به گزارش مشرق، دونالد ترامپ روز جمعه در محوطه کاخ سفید به خبرنگاران گفت آمریکا بهزودی ۱۵۰۰ نیروی نظامی جدید به خاورمیانه اعزام خواهد کرد که مأموریت این نیروها حفاظت از سایر نیروهای آمریکایی حاضر در منطقه خواهد بود.
بیشتر بخوانید
ساده لوحی آزار دهنده طرفداران آمریکا
رئیسجمهور در حالی از اعزام این تعداد نیرو به منطقه خبر داده است که پیش از این آمریکاییها در مورد احتمال اعزام هزاران نیرو به خاورمیانه سخن میگفتند تا به زعم خود در دل ایرانیها هراس ایجاد کرده و این باور را در ذهن آنها تقویت کنند که در صورت همراه نشدن با خواستههای آمریکا امکان برخورد نظامی وجود خواهد داشت.
در هفتههای اخیر چندین رسانه آمریکایی از جمله نیویورکتایمز، سیانان و آسوشیتد پرس به نقل از مقامات آمریکایی که البته هرگز از آنها نام نبردهاند، ادعاهایی را در خصوص برنامهریزی پنتاگون برای اعزام ۵ هزار، ۱۰ هزار یا حتی ۱۲۰ هزار نیروی نظامی به منطقه مطرح کرده بودند.
اصرار این رسانهها به شایعهپراکنی در مورد ایران در مورد ایران حتی رئیسجمهور آمریکا -که خود صراحتاً اعلام کرده است قصد ندارد با ایران وارد جنگ شود- را به ستوه آورد و او نهتنها در نشستهای خبری بلکه در قالب پیامی در حساب رسمی خود در توئیتر از شایعهپراکنی آنها در خصوص ایران انتقاد کرد و بار دیگر آنها را رسانههای دروغپرداز خواند.
اخیراً «پاتریک شاناهان» سرپرست وزارت دفاع آمریکا نیز اعلام کرده بود که اگرچه پنتاگون افزایش شمار نیروهای آمریکایی در منطقه را در دست بررسی دارد اما ارقام اعلام شده از سوی رسانهها صحیح نیست.
البته در این میان یک رسانه آمریکایی نیز با تکیه بر شواهد میدانی و نیز اطلاعات دریافتی از منابع خود در پنتاگون به این نتیجه رسیده است که هیچ طرحی برای جنگ احتمالی با ایران تهیه نشده است.
بر اساس گزارش نشریه آمریکایی «تایم» که با مشورت تنی چند از کارشناسان پنتاگون تنظیم شده است، حتی اعزام شمار محدود نیرو برای مقابله با تهدیدهای جدی مستلزم تهیه طرحی موسوم به «فهرست مرحلهبندیشده استقرار نیروها» (TPFDL) است. در این فهرست مسائلی نظیر اینکه کدام یگانها مستقر شدهاند، کدام یگانها قرار است اعزام شوند یا باید در وضعیت احتیاط (ذخیره) قرار گیرند، به چه تجهیزات و تدارکاتی نیاز است، نیروها در چه مکانهایی سوار و پیاده میشوند و اینکه چطور و به چه ترتیبی حرکت میکنند بهطور دقیق مشخص میشوند.
فرایند تصفیه دادههای مندرج در فهرست TPFDL ممکن است ماهها طول بکشد و کوچکترین جزئیات هم اهمیت دارند. بعد از تصفیه دادهها، تدوین نهایی این فهرست به چند روز زمان نیاز خواهد داشت. در مرحله بعد از TPFDL برای هماهنگسازی قابلیتهای انتقال هوایی و دریایی نیروها و تجهیزات لازم برای پشتیبانی از آنها استفاده میشود.
شاخص دیگری که نشان میدهد آمریکا تا چهاندازه با استقرار نیرو فاصله دارد این است که فعالیت ناچیزی برای تعیین محل استقرار نیروهای زمینی، نیروی هوایی و تفنگداران دریایی آمریکا انجام شده است. دو دیپلمات آمریکایی میگویند هیچ تعاملی با عربستان سعودی، قطر و کویت در خصوص میزبانی هزاران نیروی آمریکایی، صدها هواپیما و احتمالاً صدها تن تجهیزات انجام نشده است.
از طرفی اظهارات محتاطانه امروز ترامپ مبنی بر اینکه همین ۱۵۰۰ نیرویی که قرار است در هفتههای آینده به خاورمیانه اعزام شوند نیز مأموریت تدافعی دارند، بهخوبی نشان میدهد که رئیس جمهور آمریکا تا چه حد از وقوع درگیری هراس دارد، بهطوری که اکنون بر خلاف گذشته آشکارا تلاش میکند این ذهنیت در ایرانیها شکل نگیرد که اعزام نیرو به منطقه برای درگیری با ایران است.
البته ترامپ پیش از این سعی داشت با تهدیدهای نظامی ایران را وادار به عقبنشینی کند و با کمترین هزینه به اهداف خود در مورد ایران دست یابد؛ اما وقتی متوجه شد این روش در مورد ایرانیها جواب نمیدهد با جدیت خواستار مذاکره با ایران شد و حتی شمارهای را در اختیار سفارت سوئیس در تهران (بهعنوان حافظ منافع آمریکا در ایران) گذاشت تا به مقامات ایران تحویل داده شود.
در واقع رویکرد پیشین ترامپ در قبال ایران بهنوعی مبتنی بر دو تئوری «مرد دیوانه» و «بازی بزدل» بوده است؛ تئوریهایی که هدف آنها بر هم زدن محاسبات طرف مقابل و وادار کردن او به تسلیم و گرفتن امتیاز است.
تئوری «بازی بزدل» (Game of chicken) بر این اصل استوار است که در یک موقعیت فرضی با دو بازیگری که بین آنها تعارض منافع یا رقابت بر سر منابع وجود دارد، دو طرف سعی میکنند با تمام ابزارها و امکاناتی که در اختیار دارند طوری وانمود کنند که برای وقوع بدترین حالت ممکن آمادهاند تا از این طریق در رقیب هراس ایجاد و او را از میدان به در کنند.
در تئوری «مرد دیوانه» (Madman Theory) تلاش فرد بر این است که خود را فردی غیرقابل پیشبینی، خطرناک و آماده توسل به زور جلوه دهد. این تئوری هنگامی که با بازی بزدل همراه میشود اینطور مینماید که فرد حاضر است خطر وقوع هراسآورترین نتایج را به جان بخرد.
هرچند که ترامپ در کتابش بهنام «هنر معاملهگری» مستقیماً نامی از این تئوریها بهمیان نمیآورد، اما مشی او نشان میدهد که او به کارآمدی آنها باور دارد، بهعنوان مثال، سال گذشته رسانهها گزارش دادند ترامپ در جلسهای که برای تصمیمگیری درباره توافق تجاری سئول واشنگتن انجام شده به یکی از مشاوران ارشدش دستور داده برای امتیازگیری از طرفهای مذاکره او را «دیوانه» و غیرقابل پیشبینی معرفی کرده و بگوید که او آماده است توافق را پاره کند.
سیاست ترامپ در قبال ایران، بهخصوص اقدام اخیر وزارت دفاع او در اعزام ناوهای هواپیمابر و بمبافکنهای «بی ۵۲» به منطقه نیز در همین چارچوب قابل تفسیر است. ترامپ در شرایطی که همه شواهد و قرائن نشان میدهند که آمریکا اساساً توانی برای راهاندازی جنگی دیگر را ندارد، با اظهارات و رفتارهای خود عملاً رسانهها را به سمتی سوق میدهد که در مورد اعزام هزاران نیرو به خاورمیانه برای جنگ احتمالی با ایران شایعهپراکنی کنند و سپس خود در مقام تکذیب برمیآید و از رسانهها بهشدت انتقاد میکند تا با عواقب این شایعات مواجه نشود.
با توجه به تحولات اخیر، دیگر بر کمتر کسی پوشیده است که هدف دولت دونالد ترامپ از تحرکات نظامی اخیر علیه ایران مشخصاً تکرار الگوی کره شمالی و کشاندن ایران به میز مذاکره بوده است.
اما ترامپ این بار به زمین سفت ایران رسیده است و مقامهای جمهوری اسلامی ایران تأکید کردهاند از جنگ روانی آمریکاییها هراسی ندارند و تسلیم زورگویی آنها نخواهند شد؛ واکنشی که ترامپ با توجه به الگوی کره شمالی هرگز انتظارش را نداشت.
ترامپ و اعضای کابینهاش بهویژه «جان بولتون» مشاور امنیت ملی و «مایک پامپئو» وزیر امور خارجه آمریکا هرگز فکر نمیکردند تهدیدهای پرهیاهو علیه ایران در نهایت راه به جایی نبرد و اوضاع بهگونهای پیش برود که در فاصله کمتر از ۱۸ ماه تا انتخابات ریاستجمهوری سال ۲۰۲۰ مسئله ایران برای آنها حلنشده باقی بماند.