به گزارش مشرق، نقشها را واسطهها تقسیم میکنند، فیلمنامهها از روی روابط تصویب میشود، یک عدهای همیشه هستند و بازیگران کاربلد و کارگردانان حرفهای خانهنشین میشوند. این روزگارِ امروز سینما و تلویزیون است؛ نه تنها توانستهاند جایگزینهای موفقی برای پیشکسوتانی که به تعبیر خودشان چندین برابر هزینه میشود تا نباشند و یک عدهای باشند که این کاره نیستند. یکی از آن کنار گذاشتهها قطعاً نامش غلامحسین لطفی است که خودش هم نمیداند چرا فراموش شده و از او خبری نمیگیرند. البته که با پخش سریال «آیینه» دهه ۶۰ و خاطرات دهه اول انقلاب برای بسیاری تداعی میشود و البته قدرت کارگردانی لطفی هم به چشم مخاطب میآید. که با آن ابزار کم و تجهیزات ضعیف گذشته چنین اثر درخشانی برای تلویزیون رقم خورد؛ امروز خلأ آن نوع پرداخت به حوزه خانواده احساس میشود.
بیشتر بخوانید:
آقای منوچهر محمدی! تو بنیاد فساد و بدحجابی را در سینما گذاشتی!
یا وقتی نقش غلامحسین لطفی به عنوان باجناق "ماشاالله- حمید لولایی- «خانه به دوش» روی آنتن میرود به قدرت بازی او پی برده میشود که چقدر جای این تلاشها و دلسوزیها در ارائه بهترین بازیها خالیست. امروز که پول میدهند بازیگر شوند و امثال لطفیها که در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغالتحصیل شدند. چرا نباید تلویزیون و سینما از تجربه و تحصیلات او بهرهبرداری کنند؟ چرا باید یک عده خاص همیشه باشند و آنها بگویند که باشد یا که نباشد!
غلامحسین لطفی سالهاست دیگر در سریالها و فیلمهای سینمایی حضور ندارد. بازیگر و کارگردانی که وقتی سال ۶۴ سریال «آیینه» را ساخت روز دوشنبهها هنگام پخش، خیابانها خالی از رفت و آمد میشد. کاری که در ۱۳ قسمت تولید شد و به سریهای بعد هم رسید. کاری که به قول «غلامحسین لطفی» کارگردان این سریال چندین بازیگر را توانست معرفی کند. «آیینه» در هر اپیزود مشکلات و مسائل اجتماعی حول محور خانواده را مطرح میکرد؛ مضامینی همچون مادرزن، مادر شوهر، همسایگی، روابط مالک و مستأجر، خرافهگرایی، بهانهجویی، توقع بیجا، دهانبینی و بیمسئولیتی و غیره. در پایان هر اپیزود هم روشهای ساده بهتر زندگی کردن، در سکانسی هم تحت عنوانِ «زندگی شیرین میشود» امید و نشاط خانوادگی به جامعه القاء میشد. اما الان خبری از این نوع پرداختها نیست؛ هرچه میبینیم تلخکامی و ناامیدی است
غلامحسین لطفی را شاید مخاطبین بیشتر به «جیببرها به بهشت نمیروند» و «خانه به دوش» بشناسند اما او هم خالق «آیینه»، «پاکباخته» و «سرخپوستها» است و هم کارهای به یادماندنی چون «دلیران تنگستان»، «محله برو بیا»، «پول کثیف»، «پژمان» و «بچههای نسبتاً بد» را برای تلویزیون بازی کرده و در سینما هم او را بیشتر به «سرب» مسعود کیمیایی، «پرده آخر» واروژ کریممسیحی، «مرد آفتابی» همایون اسعدیان، «بازیگر» محمدعلی سجادی و «خفگی» فریدون جیرانی میشناسند. البته که این بخشی از هنرنماییهای این هنرمند پیشکسوت عرصه سینما و تلویزیون است؛ آخرین کاری که از او روی پرده رفته نامش «خفگی» است و سریال «ما فرشته نیستیم» فلورا سام هم آخرین کار تلویزیونی او به شمار میرود.
او این روزها در قزوین زندگی میکند و ۶ سال است که در کار تلویزیونی و سینمایی حضور نداشته است. غلامحسین لطفی در این باره گفت: من دوست دارم باشم چون دکترای بازیگری و کارگردانی دارم. سالها در خدمت هنر این مملکت بودهام و از هیچ کوششی برای به بار نشستنِ یک نقش و کاراکتر، دریغ نکردهام. اما این روزها با من تماس نمیگیرند و پیشنهادی نمیدهند. انگار که یادشان رفته روزی بازیگر و کارگردان بودهایم. ناگفته نماند آکتور را هیچکس نمیتواند فراموش کند و کارنامهاش همیشه جلوی دید همگان است. من نیستم شاید برای این است که در محور باندبازیهای برخی قرار ندارم؛ هرگز برای نقش و کار به کسی مراجعه نکردم و هرگز به روابط خاص هم آشنایی نداشتم.
نمایی از سریال «آیینه» به کارگردانی غلامحسین لطفی
وی افزود: امروز یک عده خاصی کار میکنند با روابط به سینما معرفی میشوند. اما در مدارِ بازیگری نمیتوانند به جایی برسند چون از روی رابطه و پارتی بالا آمدهاند. نمیتوانند ماندگار شوند چون این کار را خوب بلد نیستند و رضایت مردم هم جلب نمیشود. من و امثالهم که سالها برای کارگردانی و بازیگری درس خواندهایم و تجربه کسب کردهایم باید کنار گذاشته شویم. من برای کارگردانیام جامعه را خوب دیدم «آیینه» شکل گرفت که هنوز هم درباره خانواده آنقدر موشکافانه و دغدغهمند کار نمایشی ساخته نشده است. در جامه بازیگری هم هیچوقت برای به بار نشستنِ یک نقش کوتاه نیامدم و کم نگذاشتم.
لطفی با اشاره به سریال «آیینه» خاطرنشان کرد: قطعاً اولین سریال پربیننده بعد از انقلاب، «آیینه» باشد که مسیر پرداختن به کارهای خانوادگی را نیز هموار کرد. واقعاً میتوانم بگویم دوشنبهها که این سریال از تلویزیون پخش میشد همه خیابانها تعطیل میشدند.
نمایی از فیلم سینمایی «جیببرها به بهشت نمیروند»
وی با انتقاد از واسطههایی که باعث شدهاند هنرمندان اصیل ما فراموش شوند، تأکید کرد: مهمانیهای شبانه و نقشفروشی حقیقت دارد. اما در هیچکدامِ رسمهای امروزی برای گرفتن نقش حضور نداشتهام و تَن به هر کاری ندادهام برای اینکه بازیگری کنم و یا کاری بسازم. چون یکسری از واسطههایی هستند که خودشان ذینفع هستند و اصرار دارند یک عده خاصی باشند. این عده یا پول میدهند صاحب نقش شوند و یا هر نقشی را بازی میکنند. اما من همیشه دوست داشتم نقشی را بازی کنم که اولاً در آن اصالت هنر وجود داشته باشد و ثانیاً مردم هم از آن نقش لذت ببرند. تاکنون خوشبختانه کارهایی که انجام دادم را مردم دوست داشتند. برایم عجیب است برخی هر نقشی را بازی میکنند که مفهوم هنر و هنرمندی به طور کامل در آن فراموش میشود. سختگیر هستم اما به این معنا نیست که هیچکاری هم به من پیشنهاد نشود. در این سالها خیلی از کارها و نقشها را دیدم که به من پیشنهاد میشد با تجربه و اندوختههای علمی که دارم بهتر از آب درمیآمد.
لطفی با بیان اینکه اصلاً عدالتی در پخش نقش نیست، گفت: نقشهایی به برخی واگذار میشود که اصلاً لیاقت بازیگری ندارند و این کار را بلد نیستند؛ فقط سناریو را حفظ میکنند و جلوی دوربین قرار میگیرند. من روحِ ایفای نقش را در آنها نمیبینم چون با دانش و درونمایههای این هنر، بیگانهاند. صرفاً به عنوان بازیگر دیده میشود چون روابط دارد و واسطهها او را میشناسند. اصلاً عدالتی در پخش نقش نیست و زمانی این طور نبود. من بودم یک لیستی از بازیگران و هنرمندان جلوی خودم میگذاشتم و با شناسنامه و کارنامهای که از هنرپیشهها سراغ داشتم به کارگردانها میگفتم همه این بازیگران کاربلد باید سالی یکی دو کار حتماً داشته باشند. نه اینکه برخی از این تهیهکنندگان بودجه را از تلویزیون میگیرند و بنابر رابطه، هنرپیشه را انتخاب میکنند و این است که آرامآرام، کاربلدها و حرفهایها کمرنگ میشوند. البته این بیعدالتی فقط شامل حال بازیگران نمیشود بلکه کارگردانان خوبی هم داریم که امروز خانهنشین شدهاند.
وی با اشاره به تشویقنامه دفتر امام (ره) بابت ساخت سریال «آیینه»، افزود: یادم نمیرود با آن دوربینهای بزرگ و حجیم سریالی ماندگار ساخته شد که هزینه آن دقیقهای ۲۵۰۰ بود. اما امروز دوربینهای با کیفیتی وجود دارند و ابزارها و تجهیزاتی در اختیار کارگردانان است که با دقیقه ۵ میلیون تومان هم نمیتوانند «آیینه» را تکرار کنند. چون آن پرداخت و نگاه به سوژهها، اصیل بود؛ ما دنبال نشان دادن سبک زندگی ایرانی بودیم. «آیینه» همیشه برای گوشزد راهکارها و مشکلات خانوادگی لازم است؛ مخصوصاً امروز که این روابط تیره و تار شده و نیازمند این مفاهیم درست و حرفهای جدی درباره خانواده هستیم. نه سریالهایی که موضوعات آشفته و بیربط با جامعه را روی آنتن میبرند.