روحانی

اگر قدرت موجود کم است و روحانی دچار اشکال شده است، همین وضعیت در دور اول نیز وجود داشته است! نه قانون تغییر کرده است و نه نظام!

به گزارش مشرق، علی میرزایی طی یادداشتی که برای مشرق ارسال کرده به تحلیل درخواست اختیارات ویژه توسط روحانی پرداخته است که در ادامه می خوانید:

تخصیص اختیارات ویژه و یا به تعبیر دقیق تر نامحدودسازی اختیارات رئیس جمهور آخرین ترفندی است که دولت برای فرار از مسئولیت‌های خود و توجیه ناکارآمدی‌های مدیریتی به کار برده است.

اشکالات فنی، سیاسی و حتی فلسفی این درخواست باعث شده که عقلای نظام اجازه تحقق این طرح را ندهند.

در این یادداشت به شش نکته درباره علل غیر معقول بودن این درخواست ریاست جمهوری می پردازیم.

اولاً؛

باید از رئیس جمهور پرسید که تعریف شما از «اختیارات ویژه» چیست؟

اولین اشکالی که بر این نگرش وارد است، ابهام عمیق موجود در آن است.اختیارات ویژه آنقدر کلی است که می‌توان تفاسیر گونانی از آن داد.

برای مثال آیا از «اختیارات ویژه» تفوق و برتری بر تمام قوا از جمله قوه قضائیه و عدم وجود نظارت قوای پائین دستی بر فعالیت های اشخاص واجد اختیارات ویژه است؟

و یا اینکه صرفاً به ازدیاد اختیار نسبت به وضعیت موجود و با همان نظارت های معمول مطرح است؟

ابهام قضیه در این حد محدود نمی‌شود و تعاریف دیگری نیز از «اختیار ویژه» میتوان ارائه کرد.

علی ای حال این نکته که حرف آقای روحانی مشخص نیست که چیست خود نقدی جدی و اساسی به پیروان این نحوه نگرش و شخص رئیس جمهور است.

دوماً؛

هر کدام از تعاریف مطروحه مد نظر روحانی باشند اشکالاتی بر آنان وارد است.

اگر مسئله ایشان اختیار بی حساب و کتاب داشتن است که این مورد را در فلسفه سیاسی بصورت کاملاً مشخصی تکلیفش را مشخص کرده اند.

قدرت بی حساب و کتاب فساد آور است و در جمهوری اسلامی زمینه فساد را نمیتوان از جانب حکومت اسلامی فراهم آورد!

اینکه جناب روحانی بخواهند به قدرت مطلقه ای تبدیل شوند که نظارت ها از رسیدن به خاک پای ایشان در مانند بازگردانی شاهنشاهی منسوخ در قالب جمهوریت آن هم از نوع اسلامی اش است.

اگر هم صرفاً برای اختیارات فراتر از معمول دست و پا میزنند بهتر است توجه شود که همین الان نیز ایشان بصورت عملی با بی توجهی هایشان بصورت کاملاً نامعقولی از حدود اختیارات خود فراتر رفته اند.

زمانی که رهبری می‌فرمایید ۲۰۳۰ اجرا نشود و در دولت خبرهایی از اجرای سند به گوش می‌رسد، زمانی که رهبری شروطی برای برجام تعیین میکنند و دولت بدون توجه به بیانات رهبری خواسته خود را انجام می‌دهند، وقتی رهبری دم از برخورد با مفاسد میزنند و در دولت رکود بی سابقه امنیتی مشاهده میشود همه و همه این موارد یعنی قدرت بیشتر از حد قانون در زمین عمل و واقعیت.

حال آقای روحانی باید پاسخگو باشند که در قبال این قدرت بالفعل غیر مجاز چه عملکرد مثبتی از خود نشان داده اند؟

سوما؛

دولت فخیمه باید بگوید که در حوزه اختیارات معمول چه اتفاقات مثبت قابل توجهی را رقم زده است؟

بفرض در حوزه اقتصاد حق با حضرات است.

در حوزه غیر اقتصادی چه کرده اند؟ در اسلامی سازی علوم انسانی چه کرده اند؟ در فرهنگ چه کرده؟ آمار طلاق به چه سان شده است؟ اعتیاد را چگونه مهار کرده اند؟

در خود حوزه اقتصاد مسائلی که ارتباطی به تحریم ندارد (از جمله جلوگیری از واردات کالای نامعقول یا صادرات بی حساب و کتاب که موجب تشدید وضعیت بازار میشود و یا در حوزه قاچاق) چه فعالیت مثبتی از خود نشان داده است؟

دولتی که در همین اختیارات معمول ناتوان و عاجز مانده است، قدرت بیشتر را میخواهد که چه کند؟ بیشتر دچار عجز شود؟ قدرت و حق اختیار بیشتر تکلیف فراتری نیز به بار می آورد.

در تکالیف عادی مانده را چه به تکالیف سنگین تر؟

چهارما؛

این درخواست با اصل «تفکیک قوا» که در نظام جمهوری اسلامی به اصالت شناخته شده است در تضاد است.

قدرت نمی‌تواند در اختیار یک نهاد و قوه و بدتر از آن یک شخص قرار بگیرد.

در این باب دولت اگر از نظرات متفکرین اسلامی صدر انقلاب که در دفاع از اصل مذکور سخن راندند و قلم زدند، بی خبر است میتواند به آرای ژان ژاک روسو غربی مراجعه کند.

پنجما؛

دولتی که فساد در آن به تعداد قابل توجهی وجود دارد و از طرفی انگیزه برخورد مشاهده نمیشود جایی برای قدرت فراتر از حد معمول وجود ندارد که هیچ بلکه همین حد نیز برای ایشان مشکل زاست.

تصور کنید با اختیارات کنونی آقای روحانی علی‌رغم ضعف تعمدی «عباس آخوندی» تا مدت‌ها احدالناسی قادر به برخورد با وی نبود، استاندار اخراجی گلستان جایی دیگر دوباره وارد بدنه وزارت کشور شد و هرروز تشت رسوایی یکی از شاه‌دامادهای وزرای کابینه از بام می‌افتد!

حال میتوانید اختیارات ویژه را نیز به این وصف اضافه کنید.

وحشتناک است.

ششما؛

اگر قدرت موجود کم است و روحانی دچار اشکال شده است، همین وضعیت در دور اول نیز وجود داشته است! نه قانون تغییر کرده است و نه نظام!

اگر قدرت کم بود علت ورود ایشان به این عرصه برای بار دوم چیست؟ وقتی میدانند نمی‌توانند کاری انجام دهند چرا وارد گود میشوند؟ اگر در دور اول چنین چیزی را فهم نکرده بودند پس خواسته فعلی شان بهانه است چرا که دور اول و فعلی تغییر آنچنانی ای از جهت جنگ اقتصادی غرب علیه نظام ندارد!

و اگر متوجه شده اند و به عجز خود از اصلاح ناشی از نبود قدرت پی برده اند اساساً به چه دلیل وارد میدانی می‌شوند که توانش را ندارند و میدان را برای شایستگان تنگ میکنند؟ چرا قسم جلاله برای حل مشکلات مردم میخورند؟ دم خروس را باور کنیم یا قسم حضرت عباس را؟

طبق شش دلیل ذکر شده درخواست «اختیارات ویژه» نه تنها نامعقول بلکه متهورانه است.

نظام مقدس جمهوری اسلامی نباید این اجازه را به کسانی که حداقل به توانایی های آنان اعتماد وجود ندارد، اعطا و تفویض کند.

نظر شما

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha

این مطالب را از دست ندهید....

فیلم برگزیده

برگزیده ورزشی

برگزیده عکس