به گزارش مشرق، «عبدالله متولیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
این روزها که کمک همهجانبه به مردم سیلزده از یکسو و رونقبخشی عملی و واقعی و برنامهریزی برای رونق تولید، اولویتهای اصلی کشور را تشکیل داده و تقریباً تمامی بسیجیان و نیروهای انقلاب در قوای لشکری و کشوری همه هم و غم خود را مصروف کاهش آلام سیلزدگان کردهاند، افراطیون جریان موسوم به اصلاحطلب (در قد و قواره اپوزیسیون درون نظام)، مثل همیشه و در راستای ترجیح منافع حزبی خود بر منافع نظام و مردم و بر خلاف اراده عمومی و انتظارات نظام اسلامی، مزورانه به دنبال جریانسازی تقلبی و زودرس برای انتخابات مجلس شورای اسلامی (که در پایان سال قرار است برگزار شود) برآمدهاند. افراطیون اصلاحطلب دانسته یا نادانسته پازل دشمن را در «پروژه فروپاشی از درون» تکمیل میکنند.
بیشتر بخوانید:
آبشخور این شبکه کجاست؟
اصغرزاده: طرفداران روحانی سرخورده شدهاند
منتجبنیا: نیازی به شورای سیاستگذاری اصلاحطلبان نیست
رفتارهای تند و خارج از چارچوب عقل و منطقِ افراطیونِ این جریان سیاسی و شنا کردن بر خلاف جریان آب، رویه دائمی آنان و مسبوق به سابقه بوده و مروری بر کارنامه سیاه و کالبدشکافی این جریان سیاسی نشان میدهد که همیشه و در همه مقاطع تاریخی به دنبال گلآلود کردن آب و ماهیگیری به نفع جریان سیاسی خود بوده است. به جرئت میتوان گفت: افراطیون جریان موسوم به اصلاحات به رغم حمایتهای صادقانه و همهجانبه نظام و مردم از آنان، هیچگاه با مردم و حاکمیت صادق و رو راست نبوده و هیچ فتنه و غائلهای را در کشور نمیتوان یافت که ردپای این اردوگاه در آن دیده نشود.
جریان موسوم به اصلاحطلبی عامل موجده تمامی فتنهها در کشور بوده و در هر فتنه، پس از غلبه مردم بر موج فتنه، بلافاصله عوامل افراطی اصلاحطلب فتنه به خارج از کشور متواری و به دامن غرب غلتیده و به استخدام رسانههای جاسوسی نظام سلطه درآمدهاند، اما شوربختانه هیچگاه سران این اردوگاه از ساختارشکنان، فراریان و پناهندگان به اردوگاه دشمن، ابراز انزجار نکرده و با سیاست یکی به نعل، یکی به میخ، در عین حمایتهای پیدا و پنهان از جاسوسان و فراریان، بر ماندن در نظام نیز تأکید کردهاند.
تجربه ٤۰ ساله پس از انقلاب نشان میدهد که جریان موسوم به اصلاحات در تمامی ادوار و دهههای انقلاب، برخلاف جریان نظام و رو در روی آرمانها و اهداف انقلاب اسلامی حرکت کرده و همواره تنور دشمن را گرم و آب به آسیاب بیگانگان ریخته است. جریانی که در کوران انقلاب اسلامی و در آغازین روزهای پیروزی، تحت عنوان چپهای انقلابی در صحنه دفاع از نظام و انقلاب وارد صحنه مبارزه شده و خود را معیار و شاخص انقلابی بودن دانسته و هر کس را که به رادیکالیزم افراطی آنان اعتراض و با تندمزاجی آنان مخالفت میکرد، به اسلام امریکایی متهم میکردند، بلافاصله پس از جنگ و در عصر موسوم به سازندگی، خوابنما شده و به یکباره به گذشته چپنمای خود پشت کرده و از بیخ و بن منکر تندرویها و انگ زنیها شده و در دامن غرب غلتیده و در عمل بر زیر پا گذاشتن شعار محوری و استراتژیک «نهشرقی، نهغربی، جمهوری اسلامی» اصرار ورزیده و در قامت مدافع سرسخت ضرورت همسویی با غرب وارد میدان سیاست شدند. این جریان سیاسی که با افراطیگری خسارات و آسیبهای جبران ناپذیری به نظام اسلامی تحمیل کردند یک شبه از همه رفتارهای انقلابی («مقابله با منافقین و گروههای برانداز»، «تسخیر لانه جاسوسی»، «امریکا را شیطان بزرگ و دشمن شماره یک ملت ایران دانستن» و…) اظهار ندامت و پشیمانی کرده و مراتب سرسپردگی خود را به لطایفالحیل به نظام سلطه در قالب تلاش برای تحمیل تمامی قواعد و کنوانسیونهای استعماری غرب به نظام اسلامی اعلام کردند.
جریان اصلاحات ضمن اینکه هیچگاه تعریف روشن و مدونی از اصلاحطلبی ارائه نداده، همواره نیم نگاهی به تغییر قانون اساسی و عبور از جمهوری اسلامی ایران داشته و از هر فرصتی برای عبور از جمهوری اسلامی استفاده کرده است. در حالی که این جریان سیاسی در طول ۳۰ سال گذشته بیش از ۲۰ سال مستقیماً سکان دستگاه اجرایی کشور را در اختیار داشته، هیچگاه نسبت به عملکرد و نکردههای خود در پیشگاه ملت و مردم پاسخگو نبوده و با تدلیس فریاد دزد دزد سرداده و به مردم و افکار عمومی آدرس عوضی داده است.
از ویژگیهای بارز این جریان سیاسی در ۳۰ سال اخیر میتوان از «طلبکار بودن از نظام»، «تدلیس و عدم صداقت»، «کمک به غربگرایی»، «تلاش برای عبور از نظام»، «هنجارشکنی»، «تلاش برای تحریف انقلاب و امام راحل»، «تلاش برای تبعیت از سبک زندگی غربی»، «تلاش برای تحمیل خواستههای غرب به ایران و تمکین از قواعد استعماری نظام سلطه»، «افراطیگری» و… نام برد تا جایی که در افکار عمومی به سستکمربندها و تقی زادههای امروزی ملقب شدهاند. یکی دیگر از ویژگیهای این جریان سیاسی این است که فاقد هویت سیاسی و ایدئولوژیک بوده و به همین دلیل همواره پشت سران خود سنگر گرفته و حاضر به پذیرش خطاها و اشتباهات آنان نبوده و بر حمایت کورکورانه از سران خطاکار اصلاحات اصرار میورزد. اصرار آنان به حمایت کور از سران کودتای امریکایی و فتنهگران سبز اموی در فتنه ۸۸ و عدم اعلام برائت از فتنهگران مصداق بارز این مدعاست.
اصلاحطلبان که در سالهای اخیر (۱۳۹۲ تا امروز) به دلیل اشتباهات فراوان و مواضع و حمایتهای غلط سیاسی از سوءمدیریتهای موجود و… پایگاه اجتماعی خود را از دست رفته میبینند و به شدت نگران آینده سیاسی خود هستند باید از تدلیس و نفاق دست برداشته و صادقانه به اشتباهات خود اعتراف نموده و ضمن اعلام پشیمانی رسمی از نقش خود در کودتای امریکایی و فتنه سبز اموی در سال ۱۳۸۸ در صدد جبران خساراتی که به نظام تحمیل کردهاند برآمده و تکلیف خود را با نظام به صورت دقیق روشن کنند و صریحاً بگویند که در نظامند یا بر نظام.