به گزارش مشرق، یک سال پس از خروج آمریکا از برجام و بازگشت تحریمها، واکنش به این اقدام میتوانست به دو شکل باشد: مؤثر و بازدارنده، یا نمادین و کم اثر. با اقدام امروز، متهم به نقض برجام میشویم بی آنکه رفتار ما بازدارنده باشد.
حداقل واکنش متوازن، خروج از برجام است که البته میتواند به اقدامات فرابرجامی در مقابل تحریمهای نفتی هم توسعه پیدا کند. اما آقای روحانی حتی دستور از سرگیری غنی سازی ۲۰ درصد یا بالای ۵۰ درصد را هم نداده است.
آنچه امروز دستورش صادر شده، توقف فروش کیک زرد و آب سنگین است. طبق برجام، باید مازاد بر ۳۰۰ کیلوگرم اورانیوم غنی شده و ۱۳۰ تن آب سنگین تولید شده، از ایران خارج و فروخته میشد. اما اخیراً آمریکا اعلام کرد خرید این دو قلم مازاد از ایران را تحریم میکند.
متأسفانه آقای روحانی، صورت مسئله را در برجام گم کرده است. او امروز هم، امنیت منطقه و جلوگیری از جنگ را به عنوان عایدی برجام فاکتور کرد و حال آنکه منطقه در دوره اجرای برجام، از همیشه نا امن تر و جنگ زده تر بوده است.
یادداشت دیگری از محمد ایمانی را بخوانید:
سوال غلط انداز "دولت با برجام چه میکند؟ "
آدرس اشتباه ندهید جنگ جای دیگری است
اگر هم متعرض ایران نشدهاند، به قدرت نظامی و نفوذ منطقهای ما باز میگردد. یعنی همان دارایی ارزشمندی که دشمن برای برجام دو و سه، در همان دولت اوباما مطالبه میکرد و با روی کار آمدن ترامپ، عملاً امکانپذیر نبود. (هر چند طرح آن از سوی اروپا ادامه داشت)
آقای روحانی امروز بیش از آنکه پاسخ قاطع به دشمن بدهد، از برجام پر خسارت دفاع نمود و در عین حال، مسئولیت آن را متوجه مردم و نظام کرد! او گفت "برجام، یک تصمیم ملی و راهبردی و تصمیم کل نظام بود، نه یک تصمیم فردی و جناحی. مردم یک بار قبل از برجام، این راه را تأیید کردند. بعد از ۴ سال و پس از اجرای برجام، مردم نه با ۱۸ میلیون بلکه ۲۴ میلیون رأی، به اعتدال، تعامل سازنده و تدبیر رأی دادند".
برجام به خودی خود، برای مردم و نظام، موضوعیت نداشت. تعهد دولت به مردم و نظام، در مقابل خسارت تعطیلی ۹۵ درصد برنامه هستهای، "لغو همه تحریمهای مالی و بانکی و نفتی" بود اما تنها بخشی از آن و در قالب تعلیق، در برجام قید شد. در عین حال، همین بخش اندک نیز پس از اجرای برجام در دی ماه ۹۷، به علت کارشکنی آمریکا در مقابل همکاریهای اقتصادی و تجاری ایران با دیگر کشورها دچار سکته شد.
در همان دولت اوباما، شرکتهای غیر آمریکایی، به واسطه سایر تحریمها (از جمله قانون محدودیت ویزایی برای اتباع ۳۸ کشور در صورت سفر به ایران) ترسانده و پرهیز داده شدند.
بنابراین به تعبیر رئیس پیشین بانک مرکزی، عایدی ایران در آغاز سال ۹۵ "تقریباً هیچ" شد. منتها روحانی و اطرافیانی مانند نوبخت و مسعود نیلی، سال ۹۵ وعده میدادند که میوه برجام دو سال دیگر (سال ۹۶ و ۹۷) به بار مینشیند.
تیم روحانی و رسانههای همسو در آستانه انتخابات ۹۶ به مردم میگفتند شما که هزینهای برجام را با واگذاری برنامه هستهای داه اید؛ پس به تمدید دولت رأی بدهید تا میوه آن را تا چند ماه دیگر بچشید. مردم مانند برخی خریدارهای مسکن که پول را پیشاپیش دادهاند، مجبور شدند دولت روحانی را تمدید کنند. برجام، گرویی تمدید ریاست روحانی بود.
روحانی امروز گفت "قرار بود چند هفته صبر کنیم، که چند ماه (دو ماه) مهلت دادیم". این حرف خلاف واقع است. او در واقع، "۱۲ ماه + ۲ ماه دیگر" به اروپا فرصت داده، در حالی که اردیبهشت پارسال ادعا میشد اروپا دو ماه فرصت دارد! مهلت جدید در حالی است که روحانی امروز اذعان کرد "مشکل اروپا این است که آمریکا را کدخدا میداند. در مقام عمل متأسفانه ناتوان بودند. سال ۸۳ وقتی مذاکره میکردیم، مشکلی بود و آن اینکه اروپاییها امریکا را کدخدای خود میدانستند؛ الان اوضاع کمی بهتر شده ولی همچنان این تفکر وجود دارد."
اروپا ۱۲ ماه از کدخدا تمکین کرد و دو ماه بعد نیز همین کار را میکند؛ بلکه به تصریح روحانی، از ۱۵ سال قبل معلوم شده اراده مستقل ندارد. روحانی در حال فرصت سوزی خسارت باری است که از هفته و ماه عبور کرده و از سال گذشته است. این خلاف گفتار امروز اوست؛ "اجازه نمیدهیم برجام به توافق برد-باخت تبدیل شود؛ یا برد-برد است یا باخت-باخت".
او همچنان روی مدل برد- باخت حرکت میکند؛ نه انتظار مردم و نه انتظار نظام را برآورده نکرده است. روحانی برای لغو تحریمها تعهد کرد، قول داد چرخ سانتریفیوژها و اقتصاد با هم بچرخد و مجوز اجرای مشروط برجام را دریافت کرد. اکنون هیچ یک از این دو چرخ نمی چرخد.
ولی آقای روحانی همچنان به جای قاطعیت در مقابل دشمن، از مردم و نظام هزینه میکند! او متأسفانه هیچ نقشه و برنامه دیگری ندارد. او میگوید "نمیشود برجامی باشد و هزینهاش را ما پرداخت کنیم"، اما همچنان فرصتها را هزینه مردهای میکند که یک سال است به زور و بدون حتی حیات نباتی در آی سی یو نگهداری میشود.