به گزارش مشرق، پس از ۱.۵ سال حضور در ایران حالا تهران برای شفر معنای متفاوتی از گذشته پیدا کرده است. جایی که خلق و خوی ایرانیها با وجود همه مشکلات او را چنان در بر گرفته که آن را با کلمه خانه توصیف میکند.
حالا بعد از سپری کردن روزهای سخت و پر فشار ابتدای سال ۱۳۹۸ وینفرد شفر آن قدری حوصله دارد که بنشیند پای سوالهای ما و نه تنها درباره استقلال بلکه درباره موضوعات مختلف دیگری مانند لیگ قهرمانان اروپا، فوتبال آلمان، گواردیولا و حتی برخی موضوعات حاشیهای نیز صحبت کند.
سرمربی استقلال که سال گذشته در اواسط فصل به استقلال پیوست هرگز نتوانست در سال جدید روزهای آرامی را سپری کند؛ او شروع سختی در لیگ داشت و سپس در نیم فصل نیز فرصتی برای بازسازی تیم پیدا نکرد اما فرم خوب آبیها تیم او را به یک قدمی صدر جدول رساند تا آبیها فرصتی طلایی در دربی را داشته باشند؛ جایی که گفت و گوی ما درست از آن دیدار دربی و حواشی بعد از آن آغاز میشود.
در ادامه میتوانید با صرف کمی وقت آن را مطالعه کنید، نتیجه نزدیک به ۲ ساعت گپ و گفت با سرمربی محبوب استقلال است که همچنان امیدوارانه از آینده تیمی صحبت میکند که توانسته با شرایط خاص خود او را تحت تاثیر قرار دهد.
سرمربی استقلال در این گفت و گوی صمیمانه که قبل از سفر به ابوظبی برای دیدار با الهلال انجام شد، پیرامون موضوعات مختلفی صحبت کرده که مشروح آن در ادامه میآید:
بیشتر بخوانید:
ستاره استقلال در آستانه پیوستن به تیم اروپایی
پنالتی روی اعصاب ما تاثیر گذاشت
* سوال اولم درباره بازی سایپا است. بعد از دربی ۲ امتیاز آن مسابقه از دست رفت. به نظرم استقلال بیجهت باخت در دربی را بزرگ کرد!
در واقع مشکلات ما پیشتر از آن وجود داشت. وقتی به دربی رفتیم، ما در رده دوم بودیم و پرسپولیس صدرنشین بود. مصاحبههای زیادی قبل از بازی انجام شد و درباره داور هم صحبت شد. ما میدانیم دربی در ایران مهمترین بازی است و حساسیت ویژهای دارد. ما بین ۲ نیمه مشکلاتی در رختکن داشتیم که درباره آن صحبت کردیم. در ۲۰ سال آینده هم دربی برگزار میشود که یک تیم میبازد و یک تیم برنده میشود. من معتقدم بعد از آن بازی توانستیم روی پای خودمان بایستیم. در چنین شرایطی این خیلی مهم است که مشکلات را پشت سر بگذاریم و به آینده فکر کنیم.
من سعی کردم قبل از بازی حساسیتی که وجود داشت را آرام کنم. به طور مثال به داور حمله میشد که از نظر من اشتباه است. داوری کردن در دربی ایران کار سختی است. چند روز پیش خواندم یک بار دربی در ایران به خاطر داوری قطع شده و نیمه تمام مانده است. ما باید سعی کنیم شرایط را آرام نگه داریم. دربی ای که ما یک بر صفر برنده شدیم، اینطور بود که برانکو مشکلاتی داشت و مثل اینکه کاپیتان آن تیم را یک نفر با مشت زده بود! حالا هم که ما بازنده شدیم، در رختکن مشکلاتی ایجاد شد که البته نباید اینطور باشد. مشکل از آن پنالتی بود که روی اعصاب بازیکنان تاثیر گذاشته بود. اما به هر حال ما این مشکلات را پشت سر گذاشتیم و نشان دادیم تیم ما شخصیت خیلی خوبی دارد.
برای باخت دربی احضار نشدم
* از نظر شما آیا باشگاه بعد از دربی با انتشار آن بیانیه و اینکه گفته شد وینفرد شفر احضار شده، اشتباه نکرد؟
در دربی هر تیمی که میبازد، هر طوری هم که بازی کرده باشد، خیلی باخت بزرگی به حساب میآید. ما با تیم صدرنشین بازی کردیم و یک بر صفر شکست خوردیم، اما این اولین بار بود که مردم تیم بازنده را تشویق کردند. ضمناً من بابت این باخت احضار نشدم. من ماهها بود میخواستم با اعضای هیات مدیره باشگاه آشنا شوم و با آنها صحبت کنم. این اتفاق در آن مقطع رخ داد و ما توانستیم با هم صحبت کنیم؛ وگرنه من نیازی ندارم که جایی پاسخگو باشم.
* اما در بیانیه ای که باشگاه استقلال بعد از دربی منتشر کرد، هم آمده بود که بازیکنان جریمه شدند و هم یکی از بندهای آن درباره شما بود؟
من یاد گرفتم در ایران آدم نباید همه چیز را باور کند!
هیات مدیره میداند ما در کجا تمرین میکنیم؟
* تاکید میکنم این بیانیه منتشر و رسانهای شد.(در این بخش مصاحبه کننده بیانیه را به شفر نشان میدهد)
خوب است که من فارسی بلد نیستم! من به مدیرعامل و اعضای هیات مدیره چندین بار نامه نوشتم و چند ماه بود که خواستار دیدار با آنها بودم. در آن جلسه به مشکلاتی که داریم اشاره کردم. مثلاً اینکه محل تمرین ما خوب نیست. هیات مدیره باید این را میدانست. در آن جلسه هم این را پرسیدم که هیات مدیره از این موضوع باخبر است که در محل مناسبی تمرین نمیکنیم؟ ما قبل از دربی رتبه دوم را داشتیم و اینکه گفته شود ما نتایج خوبی نگرفتیم، نکته درستی نیست. البته در آن جلسه ذکر شد که نتیجه بازی با پرسپولیس، نتیجه خوبی نبود. ما بعد از آن سپاهان را بردیم، چرا آن موقع مرا دعوت نکردند؟ یا اینکه ما برای سومین بار با الهلال بازی کردیم و این تیم را بردیم. وقتی الهلال را شکست دادیم، همه کادرفنی ما برای کشور ایران تلاش میکردند، آن موقع چرا مرا دعوت نکردند؟ آن نشستی که با اعضای هیات مدیره داشتیم، نشست خوبی بود و من خوشحالم که با آنها آشنا شدم. آنها اشخاص توانمندی هستند و من این پیشنهاد را دادم که با این هیات مدیره استقلال جدیدی را بسازیم چون سراسر آبی هستند. من ایمان دارم همه این اشخاص حتی المقدور هر چه در توانشان هست را برای استقلال انجام میدهند.
* من هنوز به جوابم درباره بازی با سایپا نرسیدم. به نظرم در آن مسابقه فرشید اسماعیلی دیر وارد زمین شد و میتوانست زودتر در تیم تاثیرگذار باشد. به نظر میرسید این اتفاق به خاطر پنالتیای بود که او در دربی از دست داد؟
خیلی خوب نبود بعد از آن پنالتی فرشید اسماعیلی از ابتدا وارد زمین شود چون تماشاگران هم این را نمیپذیرفتند. کسی که بین ۲ نیمه شلوغ میکند، من نمیخواهم دوباره از بازی بعدی آن را در ترکیب ثابت قرار دهم. این بازیکن باید بداند که روح بازی تیمی چیست و باید با آن آشنا شود. ما بازیکنان باتجربهای مثل پژمان و خسرو و رحمتی را داریم که نقش مهمی بازی میکنند تا دیسیپلین در تیم ارائه شود. ما این مساله را به صورت داخلی مورد بحث و گفتوگو قرار دادیم و موضوع برای ما حل شده است. البته چنین اتفاقی دیگر نباید بیفتد. البته اسماعیلی مصدوم هم شده و باید زیر نظر پزشکان دور درمان خود را سپری کند.
باید به داد و بیداد دربی واکنش نشان میدادیم
* سوال دقیق من این است.
اگر این اتفاقات بعد از دربی رخ نمیداد، استقلال در موقعیت بهتری برای برد مقابل سایپا قرار نمیگرفت؟
مشکل در دربی آن پنالتی بود. در نیمه اول بازی را در اختیار داشتیم و تیم ما برتر از حریف بود. ما باید به داد و بیدادی که در رختکن انجام شد، واکنش نشان میدادیم و نمیتوانستیم این کار را نکنیم. ما که نمیتوانیم دائماً از این نشستها بگذاریم چون بازی را باختیم.
* حتی درباره از دست رفتن پنالتی و دعوا در رختکن نمونههای مشابهی در باشگاه رقیب داشتیم. مثلاً در بازی پرسپولیس و الریان یک بازیکن به همین شکل پنالتی را چیپ زد و هدر داد و دعوا هم در رختکن وجود داشته است، اما شکل برخورد متفاوت بود.
در رختکن البته مُشتی در کار نبود. مشخص است که چنین اتفاقی رخ میدهد، اما از نظر من نباید اتفاق بیفتد. مشکل بزرگتر این است کسانی که در رختکن نیستند، این مشکل را به خارج از رختکن میبرند. شنیدم که سرمربی فعلی سپاهان قبلاً در رختکن استقلال با یکی، ۲ بازیکن برخورد شدیدی داشته است. این اتفاق حتی فیلمبرداری هم شده است. کسی که این فیلم را گرفته، چه بازیکن باشد و چه فرد دیگری باید اخراج شود چون یک خائن است! آن فرد یک تیم را نابود میکند.
باقری بعد از دربی گریه کرد
* این اتفاقی که میگویید در فصلی رخ داد که استقلال قهرمان شد. این فیلم هم لابه لای سایر بخشها منتشر شد!
قبل از آخرین کنفرانس مطبوعاتیام داشتم با چند نفر صحبت میکردم که دیدم یک خبرنگار صحبتهایم را ضبط میکند. من هم گفتم دیگر اینجا نمیآیم؛ اگر نتوانید با آن شخص برخورد کنید. این را هم بگویم قبل از یک بازی بایرن مونیخ و اشتوتگارت چند بازیکن به هم مشت زدند که مربی به آنها گفته باید ۵۰ هزار دلار بدهید. اینجا شاید ۵۰ هزار دلار نشود از بازیکن بخواهیم، اما ۵ هزار یا هزار دلار که میشود. به هر حال ما برای بازیهای بعدی به آن بازیکن نیاز داریم. فرشید باقری هم باید جریمه بپردازد، اما باید برگردد و دوباره بازی کند. ما هر ۴ روز یک بار بازی داریم. اگر او بازیکن نکند، اینطور نیست که به خودش صدمه زده باشد و به تیم صدمه خواهد زد. رفتار حرفهای این است که در آخر فصل بگوییم او بماند یا خیر، اما تا آخر فصل نمیشود این بازیکن را تعلیق نگه داشت. فرشید باقری چند ماه قبل پدرش فوت شده و من می دانم که او چقدر به خانواده اش نزدیک است. دیدم که باقری بعد از دربی به خاطر واکنشی که نشان داد، خودش گریه کرد. او باید برگردد و به ما کمک کند چون بازیهای فشردهای در پیش داریم.
-بگذارید سوال را اینگونه مطرح کنم. در مقابل بازیکنی که کاری خودخواهانه –به زعم تماشاگر- انجام میدهد، چه برخوردی باید کرد؟
من از بازیکن انتظار دارم که درست تصمیم گیری کند. شما به یک بازیکن نمیتوانید بگویید اگر توپ اینجا بود این کار را بکن. زمانی که بازی میکردم یک مربی داشتم، توپ را ول کرد و توپ آمد بالا، توپ را با پا زد و توپ یک مسیر دیگری را رفت. بازیکن باید در آن صحنه تصمیم بگیرد که حالا چکار کنم، فوتبال تکرار ندارد. ما در واقع سعی میکنیم بازیکن را تا آنجا پیش ببریم که خودش تصمیم بگیرد. هیچ وقت دو وضعیت یکسان نیستند و این زیبایی فوتبال است. برای همین است که نسبت به تیمهای دیگر فوتبال زیباتری بازی میکنیم. ما فقط پاسهای بلند نمیدهیم. به گل ما به سپاهان توجه کنید، این فقط هنگامی رخ میدهد که بهترین استفاده را از موقعیت بکنیم. من هنگام تمرین ایرادات را تصحیح میکنم اما این آزادی را باید به بازیکن داد که خودش تصمیم بگیرد.
فرض کنید در بارسلونا به مسی بگویید این کار را بکن و این را نکن! مسی دیگر باید برود خانه چون به درد نمیخورد. ما استثناهایی هم در فوتبال داریم. اما آنچه مشخص است با وجود آنکه مقررات و دیسیپلین باید در زمین رعایت شود اما برخی تصمیم گیری ها در زمین توسط بازیکن انجام میشود که ما نمیتوانیم در آن دخیل باشیم. ما فیلم خیلی بازیها را با هم میبینیم و بازیکنان از طریق نگاه کردن یاد میگیرند. ما بازیها را آنالیز میکنیم و در بازی پرسپولیس میدانستم که بازیکن حریف زیاد خطا میکند. اسماعیلی به سمت او رفت و پنالتی هم گرفت.
چیپ؟ فرقی نمیکند پنالتی را چگونه بزنیم
آیا فکر میکنید تصمیم برای زدن پنالتی چیپ یک تصمیم خودخواهانه بود؟
درواقع یکسری مسایل هست مثل اینکه کسی که میخواهد پنالتی میزند از قبل مشخص است اما زمانهایی پیش میآید که بازیکنی که قرار است پنالتی را بزند شرایط این کار را ندارد. در بازی سال ۱۹۷۴ آلمان و هلند (فینال جام جهانی) بازیکنی که قرار نبود پنالتی را بزند پشت توپ ایستاد و ضربه را تبدیل به گل کرد. ما چنین بازیکنانی نیاز داریم.
آیا این ضربه چیپ خودخواهانه بود؟
به نظر من فرقی نمیکند پنالتی را چگونه بزنید. بعضیها چیپ میزنند و گل هم میشود، برخی زمینی میزنند و برخی محکم… من در دوران فوتبالم یک پنالتی بیشتر نزدم و از کسی که پنالتی نمیزند انتقاد نمیکنم.
-با این وصف میتوان گفت که حمله به بازیکن بعد از دربی تصمیمی منطقی نبود؟
این نتیجه گیری شما است و دربی بر ای ما متعلق به گذشتهها است. اگر دربی نبود کسی درباره اش صحبت نمیکرد اما دربی اینجا خیلی اهمیت دارد.
-اما این میزان اهمیت دادن به این مسابقه جرات مربیان را برای رسیدن به برد و انجام ریسک نمیگیرد؟
در دربی ما در نیمه اول شانسهای زیادی داشتیم. یک کرنر زده شده که یک بازیکن ما حواسش نبود و یک قدم دیر برداشته شد. بعد از آن هم که پنالتی به دست آوردیم.کل قضیه خیلی برای همه دراماتیک بود اما نتیجه اش را ما دوست نداشتیم. از دو هفته قبل از مسابقه همه میگفتند دربی اما الان زمان زیادی گذشته و باید به آینده توجه کنیم. از نظر اهمیت، بازی با ماشین سازی برای ما واقعاً بازی مهمی بود.
باید بتوانید دوباره سر پا بایستید
-استقلال در وضعیتی قرار دارد که اگر در ۴ هفته پایانی دوازده امتیاز بگیرد با توجه به بازیهای رقیبان این شانس را دارد که قهرمان شود...
ما هم دقیقاً همینگونه فکر میکنیم. باید بگویم ماشین سازی فوتبال خیلی خوبی بازی کرد و من به مربی این تیم تبریک می گویم. الان اما تمام توجه ما به بازی با الهلال و بعد از آن پدیده است که بازیهای خیلی سختی خواهند بود. برای این است که وریا و طارق را از بازیها بیرون نگه داشتیم و این دو در بازی با الهلال روی نیمکت خواهند بود. ما هیچوقت کوتاه نمی آییم و تا قدم آخر مبارزه خواهیم کرد. اگر باختیم، خب باخته ایم که سعی میکنیم این طور نشود. ما بازی با سپاهان را برنده شدیم، اما بازی با سایپا فرصتهای زیادی داشتیم که تبدیل به گل نکردیم. ترانهای وجود دارد که میگوید"وقتی دوباره سرپا میایستم" شما باید این توانایی را داشته باشید که دوباره بایستید.
-بازگشتهای استقلال در لیگ امسال جذاب است. اول فصل میگفتند استقلال بازیکنان زیادی از دست داده و نمیتواند نتیجه بگیرد اما استقلال در نیم فصل برگشت، وقتی بازی با تراکتورسازی را باخت گفتند مدعی قهرمانی نیست اما استقلال برگشت. رسیدیم به پرسپولیس و بعد از باخت در دربی گفتند استقلال قهرمانی را از دست داد اما شما بازهم برگشتید و کاملاً شانس قهرمانی دارید. این بازگشتها چگونه اتفاق افتادند؟
به عنوان مربی باید آرامشتان را حفظ کنید. من نمیگذارم کسی در کارم دخالت کند. محافظ بازیکنانم هستم، هر کاری که انجام داده باشند. اگر در واقع خطایی هم کرده باشند جریمه میشوند که این هم طبیعی است. من می دانم چقدر فشار وجود دارد، یک مثال می زنم، دانشگر زمانی که به تیم آمد خیلی عصبی بود و خوب بازی نمیکرد ولی الان یکی از مهمترین بازیکنان ما است و باید وارد تیم ملی شود. و این خیلی من را خوشحال میکند که بازیکنان به خاطر همکاری که داریم و کاری که میکنیم جایگزینی ندارند.
حرف دیگران اهمیت ندارد
-یک چیزی درباره استقلال وجود دارد. خیلی حرف راجع به تیم زده میشود بخصوص از اطراف تیم! پژمان منتظری یکی از بهترین بازیکنان ایران است، مهدی رحمتی یکی از بهترین دروازه بان های ایران است و خیلی از بازیکنان دیگر مثلاً تبریزی، علی کریمی، روزبه چشمی اما ولی خیلی زود جبهه منفی علیه این ها تشکیل میشود. اگر یک بازی خوب نباشد نقدها آغاز میشود.
درست است ولی اهمیت ندارد که چه میگویند، آن چه مربی میگوید مهم است. من حامی تیم هستم و پشت تیم ایستاده ام. این را از روز اول که آمدم به تیم گفتم؛ همه میدانند هیچ شخصی یا هیچ ژورنالیستی نمیتواند من را مجبور کند که کسی را بازی بدهم یا ندهم. بازیکن باید به من اعتماد داشته باشد و این هم هست. داریوش شجاعیان را دقیقه ۴۳ از بازی بیرون بردم، چرا که دستورالعملهای تاکتیکی را انجام نمیداد. این تنها راهی بود که به او یاد بدهیم این کار اشتباه است و در بازیهای بعد از آن همیشه بازی کرده و از بهترینهای ما بوده است. میخواهم در اینجا غلو کنم و بگویم عاشق این بازیکن هستم چرا که واقعاً تاثیر خیلی مثبتی روی کل تیم میگذارد. او ازتصمیم من ناراحت نبود چون میدانست مربی حق دارد. مهدی قائدی را در بازی آخر در نظر بگیرید، او خیلی خوب تمرین کرد و در بازی آخر فکر کردیم باید کاری انجام بدهیم. فرهاد (مجیدی) گفت مهدی خیلی خوب تمرین کرده، و ما روی نیمکت به این نتیجه رسیدیم اگر تبریزی خوب باشد بماند و منشا خارج شود. قائدی در چپ یا راست بازی کند و با دریبلهایش کار را پیش ببرد. مهدی (قائدی) از وقتی وارد زمین شد توپ را داد به پاتوسی و پاتوسی به مهدی پاس داد، و این خیلی اهمیت دارد که بازیکنان میدانند باید دیسیپلین داشته باشند. ما همیشه این شانس را میدهیم که به بازی بازگردند. نکتهای که در اینجا هست اینکه خیلی زیاد گفته میشود بازیکنان ایرانی خیلی دیسیپلین بالایی نیاز دارند. اما این در تمام جهان است و سوال من این است چرا باید روی بازیکن ایرانی دیسیپلین ویژه ای را به کار برد؟ به طور مثال دانشگر در بازی با السد نمیدانست باید چکار بکند و در بازی با سپاهان هم در زمین خودمان بازی شد اشتباه ایستاده بود، اگر بیاییم و او را تنبیه کنم درواقع باید بفرستمش خانه چون کارش تمام است. اما چکار میکنیم؟ مینشینیم بازی را میبینیم و به او میگوییم چکار کند بهتر است. من، کمک مربی و مربیان با او صحبت میکنیم و به او میگوییم چه کار کند؟ دانشگر یکی از بهترین مدافعان ایران است و اگر او را جریمه میکردیم این اتفاق نمیافتاد.
عمر عبدالرحمان در ۱۶ سالگی به تیم اصلی من رسید
-یا حتی اگر آن اشتباهها را انجام نداده بود اینقدر پیشرفت نمیکرد؟
من معلم فوتبال هستم، من همه جور چیزی دیده ام. در کارلسروهه وقتی شروع کردم به مربیگری ما حتی پول نداشتیم نوشیدنی بخوریم اما همین تیم را تا نیمه نهایی یوفا بالا بردم. الیور کان، مهمت شول، نوتنی، تورستن فینک، توماس هسلر، میشائیل تارنات را من بزرگ کردم. نه به خاطر اینکه با آنها خشن برخورد کردم بلکه با رفتارم به آنها نشان دادم که باید بیشتر و بهتر تمرین کنند. من اینجا در استقلال هم همینطور با بازیکنان صحبت میکنم. عمرعبدالرحمن شانزده سالش بود که در العین پیش من آمد و من با اینکه خیلی سنش کم بود او را وارد تیمم کردم. به او راه را نشان دادم که چگونه میتواند رشد کند. اتوئو هجده سالش بود و ما قهرمان آفریقا بودیم. او یکی ازبهترین بازیکنها شد به این دلیل که من هدایتش کردم. همچنان که خودمن را در جوانی هدایت کرده اند. وظیفه من این است که میخواهم بازی را ببرم و من سعی میکنم به تیمم راه را برای موفقیت نشان بدهم. این بیشترین اهمیت را دارد. البته دیسیپلین اهمیت زیادی دارد و به این معنی است که اگر تمرین ساعت ۵ است یعنی ۵ و ده دقیقه نیست. وقتی میگوییم ساعت ۱۰ بخوابیم یعنی نباید ساعت یازده بخوابند. این ها نظم است و اگر باهم جمع شوند آدم به موفقیت میرسد. من بازیکنی داشتم که همسرش بیمار بوده به او گفتم برو و چند روز بعد بیا. نمیتوان گفت که بازیکنان ایرانی آدمهای بدتری –از نظر نظم- نسبت به بازیکنان آلمانی هستند. این خیلی بهتر است که بازیکن به شما اعتماد داشته باشد و میتوانند بازدهی بیشتری داشته باشند.
پول زدن من را به سیل زدهها بدهید
*آیا تا به حال فکر کردید که در استقلال تلاشهایی برای ناکامی شما وجود دارد؟
در شیراز سیل آمده بود و اگر همه افرادی که به برخی رسانهها پول داده بودند تا منفی بنویسند، این پول به شیراز میرفت خیلی بهتر میبود زیرا یک چیز مشخص است. این اشخاصی که به این صفحات پول میدهند، یک چیز را درک نمیکنند. هواداران خیلی باهوشتر از چیزی هستند که آنها فکر میکنند. هواداران ما این را حس میکنند که چه کسی دنبال کسب بهترین نتیجه است. خیلی کشورهای دیگر شرایط اینگونه است و هواداران این موضوع را درک میکنند. در کالسروهه یک مرتبه مدیر تغییر کرد و من از این باشگاه رفتم و به آنها گفتم که شما از بوندس لیگا یک به بوندس لیگا دو می روید و این اتفاق رخ داد. سالی که من در این تیم بودم ما یک رتبه از بایرن مونیخ پایینتر بودیم.
*پس جواب شما مثبت است و تایید میکنید؟
برای من فرقی نمیکند که کسی میخواهد جلوی موفقیت من را بگیرد یا نه. من به کار خودم و تیمم اعتقاد دارم و با قدرت جلو میرویم.
مشکلات ما نسبت به پرسپولیس بیشتر است
*یک سال دیگر با استقلال قرارداد دارید و احتمالاً سال آینده همین زمان با شما گفت و گو خواهیم کرد. دوست دارید که در ایران ادامه دهید.
بله. زیرا در ایران با انسانهای مهربان زیادی آشنا شدم. من با نوعی از فرهنگ آشنا شدم که خانواده نقش زیادی دارد و مردم برای مهربانی و کمک آماده هستند. من دوستی دارم که یک روانپزشک معروف در آلمان بود و ایشان برای آشنایی با فرهنگ مختلف به شهرهای گوناگون ایران آمده بود و او میگوید از میزان مهربانی مردم برای کمک به یکدیگر متعجب است.
من ۶۹ سال سن دارم و میخواهم چند سال کار کنم و استقلال خیلی خاص است. ما مشکلات بیشتری نسبت به پرسپولیس داریم که ربطی به داور و این موضوعات ندارد. نام قدیم استقلال تاج بود و در شهرهای مختلف می بینم که هواداران چه استقبالی میکنند و من نسبت به این تیم مسئول هستم. استقلال یک تیم بیمار بود و من میخواهم حال این تیم که خوب شده، بهتر شود و تیم را ارتقا دهیم.
شاهزاده عربستانی نمیخواهد الهلال برابر ما شکست بخورد
*بازی بعدی شما با الهلال است و اگر استقلال برنده باشد، قطعاً مامیچ برکنار خوهد شد و این یک موقعیت متفاوت نسبت به زمانی است که قرعه کشی انجام شد و همه فکر میکردند استقلال کمترین شانس را دارد. چه نظری در این باره دارید؟
من سه بار برابر الهلال قرار گرفتم. دو برد یک بر صفر و یک برد دو بر یک داشتیم. مامیچ مربی العین بوده و برابر آنها نیز به میدان رفتیم و به این تیم نباختیم. از نظر ورزشی برای ما مهم است که برنده باشیم و در این دیدار شکست نخوریم. من به مربی حریف فکر نمیکنم و مهم این است که چگونه به میدان برویم. پسر من آخرین دیدار آنها را تماشا کرد و نکات مهمی را فرستاد. او خیلی خوب کار مهم خود را انجام داده است. من خیلی دوست داشتم یک روز زودتر به ابوظبی برویم تا بیشتر در ابوظبی تمرین کنیم اما شنبه صبح در تهران تمرین کردیم. میخواهم یک مقدار سیستم تیم را تغییر دهم و برای این موضوع باید زمان تمرین داشته باشیم. نمیخواهم منفی صحبت کنم و نمیتوانیم این موضوع را تغییر بدهیم. الهلال تیم خوب و گرانی است و یک بازیکن این تیم از کل تیم ما گرانتر است. ما به خاطر روحیه برنده ای که داریم، در قطر این تیم را شکست دادیم و البته این دیدار تغییراتی خواهیم داشت. پژمان منتظری، مهدی رحمتی، خسرو حیدری، علی کریمی بازیکنانی هستند که با آنها برای این دیدار صحبت میکنم زیرا این تاکتیک آنها برای مسابقه است. بازی خیلی سختی خواهیم داشت و شاهزاده آنها فشار زیادی به آنها وارد میکند و اگر به ما ببازند، چهارمین شکست آنها است و احتمالاً دومین مربی اخراج میشود.
*روزی که با خبر شدیم استقلال با اتوبوس به اصفهان میرود، خیلی تعجب کردیم اما من با شما صحبت کردم و با وجود ناراحتی گفتید که ما برای برد به این شهر میرویم. این روحیه دوست داشتنی است.
من، مدیرعامل یا هیات مدیره بازی نمیکنیم و بازیکنان به میدان میروند و از آنها انتقاد میشود و باید هر کاری میتوانیم انجام دهیم تا حال آنها خوب باشد. مانند یک خودرو که اگر به آن نرسیم، مشکل پیدا میکند. باید کاری کنیم تا بازیکن آمادگی خوبی برای بازی داشته باشد. زیاد نمیخواهم به این موضوع بپردازم. رفتن نه اما برگشتن خیلی مشکل بود و ما ۵ صبح رسیدیم و ریکاوری بعد از بازی به اندازه خود مسابقه اهمیت دارد. با پزشکان و مربی بدنساز و دکتر نوروزی بارها درباره ریکاوری صحبت میکنم. ما به کسانی که بازی نمیکنند میگوییم که باید آماده مسابقه باشند و این ها باید از نظر روحی و فیزیکی به تیم ما کمک کنند و در بازی بعدی وارد میدان میشوند. مشکل بزرگی است که بازیکن فکر میکند اگر بازی نکنم، یک بازیکن بد هستم اما این موضوع طبیعی است. هازارد در چلسی گاهی اوقات ۱۰ دقیقه به زمین میرود اما فقط بازی میکند. فوتبال بازی تیمی است و اگر نمیتوانید بازی کنید باید به سراغ تنیس بروید.
سبک بازی گواردیولا را دوست ندارم
*گواردیولا و منچستر سیتی از لیگ قهرمانان اروپا کنار رفتند. مربی که شما او را دوست ندارید.
نه. من سبک بازی آنها را دوست ندارم. گرد مولر، زیلر، کلاس فیشر و مهاجمان شماره ۹ افرادی هستند که حالا در فوتبال آلمان حضور ندارند. گواردیولا در بایرن مونیخ فوتبال اسپانیایی با شماره ۹ کاذب را بازی کرد و مربیان در آلمان به این موضوع رای مثبت دادند و ما حالا پست شماره ۹ را نداریم. در جام جهانی در روسیه دیدیم که نمیتوانیم گل بزنیم و حالا همه چیز در حال تغییر است و البته به زمان نیاز داریم. من این فوتبال را دوست ندارم و ما در آلمان همیشه قوی بودیم. اگر کسی مثل مسی داشته باشید، بازی ساده است اما بارسلونا نیز حالا ترکیب خود را با سوارز تغییر داده است. بزرگترین موفقیتها را زمانی گواردیولا داشت که لواندوفسکی به ترکیب اضافه شد. آیا داستان مانزوکیچ را میدانید که کنار رفت و لواندوفسکی جانشین او شد؟ نمیخواهم بگویم همه چیز غلط و اشتباه است. گواردیولا ۵ مرتبه از لیگ قهرمانان با سیتی و بایرن مونیخ حذف شد و هر مرتبه نیز گلهای زیادی را دریافت کرده است. گوندوگان میگوید که پپ در مهمترین لحظه عصبی میشود و او یک وسواس دارد. من البته نقل قول دارم و از خودم چیزی نمی گویم. ساختار بازی او در جهان تک است اما بازیکنی ندارد که با سانتر گل بزند. بلژیک، فرانسه و هلند در حال حاضر مانند کرواسی بهترین تیمهای جهان هستند زیرا این سیستم را کنار گذاشتند و فوتبال جذابی را بازی میکنند. آلمان در جام جهانی از سانتر استفاده کرد اما نوک حمله این تیم قد کوتاهی داشت.
*آلمان در جامهای جهانی همیشه مهاجمان مانند کلینزمن، فولر، رومینیگه، کلاس آلوفس و دیگران را داشت اما در جام جهانی ۲۰۱۸ یک مهاجم فیزیکی مانند آنها نداشت و فوتبال آلمان از ذات خود فاصله گرفته اما حالا در حال بازگشت به سبک اصلی خود است.
صحیح میگویید و دقیقاً درست است. آلمان در حال بازگشت به شکل قدیم است. تربیت کننده مربیان عوض شده و افرادی در حال مربی شدن هستند که قبلاً بازیکن بودند.
کلوپ را تحسین میکنم
*حالا من میخواهم بدانم با توجه به شرایطی که گفتید، کلوب را تحسین میکنید؟
بله، بسیار زیاد. یادم میآید فکر میکنم در سال ۲۰۱۱ در تایلند سرمربی تیم ملی بودم. او با تیم ماینتس ۰۵ رشد کرده بود و درباره بازیکنی با من تماس گرفت او میخواست بداند من آن بازیکن را میشناسم یا خیر، من به او گفتم یورگن! در تیمی که در حال بالا رفتن و پیشرفت است اینقدر بازیکن جدید وارد نکن. چرا که این ها بازیکنانی هستند که اگر شرایط خوب پیش نرود چگونه میتوانند اینجا را ترک کنند و به جای دیگری بروند. به او گفتم تیم تو با بازیکنانی رشد کرده که توانسته تا اینجا بالا بیاید بنابراین به آنها افتخار کن و بگذار در تیم بمانند، او هم به حرف من گوش کرد و بازیکنان تغییر نداد. در واقع در تیمی که خوب پیشرفته نباید بازیکنان زیادی را وارد کرد. باید هویتی نسبت به باشگاه حس شود که خیلی مهم است.
با توجه به اینکه ماجراجویی بسیاری در زندگی ورزشی خود در چهار گوشه جهان داشتید آیا از آنچه در دوران مربیگری خود تجربه کردید راضی هستید؟ یا دوست داشتید که الان جایی باشید مثل کلوب با آن همه چالش که حول کار او وجود دارد؟
آدم هیچوقت نمیداند چه اتفاقی برایش خواهد افتاد. من در سال ۱۹۹۴ پیشنهادی از باشگاه بایرن مونیخ داشتم. اولیور کان آن روزها به بایرن مونیخ نقل مکان کرده بود. این درست همان زمانی بود که من هم چمدانم را میبستم برای حضور در رقابتهای یوفا و او از من پرسید ما اینجا به مربی نیاز داریم می آیی؟ که من گفتم دقیقاً الان نمیتوانم جواب بدهم چرا که پس فردا بازی داریم. آن بازی در وین بود اما کان به من گفت باید همین الان به من جواب بدهی چرا که اینجا به دنبال مربی هستند و همین اتفاق هم افتاد و آنها چند روز بعد مربی جدید را آوردند. من اگر در همان زمان جواب مثبت داده بودم میتوانستم سرمربی بایرن مونیخ شوم. اما من هم اصول خودم را دارم. ما آن موقع تیمی بسیار عالی بودیم و به همین دلیل من نمیتوانستم در آن زمان بگویم من میروم. من از زندگی خودم راضی هستم و خانواده خوبی دارم و مشکلی هم در کنار خودم نمی بینم.
کادر من شامل انسانهای وفادارا است
*به عنوان یک مرد ۶۹ ساله بسیار باهوش و سلامت و شاد هستید. شما چطور زندگی کردید؟
من به شغل خود عشق می ورزم و با همه وجود آن را انجام میدهم. من ۱۳ سال در بوندس لیگا حضور داشتم و عاشق این کار بودم. من خیلی خوشحالم که یک مربی هستم. من زمانی در آفریقا بودم، در جام جهانی ژاپن و کره بودم و الان هم مربی یک باشگاه هستم، مشکلات همیشه هستند و این طبیعی است اما مهم این است که من از کارم لذت می برم. آن چه که مهم است این است که من می دانم دوستانم کجا هستند و این برای من مهم است. من با جوانان بسیاری کار میکنم و این برای من خیلی خوشحال کننده است. من کادرم را جوری جمع میکنم که اولاً آدم خوبی باشند و ثانیاً وفادار باشند و به همین دلیل من به کادرم کاملاً اعتماد دارم. کسانی که با من کار کردند بعداً به آنها پیشنهادات خوبی شده است و این دقیقاً همان چیزی است که میخواهم در این جا به آن برسم. خیلیها این موضوع را در کادر من درباره فرهاد میگویند اما من با فرهاد صحبت کردم و به او گفتم یک مربی بسیار جوان است و باید یاد بگیرد. ما در گروه با هم حرفهای زیادی می زنیم و درباره تاکتیکهای تیم و شرایط با هم صحبت میکنیم. از همه مربیان از جمله ساشا این انتظار را دارم که ایدههایشان را به من بگویند.
چقدر اجازه تصمیم گیری به مجیدی میدهید؟ شنیدیم در قطر یک بازیکن رفته است موبایل بگیرد و فرهاد به اتوبوس گفته است که راه بیفتد. این اجازه را میدهید که او دراین مواقع تصمیم بگیرد؟
نه تنها به فرهاد بلکه به مارتین و یا میگوئل چنین اختیاراتی میدهم. من نمیتوانم همه چیز را ببینم و وقتی مساله نظم وقتی مطرح است مثلاً میگویند بازیکنی دیر آمده و باید جریمه شود با هم درباره تصمیم میگیریم.
مجیدی تجربه کسب کند، سرمربی استقلال میشود
آیا فرهادمجیدی میتواند سرمربی استقلال شود؟
من فکر میکنم ممکن است. او جوان است و هنوز تجربه مربیگری ندارد که باید این تجربه را کسب کند. مساله فقط تمرین نیست، آمادگی برای تمرین و غیره… مربیگری کار خیلی بزرگی است. همشهریهای میگوئل کمک مربی ام در جامائیکا به خاطر حضورش در تیم ملی شهری که از آنجا آمده جشنی گرفته بودند و من هم دعوت بودم. ما در یک سالن کوچک نشسته بودیم و خیلیها سخنرانی کرده و میگفتند چقدر خوب است که میگوئل چنین شغلی گرفته است. من هم سخنرانی کردم و گفتم به تو تبریک می گویم-او هنوز ازدواج نکرده بود.- به او گفتم اما از این به بعد تو زمان بیشتری را جاهای دیگری خواهی گذراند تا کنار خانواده، و نمیتوانی خانواده ات را به اندازه قبل ببینی. در این شغل باید تمام وقتتان را صرف کار کنید و واقعاً هم همینطور شد. این برای همه ما است. همه کسانی که در مربیگری پشتکار دارند خانواده شان را خیلی کم میبینند مثل من، اما همسرم این را میداند. او همسرم بود وقتی بازیکن بودم، خیلی کم خانه بودم و نمیتوانستم زیاد مراقب بچههایم باشم اما خوشبختانه آنها آدمهای موفقی شدند. فرهاد هم باید بداند این کار ساده نیست، من با او صحبت خواهم کرد و او را راهنمایی میکنم. چون او ایرانی است حرفهایی میزند که من میپذیرم چون ایرانیها را بهتر میشناسد. همینطور هم بیژن (طاهری) …من خوشحال میشوم ایدههایی که فکر میکنند خوب است را به من میگویند. درباره اش بحث و آنها را در نهایت اجرا میکنیم.
سرمربی تیم ملی باید همه بازیکنان را بشناسد
-خیلی درباره کلینزمن صحبت میشود که تغییرنسل فوتبال آلمان بعد از شکست سال ۲۰۰۴، به او مربوط است. آیا کلینزمن آن دانش تغییر در ساختار را دارد؟ به فرض اینکه ایران بیاید یا نیاید؟
کلینزمن نمی آید…من می دانم که نمیآید. یورگن آدم بسیار خوبی است. ما خیلی همدیگر را میشناسیم. در بازی آمریکا و جامائیکا روبروی هم نشستیم و در آتلانتا برابر آمریکا برنده شدیم. ما چند بار همدیگر را دیده بودیم. او درتغییر نسل سال ۲۰۰۶ نقش داشت ولی بکن باوئر بود که بازیهای جام جهانی را به آلمان آورد. یورگن اما این مشکل را داشت که فلسفه اش در بایرن مونیخ موفق نبود. او با آمریکا هم مقدماتی جام جهانی را از دست داد. ما باید ببینیم چه چیزی برای ایران مهم است. تیم ملی ایران مربی میخواهد که در ایران زندگی کند و تمام بازیکنان فوتبال اینجا را بشناسد. نه اینکه کمک مربی این کار را انجام بدهد بلکه خود سرمربی باید همه را بشناسد. مربی باید بازی پیکان و تراکتورسازی را ببیند. بازی سپاهان و ذوب آهن و یا بازی استقلال و سایپا را ببیند. چرا باید این کار را بکند؟ بازیکنان به مربی تیم ملی نگاه میکنند. میبینند که برای مربی تیم ملی اهمیت دارند و وقتی چنین چیزی را میبینند به خودشان افتخار میکنند.
باید این همکاری بین فدراسیون و تیم ملی و مربیان باشگاهی وجود داشته باشد. مربی تیم ملی باید زنگ بزند درباره علی کریمی بپرسد و من به او بگویم که این مسایل را در نظر داشته باش. برتی فوگتس مربی تیم ملی آلمان در سال ۱۹۹۴ بود. ما با هم بازی کرده و دوست بودیم و یک ساعت راجع به الیور کان برای اینکه دروازه بان سوم تیم ملی باشد صحبت کردیم. اینکه او بازیکن خوبی است، منظم و وفادار است و …درواقع توجه خاصی به این شخص کرد چون من گفتم بازیکن خوبی است و بسیار اهل تلاش است. این امکان پذیر نیست که کارلوس کی روش مربی تیم ملی و برانکو بخواهند راجع به هم صحبت کنند. من کارلوس را میشناسم، مربی خوبی است. اما شاید مشکل بزرگ شاید ترس بود. اینکه چرا ایران در العین برابر ژاپن شکست خورد؟ چون میترسید. وقتی میترسید نمیتوانید خلاقیت داشته باشید. و بار دیگر میخواهم تکرار کنم باید به بازیکن همه جور امکانات برای اینکه خوب بازی کند بدهیم. اگر مربی برابر ژاپن بترسد بازیکن نمیتواند نمایش خوبی داشته باشد. اگر بخواهیم برگردیم به کلینزمن، باید بگویم در ایران ما معلم فوتبال نیاز داریم که استعداد زیادی داشته باشد. ما آکادمی فوتبال داریم و باید یک مرکز تمرین برای بهترین بازیکنها باشد. آنجا سرمربی با کمک مربیهایش هر هفته استعدادها را برای بازی بیاورد و آنجاست که همه چیز اوج میگیرد. یورگن کلینزمن مربی بسیار خوب است اما به ایران نمیآید.
-به عنوان یک سوال متفاوت. خیلیها ممکن است به موهای شما حسودی کنند. راز این زیبایی در چیست؟
موهای من یک زمانی قرمز بودند. عکسهایی دارم که موهایم در آن کاملاً قرمز هستند و این خوش شانسی من بود. در هفده سالگی هنس ویس ویلر یکی از معروفترین مربیان، در آنجا حضور داشت و من را در بازی برابر تیم ذخیرههایش دید. آنجا گفت من آن بازیکن مو قرمز را میخواهم. موقرمزها از آن دسته آدمهایی هستند که میگویند" ما میخواهیم برنده شویم". البته من بازیکن خیلی خوبی هم بودم. بیلی برمر نماد مو قرمزها بود اما من نیز توانستم موفق باشم.