به گزارش مشرق، روزنامه وطن امروز در یادداشتی نوشت: در تمام یک دهه گذشته، آمریکا تا جایی که توانسته تلاش کرده زیرساختهای ارتباط، تغذیه و کنترل افکار عمومی در ایران را تحت کنترل خود بگیرد و به اشغال دربیاورد. هم در بعد نرمافزاری، یعنی طراحیهای سیاسی، روانی و رسانهای که بتواند همه یا بخشهایی از مردم را در ایران در مقابل نظام بسیج و الگوی رفتار آنها را رادیکال کند و هم در بعد سختافزاری، با توسعه پلتفرمهایی که اساساً به زندگی دستهجمعی مردم در ایران شکل میدهند.
توسعه شبکههای اجتماعی موبایلی در ایران و رواج بیسابقه و انفجاری آن و سپس انتقال کارکردهای حکومتی به مجموعههای اینترنتی که اساساً معلوم نیست به یکباره از کجا سبز شدند و به کجا متعهد هستند، در واقع زیرساخت سختافزاری کنترل افکار عمومی در ایران را فراهم آورده است. به لطف کوتاهی یا شاید هم طراحی کسانی در ایران، اکنون بخش بزرگی از زندگی مردم روی پلتفرمهایی شکل گرفته که نه از قوانین ایران تبعیت میکنند، نه تعهدی به منافع ملی یا فردی ایرانیان دارند، نه اساساً دسترسی به آنها هست و مذاکرهای با آنها میتوان کرد و نه کسی میداند برای این میلیونها نفری که زندگی مجازی خود را در محیط اختصاصی آنها ساختهاند، چه نقشهای کشیدهاند. یک لحظه فکر کنید از توئیتر و فیسبوک در سال ۸۸ تا تلگرام و اینستاگرام در سال ۹۸، چه راهی طی شده و فاصله چقدر است تا دریابید در این مدت دشمن چه طرحریزی ویژه و عمیقی برای به دست گرفتن زیرساخت ارتباطی افکار عمومی در ایران و حاکم کردن یک فرهنگ شبکهای بر آن انجام داده و پیادهسازی کرده است.
شکل بازی اکنون اینگونه است که دشمن در فضای حقیقی همه ابزارهای خود را به کار گرفته تا فشار تولید کند و در فضای مجازی این فشار را به انواع دوقطبیها و سازشطلبیها ترجمه میکند.
از این منظر، ما در واقع درگیر یک نبرد ادراکی و محاسباتی عظیم هستیم.
کلید این بازی در امیدی است که آمریکا به غربگرایان ایرانی بسته تا سر بزنگاه فضا را دوقطبی کنند، مردم را ناامید و مأیوس کنند، مقاومت را بیحاصل جلوه دهند، خطرها را بزرگ و فرصتها را کوچکنمایی کنند و با خلق یک هیجان مصنوعی پرشدت، فشارها را به نتیجهای که آمریکا خواهان آن است برسانند.
دولت آمریکا میداند گزینه تحریم بویژه با وضعی که ترامپ ایجاد کرده روز به روز ناکارآمدتر میشود اما باز صداهایی از داخل ایران برخاسته و میگوید ما توان مقاومت در مقابل تحریمها را نداریم. آمریکا میداند ایجاد یک فضای سایبر-اطلاعاتی مستقل در ایران به معنای کور کردن بخش بزرگی از توطئه طراحی شده علیه ایران است اما کسانی در داخل ایران مامورند فریاد بزنند هر کس از استقلال سایبری حرف زد طرفدار فیلترینگ است. دولت آمریکا میداند فعالیتهای اقتصادی سپاه بخش بسیار ناچیزی از اقتصاد ایران را تشکیل میدهد اما عدهای صبح تا شب توئیت میکنند و مقاله مینویسند که سپاه کل اقتصاد را تسخیر کرده و باید از آن خارج شود. آمریکا میداند ایران در منطقه خاورمیانه تقریباً سلطه ۷۰ ساله آن را نابود کرده اما کسانی در داخل ایران چشمها را بسته و دهانها را گشودهاند که برنامه منطقهای ایران بیش از فرصت، تهدید خلق کرده است. آمریکا میداند استانداردهای FATF با یک کشور تحت تحریم چه میکند اما در داخل کسانی میگویند FATF تنها راه نجات اقتصاد ایران است. دولت آمریکا میداند مذاکرهای در کار نیست و هدف فروپاشی ایران است اما کسانی مامورند مذاکره را تنها راه ممکن نشان دهند.
آدرسهای غلط، خطرناکتر از تحریمها و تهدیدهاست و کسانی که این آدرسها را تولید و ترویج میکنند از سربازان ارتش آمریکا برای ملت ایران خطرناکترند.