به گزارش مشرق، «مهران ابراهیمیان» در یادداشت روزنامه «جوان» نوشت:
جهانگیری فراخوانی داده که ما با یارانههای سنگین چه کنیم، خودمان توزیع کالاهای اساسی را در قالب کوپن و سهمیهبندی بر عهده بگیریم یا به طور کلی قیمت همه کالاها را آزاد و به جای آن اختلاف قیمتها را به مردم به عنوان یارانه بدهیم؟
بیشتر بخوانید:
ارز ۴۲۰۰ تومانی دادید که گرانی را به مردم تحمیل کنند؟
نخست آنکه باید متذکر شد طرح این مسئله بیش از آنکه جنبه مشورتی برای اجرا داشته باشد، به نوعی فرار از مسئولیتگریزی دولت یا یافتن مقصر در اجرای چنین طرحی است. وگرنه در شرایط جنگ اقتصادی که جهانگیری معاون اول بارها به عنوان شخص فرمانده اقتصاد مقاومتی دولت به آن اذعان داشته، فرمانده درباره نحوه دفاع در مقابل دشمن فراخوان عمومی نمیزند. یعنی اگر قرار بود فراخوانی باشد، باید درباره ارز ۴۲۰۰ تومانی میبود که اکنون هیچ کارشناسی آن را تأیید نمیکند، اما جهت یادآوری به چند نکته زیر اشاره میشود.
این دو پیشنهاد حاصل دو نوع تفکر در بدنه تصمیمگیر اقتصادی دولت است که تفکر اول بر اساس نگاه علمی در شرایطی مانند جنگ به دنبال دخالت بیشتر دولتها است. حرکتی که کینز اقتصاددان در اوایل قرن ۲۰ آن را به شکل آکادمیک مطرح کرد. حرکتی که نیاز به نظارت و دقت و تلاش بیشتر دولت دارد و البته رانتهایی هم وجود دارد که قابل کتمان نیست، اما تفکر نوع دوم تجربهای است که دولت قبل از روحانی به آن مبادرت ورزید که از دل آن شتاب بیشتر نقدینگی و سرعتبخشی به تورم بیشتر بود. اما در این روش بر خلاف تصور، اتفاقی که رخ میدهد تحریک تقاضا را در پی خواهیم داشت که در شرایط کنونی با عنایت به محدودیت تولید و واردات، نقدینگی بالا و آمادگی مردم برای تورم انتظاری بسیار تورمزا بوده و خطرناک است.
اما این تمام ایراد فراخوان نبودهاست، زیرا صرفنظر از این ایراد وارده بالا درباره شورگذاری عمومی این طرح، عکسالعمل سیاسی رئیسجمهور اسبق کشور نیز قابلتأمل و حتی خطرناک است. این شخص به مانند سبک و سیاق قبلیاش باز هم فرصتی برای موجسواری پیدا کرده و در توئیتی مدعی شده که میتوان با واقعیسازی قیمت انرژی ماهانه به هر فرد ایرانی یک میلیون تومان یارانه پرداخت کرد.
نگاهی بر اساس محاسبات ساده و ماشین حسابی که تنها از ذهن یک مهندس بدون توجه به آثار و تبعات و رفتار پیچیده انسانها تراوش کردهاست. ممکن است که نگارنده هم از چنین پیشنهاد پوپولیسمگونهای خوشش بیاید، اما از هراس تبعات آن مجبور به نوشتن چنین مطلبی شدهاست.
تصور کنید که بر اساس ادعا این شخص به ۸۰ میلیون ایرانی ماهانه یک میلیون تومان یارانه پرداخت شود. در چنین شرایطی خواه ناخواه حتی اگر بیش از ۷۰ درصد آن را هم از شما بابت قبضهای آب و برق و بنزین و… گرفته شود، سالانه ۹۶۰ هزار میلیارد تومان پول به گردش درمی آید که با ۳۰۰ هزار میلیارد تومان نرخ سود سالانه سپردهها و محدودیت تولید و واردات چه بلایی سر پول ملی خواهد آمد، برای یک لحظه فکر کنید که تنها بعد از چند سال چه بلایی سر ۴۰ هزار تومان یارانه نقدی آمد و شما حتی قادر به خرید نیم کیلو گوشت با آن نیستید و اکنون قرار است همین بلا نیز در آیندهای نزدیکتر بر سر یارانه یک میلیون تومانی بیاید، در حالی که حقوق شما نیز رشد بسیار کمتری داشتهاست، چون از یک سو تعداد کارمندان در دوره رئیسجمهوری قبلی افزایش یافته و از سوی دیگر تحریمها ما را به درآمدهای افسانهای نفت جدا کردهاست!
مردم و تصمیمگیران مراقب باشند که عدهای به خاطر خوشنامی موقتی و فرار از مسئولیت ساماندهی سیستمهای توزیع کشور، عوام را مغفول و در تله پرداختهای بینتیجه و تورمساز نیندازند.