد اول، ایشان در اولین روز از سال ۱۳۹۸ در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی، با اشاره به شرارت آمریکاییها و اروپاییها در تجهیز دولت سعودی به سلاح هستهای گفتند: «کشوری در این منطقه و شاید در همه جای دنیا، به بدیِ دولت سعودی من سراغ ندارم؛ دولت سعودی، هم مستبد است، هم دیکتاتور است، هم ظالم است، هم وابسته است، هم فاسد است.
برای این دولتِ این جوری، امکانات هستهای فراهم میکنند؛ اعلان کردند که نیروگاه هستهای برایش میسازند، اعلان کردند که مراکز تولید موشک برایش درست میکنند! آنجا اشکالی ندارد؛ آنجا چون وابستهی به آنها است، چون متعلّق به آنها است، اشکال ندارد که بسازند. حالا البتّه دارند اعلان میکنند، اگر هم بسازند، بنده شخصاً ناراحت نمیشوم؛ چون میدانم که اینها انشاءالله در دوران نه چندان دوری، به دست مجاهدان اسلامی خواهد افتاد.»
رهبر انقلاب اسلامی همچنین برای بار دوم، در دیدار اخیر نخست وزیر عراق که در هفدهم فروردینماه ۹۸ برگزار شد، با تأکید بر اینکه اظهارات لفظی آمریکاییها و سعودیها دربارهی عراق با نیات درونی آنها متفاوت است، خاطرنشان کردند: آنها در مقطعی که داعش، موصل را اشغال کرد، برای آنها پول و سلاح و تجهیزات ارسال میکردند و اکنون که عراق بر داعش غلبه پیدا کرده است، اظهار دوستی میکنند.
بههمین مناسبت، پایگاه اطلاعرسانی KHAMENEI.IR در گفتگو با دکتر سعدالله زارعی، استاد دانشگاه، کارشناس و تحلیلگر ارشد مسائل منطقه، به بررسی اجمالی شرایط دولت سعودی در وضعیت فعلی منطقه پرداخته است.
* رهبر انقلاب اسلامی در سخنرانی نوروزیشان در حرم مطهر حضرت امام رضا علیهالسلام، به شاخصههایی همچون استبداد، دیکتاتوری، ظلم، فساد و وابستگی در مورد رژیم سعودی در عربستان اشاره کردند. با توجه به این شاخصهها، تشریح بفرمایید که در حال حاضر این حکومت در حوزه داخلی چه وضعیتی دارد؟
عربستان سعودی در قرن بیست و یکم با سنتهای قرن ۱۷ و ۱۶ اداره میشود و از نظر نظام سیاسی در سطح دنیا درواقع اگر منحطترین نظام سیاسی نباشد در ردیف چند دولت منحط محسوب میشود. در عین حال این کشور سنتی و به لحاظ سنن ادارهی جامعه؛ عقب افتاده، محل سیاستگذاری دولتهای غربی به خصوص آمریکا علیه منطقهی ما و علیه حساسترین مسائل منطقه محسوب میشود.
شما به تاریخچهی اشغال فلسطین نگاه کنید، نقش عربستان را بسیار بسیار پررنگ میبینید. در حدود سالهای ۱۹۳۰ انگلیسیها و آژانس یهود اشغال سرزمین فلسطین را از آل سعود بهعنوان کسانی که ادارهی الهام بخشترین سرزمین اسلامی را در اختیار دارند یعنی عربستان از اینها گرفت. با پشتوانهی عربستان، انگلیسیها به خودشان اجازه دادند که فلسطین را به یهودیها ببخشند. همینطور اگر ما تاریخ و تحولات منجر به فروپاشی امپراطوری عثمانی را مرور کنید، میبینید یکی از عوامل اصلی فروپاشی امپراطوری عثمانی سعودیها بودند. نقش سعودیها و وهابیها در فروپاشی امپراطوری عثمانی مثل نقش یک نفر جاسوس در آن یک خانواده بود که درواقع در را از پشت به روی مهاجم باز کرد و مهاجمین انگلیسی و اروپایی توانستند امپراطوری عظیم مسلمان عثمانی را عملاً از بین ببرند.
یا اگر اتفاقات مصر را مرور کنیم و روند نزول مصر را مورد مطالعه قرار بدهیم میبینیم که سعودیها نقش بسیار برجستهای در انحطاط مصر داشتند. در دورهی خود ما در همین سالهای اخیر سعودیها در سقوط حکومت «محمد مرسی» که یک حکومت اخوانی بود و درواقع میتوانست منشأ یک دولت قدرتمند در مصر باشد را سعودیها ساقط کردند و از بین بردند. اینها نشان دهندهی نقش ویرانگر سعودیها در جهان اسلام هست، که همهی این نقشها را سعودیها به نیابت از آمریکا و انگلیس انجام دادند. این یک جنبهی خیانتهای سعودیها هست و یک جنبهی دیگری که سعودیها در اینجا دارند دنبال میکنند، فتنه انگیزی است که یکی از مشکلات سعودی این است که در کنار آنها دولتهای اسلامی قدرتمندی وجود دارند.
دولتی در ایران، دولتی در ترکیه و دولتی در مالزی و جاهای دیگر است و سعودیها فقط در شرایط تضعیف این دولتها میتوانند جلوه و جلالی داشته باشند. به خاطر این مسئله در یک روند دائمی تلاش میکنند که این دولتها را تضعیف کنند. شما نگاه کنید نقش سعودیها را در رابطه با ایران به خصوص از زمانی که یک قدرتی در مرکزیت ایران شکل گرفته به نام جمهوری اسلامی یا اقداماتی که سعودیها علیه دولت فعلی ترکیه انجام میدهند. حتی در کودتایی که سه سال پیش در ترکیه راه افتاد سعودیها نقش بسیار بارزی داشتند. همینطور در جهت تضعیف مالزی کار سعودیها به جایی رسید که نخست وزیر جدید مالزی آقای «ماهاتیر محمد» اساساً با سعودیها بهنوعی قطع رابطه کرد و فتنه انگیزیهای اینها در جهان اسلام برای پوشاندن ضعف خودشان و تضعیف موقعیت دیگران خط پایانی ندارد.
حالا در این فضا که سعودیها از یک طرف اداره کنندهی منحطترین حکومت در دنیا هستند و از طرف دیگر فتنه انگیزترین دولت در جهان اسلام به حساب میآیند؛ در این شرایط آمریکاییها تلاش میکنند که این کشور را به تجهیزات هستهای مسلح و مسلط کنند.
اینجا دو نکته وجود دارد یک نکته کاری است که آمریکاییها میکنند بالاخره «دادن تیغ دست زنگی مست» معلوم است که به صلاح انسانیت نیست. اینکه سعودیهای شروری که هر روز دهها نفر از مردم مظلوم یمن را در بیمارستانها، مدارس، کارخانهها، خیابانها، خانهها به قتل میرسانند و هیچ محدودیتی برای خودشان قائل نیستند یعنی درواقع برای هیچ انسانی حرمتی قائل نیستند حالا اینها مجهز میشوند به بمب هستهای، ببینید که اینکار چقدر کار خطرناکیست. اما از طرف دیگر، از آنجایی که زمان دولتهایی مثل سعودی مدتهاست به سر آمده و موج بیداری اسلامی در سطح منطقه اجازهی ادامهی حیات به یک چنین دولتهایی را نمیدهد -رهبر انقلاب در بند ششم بیانیهی گام دوم به این موضوع اشاره کردند- در این شرایط اگر آینده ملاک وضعیت عربستان باشد، آیندهی عربستان ازآنِ مسلمانهای انقلابی است و لذا تجهیزاتی که آمریکاییها به گمانشان به دولتی میدهند که بتواند مسلمانها را سرکوب کند، این در اختیار مسلمانهایی قرار میگیرد که نسبت به غرب دیدگاه منفی دارند و اساساً یک سیاست جدیدی پیش خواهد آمد و یک منطقهی جدیدی شکل خواهد گرفت. به همین جهت رهبر انقلاب در سخنرانی خودشان در مشهد مقدس به این نکته اشاره کردند. یعنی از یک طرف آمریکاییها را از تجهیز عربستان به تسلیحات هستهای برحذر داشتند و از طرف دیگر گفتند اگر مبنای تجهیز عربستان به تأسیسات هستهای نامشروع، تهدید جمهوری اسلامی ایران است؛ ما تهدیدی از این بابت احساس نمیکنیم و آنچه در آیندهی عربستان میبینیم یک نظام مردمسالاری است که مخالفان آمریکا -همانطوری که در بسیاری از جاهای دیگر منطقه قدرت گرفتند- در عربستان هم قدرت میگیرند.
در فحوای کلام ایشان یک اعلام به کشورهای منطقه نیز هست که در کنار دولت ظالم رژیم اشغالگر قدس، سعودیهای فاسد نیز به قدرت هستهای نامشروع دست مییابند.
بله؛ بههرحال منطقهی ما سالهاست که نگران تجهیزات هستهای رژیم صهیونیستی است حالا یک نگرانی جدیدی بخواهد به این اضافه بشود خب معلوم است که مردم منطقه را نگران میکند و همانگونه که گفتم، یک سوی فرمایش رهبر انقلاب بر حذر داشتن آمریکا از چنین اقدامی بود.
یک وجه دیگر این بود که حضرت آیتالله خامنهای به حماقت آمریکاییها اشاره کردند که آمریکاییها دارند کاری انجام میدهند که مربوط به امروز میشود یعنی آینده را نمیبینند و به آینده توجه ندارند. این تسلیحات و این تجهیزات در کشوری مثل عربستان وقتی دست مسلمانها میافتد، اساساً معنای جدیدی پیدا میشود و این یک واقعیتی است. عربستان سعودی یک نظام فرسوده، غیرمنطقی، یک نظام قبیلهای مبتنی بر زور دارد و وابستگی آن به آمریکا به شدت آیندهی این رژیم را به مخاطره انداخته است.
لذا ما از دو منظر به این فرمایش باید نگاه کنیم. یک منظر، منظر علنی کردن این مسئله از سوی رهبر انقلاب، که معنایش بر حذر داشتن است. یکی هم از زاویهی آیندهپژوهی و آیندهنگری، که رهبر انقلاب بهطور قطعی از آیندهای خبر دادند که در در عربستان رژیم سعودی وجود ندارد. کما اینکه اگر شما ملاحظه کرده باشید میبینید که بر خلاف رویهی معمولی که ایشان در مواجه با کشورها دارند و کمتر اسم دولتها را با صراحت میبرند در این یک سال اخیر در چند نوبت از سعودی با عنوان رژیم یاد کردهاند و مستقیماً و بدون پردهپوشی دولت سعودی را مورد خطاب قرار دادهاند. این به دلیل شرارتی است که سعودیها طی ۴، ۵ سال اخیر در منطقه دنبال میکنند و نیاز هست که این مهار بشود و رهبر انقلاب صلاح دانستند که موضعشان را در رابطه با این رژیم علنی و صریح اعلام کنند.
* حجم سرمایه گذاری اروپا و آمریکا از لحاظ تسلیحات هستهای در عربستان است و چه میزانی است؟
من گمان میکنم که آمریکاییها در مورد تجهیز عربستان به تأسیسات هستهای دارای اختلاف نظر باشند؛ یعنی از یک طرف پارلمان آمریکا این مسئله را زیر سؤال برده و مخالفت کرده و از سوی دیگر یک خط قرمزی است که اسرائیلیها دارند. اسرائیلیها تجهیز کشورهای منطقه به امکانات هستهای برای خودشان یک مشکل ارزیابی میکنند و معتقدند که باید تأسیسات هستهای به عنوان یک ابزار برتر اینها در انحصار رژیم اسرائیل باقی بماند و لذا دقیقاً اسرائیلیها هم با این مسئله مخالفند و فعلاً انجام این موضوع در پردهای از ابهام قرار گرفته است. من احتمال قوی میگویم که اروپاییها در رابطه با این مسئله موضع یکپارچه دارند و با این موضوع مخالفت دارند. بالاخره هم عربستان در معرض تحول قرار دارد و هم کانون شکلدهی به گروههای افراطیست و این میتواند برای همه مخاطره آمیز باشد.
* ارزیابیتان از سیاست داخلی عربستان در حال حاضر چیست؟
سیاست داخلی عربستان مبتنی بر ترجیح یک خانواده از خاندان آل سعود بر دیگران است. بِن سلمان از وقتی به قدرت رسید، تلاش کرد که درواقع خانوادههای دیگر داخل سعودی را کنار بزند و با اقدامات متهورانه ادارهی امور را در دست بگیرد اما این سیاست هم به نظر میآید که شکست خورده باشد؛ دلیلش هم این است که طی شش، هفت ماه گذشته ما شاهد افول میدان داری بِن سلمان در مسائل سیاسی عربستان هستیم. این نشان دهندهی این است که بِن سلمان با واکنشهای درون خانوادگی هم مواجه است؛ ضمن اینکه جامعهی عربستان هم خاطرات خوبی از خانوادهی آل سعود ندارد و لذا شما وقتی در داخل جامعهی سعودی تردد میکنید از سوی تودههای پایین دست جامعه خیلی علنی و سریع از آل سعود انتقاد میشنوید و این به نظر من با توجه به آنچه که در گذشته شاهد بودیم یک مسئلهی جدیدی است و انتقاد از آل سعود توسط اقشار فرودست جامعه را مشاهده میکنیم.
از نظر مالی عربستان در یک وضعیت جدیدی قرار گرفته، ذخایر ارزیاش کاهش یافته است. هزینههای هنگفتی سعودیها در جنگ با یمن انجام دادند و به نتیجه نرسید، سبب انتقاداتی در داخل خاندان آل سعود شده است. بهنظرم میآید که وضعیت داخلی آل سعود آن استحکام قبلی را ندارد و تا حد زیادی موقعیتشان دچار تزلزل و تضعیف شده است.