به گزارش مشرق، کانال «پاسدار» در فضای مجازی نوشت:
پیش از آن که موهبت وجود حاج قاسم و نیروی قدس برای امنیت کشور اینگونه بروز و ظهور پیدا کند، او در گوشه گمنامی خود، مشغول همین خدمت بود و البته نیش طعنهها و تهمتها را نوش میکرد. اما در سالهای اخیر، نام حاج قاسم سلیمانی بر سر زبانها افتاده و موفقیت جبهه مقاومت در برابر داعش و فتنههای منطقه، محبوبیت بینظیری را برای او رقم زده است؛ حتی از زبان دشمنان انقلاب هم تجلیلها و تکریمها را میتوان شنید؛ مثل تعبیری که دو-سه سال پیش، مسعود بهنود، در مقام کارشناس شبکه بیبیسی فارسی، در باره حاج قاسم به کار برد: سردار عارف.
بهنود بهدرستی، با ارجاع به شهید مصطفی چمران شمایل نوعیِ جنگآوران عارفمسلکی را معرفی کرد که اصلاً میوه تفکر انقلاب اسلامی هستند. تا پیش از آن، انسان انتظار داشت که مرد جنگی و مبارز را در صورتی خشن و انعطافناپذیر و بیگانه با عواطف و احساسات ببیند. اما دکتر چمران ویژگیهای متفاوت و به ظاهر متضادی را توأماً داشت. مرد جنگی اما دانشمند، مربی، هنرمند، نویسنده، متفکر و... که وجوه عرفانی خاص و منحصربهفردی هم داشت و در نیایشهای مکتوبش ثبت شده بود. او در نوع خود پدیدهای یکه و تازه بود که جوانان ایرانی را در برهههای مختلف تاریخ انقلاب به خود جذب کرده است. اما این الگو رفتهرفته در متن هشت سال دفاع مقدس تکثیر شد و شخصیتهای بسیاری را به ظهور رساند. شهیدان برونسی، دستواره، خرازی، متوسلیان، همت، کاظمی، کاوه، باکری و... که از یک سو در فرماندهی جنگ فعال و مبتکر بودند و از سوی دیگر صاحب کرامت بودند و در اخلاق و معنویت اسوه شدند.
در حقیقت با انقلاب اسلامی، تاریخ عرفان برگ جدیدی را رو کرد: عرفانی که سلوک معنوی را در مبارزه با ظلم و استکبار پیدا میکند و این شهدا در حقیقت عینیت یافته همین نحله فکری انقلاب و بهمثابه پایهگذاران آخرین فرقه عرفانی شیعه شناخته میشوند.
و حالا حاج قاسم سلیمانی و البته بسیاری دیگر که هنوز در گوشه گمنامیند – نمونههای متأخر همین سبک انسانی هستند و بهنوعی او را میشود یکی از محصولات کارخانه انسانسازی انقلاب اسلامی دانست. البته در قاموس شیعه مؤمن «مجمع اضداد» است و لذا ظهور این انسانها در کوره دفاع مقدس، مستقیماً در سنتهای عرفانی شیعیان ریشه دارد، اما فراموش نباید کرد که تجربه عاشقانه این نسل با آفتاب وجود امام خمینی(ره) که خود قطب اول «عرفای ظلمستیز» بود، چنین محصول انسانی متعالی و ارجمندی را پدیدار کرد. این پدیده در تاریخ اسلام بینظیر نیست، اما پیدایش آن در عصر مدرنیسم و سقوط هویت انسانی به مراتب حیوانی وجود، و در تمدنی که میکوشد خلیفه خدا را به رُبات مبدّل کند! شگفتآور و خیرهکننده است.
در این پدیده انقلاب اسلامی، یعنی سلحشوری که حضورش در جهان ارمغان محبت و صفا است، و نه قهر و خشونت میتوان افقهای انسانی انقلاب را شناسایی کرد و باب یک انسانشناسی جدید را بر آکادمیهای فرسوده کشورمان گشود؛ حداقل از آکادمیهایی که سپاه پاسداران انقلاب اسلامی بنا کرده، توقع زیادی نیست.