به گزارش مشرق، در کتاب «شرح زندگانی من» که با موضوع تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه به قلم عبدالله مستوفی نگاشته شده، آمده است:
به جز مقدسینی که قبل از افطار راهی مسجد میشدند و آنها که دم صبح هم همین کار را میکردند، دسته سومی هم بودند که شب را به قمار صبح میکردند و میگفتند اگر به این سرگرمی مشغول نشوند، ناچارند بخوابند و روز دیگر خواب نمیروند و روزه برای آنها مشکل خواهد شد.
این دسته بیشتر اعیان زادگان بودند ولی در هر حال روزه را میگرفتند، چون اگر نمیگرفتند، درخانه خودشان هم، جا نداشتند.
مرحوم «احمد منشور» میگفت با «برادرم موقر» در مجلس قمار تا صبح مشغول شدیم چون به سحری نرسیدیم روزه را خورده بعد به منزل آمدیم خبر روزه خوری ما زودتر از خودمان به منزل رسیده بود. همینکه وارد شدیم مادرم از ما رو گرفت. چند روز با ما مثل جذامیها رفتار میکردند. قدغن شده بود نوکرها به ما نزدیک شوند. غذایی اگر میآوردند، در اتاق میگذاشتد و فرار میکردند. ظرفهای غذای ما را علی حده در حضور ما کنار حوض، خاکمال میکردند تا بالاخره با وساطت برادر بزرگتر ما را توبه دادند و دوباره به عضویت خانه پذیرفتند.
برای خوردن روزه نیاز بود که طبیبی تصدیق مرض بدهد، اطبای آن دوره حتا اطبای یهودی ولو برای روزه خوری هم احترام تصدیق خود را داشتند و تصدیق دروغ نمیدادند.
محال بود وقت افطار صدای فقیری از کوچه بلند شود و چندین نفر داوطلب به سمتش نروند. …در این ماه کار تعطیل میشد و مردم به عبادت مشغول میشدند. طلبکار، سر وقت بدهکار نمیرفت. ادارات دولتی باز بود اما کسی مراجعه نمیکرد. مرافعه شرعی در دفتر علما متوقف میشد. محصلین دیوانی به سراغ مطالبه بدهکاری نمیرفتند.
در خانهها کسی به نوکرها امر و نهی نمیکرد. اگر بنایی نیمهتمام بود صاحب کار، بیش از نصفِ روز کار نمیکشید اما اجرت روز کامل را میداد. خلاصه اینکه مردم در همه چیز رعایت یکدیگر را میکردند.