به گزارش مشرق، مصطفی تاجزاده، معاون سیاسی وزیر کشور دولت اصلاحات، در مناظره سوم با علیرضا زاکانی، نماینده ادوار مجلس که عصر سهشنبه (۲۸ خرداد) برگزار شد، مدعی شد که اصولگرایان معتقدند مردم، توان انتخاب ندارند و انتخاب مسئولان باید توسط ولی فقیه انجام شود!
بیشتر بخوانید
واقعیتهای تلخ و شیرینی که تاج زاده و زاکانی برملا کردند!
وقتی زاکانی از او پرسید که چه کسی چنین چیزی گفته است؟ تاجزاده گفت: «آقای اراکی همین دو روز پیش گفته است».
اشاره تاجزاده به گفتوگوی اخیر آیتالله اراکی، عضو مجلس خبرگان و دبیرکل مجمع جهانی تقریب مذاهب است که برخلاف اظهارات تاجزاده، نهتنها اهمیت رأی مردم را کمرنگ نداسته، بلکه بر آن تأکید کرده و تصریح میکند که رأی مردم آنقدر اهمیت دارد که بزرگان دین هم گاهی رأی مردم را بر نظر خود، مقدّم میداشتند.
برای روشن شدن حقیقت، متن کامل پرسش و پاسخ مربوط به قسمت مورد اشاره مصطفی تاجزاده را منتشر میکنیم:
اتفاق جالبی که طی سالهای اخیر رخ داده، این است که ناکارآمدی برخی مسئولان، انتظارات جامعه از رهبر معظّم انقلاب را افزایش داده است. این در حالی است که رهبر انقلاب از آغاز زعامت خود، بهدرستی و با دیدی عمیق، نسبت به خطوط کلی نظام جهتدهی کردهاند و تذکرات لازم را دادهاند. از جمله نسبت به بستن در چاههای نفت که امروز و با تحریمهای جدید نفتی آمریکا، برای مسئولان تبدیل به یک نگرانی شده است. سؤال این است که آیا در ارتباط با عملی شدن مطالبات رهبر انقلاب از مسئولان، خلاء نهادی یا قانونی خاصی وجود ندارد؟ به تعبیری آیا نیاز نیست اهرمی وجود داشته باشد تا مطالبات رهبری از مسئولان عملی شود تا بعداً منجر به انباشته شدن مشکلات نشود؟
اراکی: به نظر میرسد که ما هیچ خلائی نداریم. منتها مردم باید هوشیار باشند. ببینید! ما وقتی نظام انتخابات را پذیرفتیم، باید بدانیم که به هر حال بخش عظیمی، بلکه مهمترین بخش مدیریت در این نظام، انتخاباتی است. وقتی مجلس شورای اسلامی انتخاباتی است، وقتی ریاستجمهوری را هم میگوییم با انتخابات تعیین شود، معنیاش این است که مردم دارند نقش ایفا میکنند. وقتی مردم دارند نقش ایفا میکنند، به هر حال خطا بالا میرود. بالاخره مردم میخواهند تصمیم بگیرند. مردم یعنی چه؟ یعنی کسانی که در انتخابات شرکت میکنند؛ فرض کنید پنجاه میلیون نفر.
این پنجاه میلیون نفر، معصوم نیستند؛ ممکن است در انتخابشان خطا کنند. خطای انتخاباتی هم با توجه به سازوکاری که در قانون اساسی در نظر گرفته شده، خطاهایی نیست که اصل نظام و اصل اهداف نظام را مورد تهدید قرار بدهد. منتها خطا به این معناست که گاهی انتخاب بهتر انجام نمیگیرد. در انتخابِ در چارچوب خوبها، آن کسی که از همه خوبیاش کمتر است انتخاب میشود، یا فردی که ممکن است دچار ضعفی باشد، امّا در چارچوب است به هر حال. این انتخابها انجام میگیرد. یعنی به هر حال، کسی که بتواند نظر مردم و رأی مردم را بیشتر جلب کند، سر کار میآید.
حالا این کسی که رأی مردم را جلب کرده، وقتی آمد سر کار، معلوم نیست توانمندتر باشد، امّا به هر حال سر کار آمده است. اینجاست که ما دچار این مشکلات میشویم. خب به هر حال، انسانی است که انتخاب شده بهوسیله مردم. توانمندیاش توانمندی بالاتر نیست؛ توانمندی محدود است. معنی توانمندی محدود، همین اشکالات است. خیلی از دولتهایی که سر کار آمدند، خب در چارچوب کلّی نظام به قانون اساسی اعتقاد داشتند و به چارچوب کلّی نظام احترام میگذاشتند، منتها سلیقههایی داشتند که با سیاستهای خود مقام معظّم رهبری سازگار نبوده است. حالا اینجا امر دایر است بین دو راه؛ یک راه اینکه اصلاً انتخابات را ملغی کنیم؛ بگوییم مردم نقشی نداشته باشند و همه از طریق رهبری تعیین شوند. اگر چنین میشد، قطعاً خطاها کمتر میشد و انسجام مدیریتی بالا میرفت، منتها نقش مردم کم میشد. اینکه مردم نقش داشته باشند، مهم است و این یکی از...
ولو به قیمت اینکه خطا بالا برود؟
اراکی: ولو اینکه خطا بالا برود. این یک قانون و قاعده مهمی است که در مدیریت اسلامی وجود دارد. ما این را در فقه نظام سیاسی بحث کردهایم که رهبران الهی در بسیاری از موارد ترجیح میدهند که به نظر مردم عمل شود، اگرچه خطا باشد و از نظر خودشان دست بکشند با اینکه نظر خودشان مخالف نظر مردم است. ما در مدیریت رسول اکرم داریم این معنا را. در بعضی از جنگها و اقداماتی که رسول اکرم صلیالله علیه و آله وسلم داشتند، یکی مطلبی را خودشان نظری داشتند، منتها نظر اصحاب چیز دیگری بوده و بعدها هم معلوم شده که نظر رسول اکرم، اصلح بوده است. در جنگ اُحُد، به هر حال اتفاقی افتاد و صدمهای به جامعه اسلامی وارد شد، در نتیجه اینکه به نظر اصحاب عمل شد و رسول اکرم از نظر خودش دست برداشت. با اینکه چنین اتفاقی افتاد، مع ذلک مصلحت همراهی مردم با رهبری، این قویتر است از آن مفسدهای که احیاناً در نتیجه ارتکاب یک خطا توسط مردم رخ میدهد. این یک قاعده کلّی و سیاست کلان در نظام مدیریت جمهوری اسلامی و اسلام است کلاً.
برای اینکه ما بتوانیم بیشترین حد مشارکت مردم را داشته باشیم، خواه ناخواه باید تن به این خطاها بدهیم و معتقدیم به تدریج رشد مردم بالاتر خواهد رفت. رشد نیروهای انتخاب شده اجرایی بیشتر خواهد شد و همینطور ما به سمتی میرویم که انشاءالله به یک مدیریت منسجم و کمخطاتری برسیم.
بنابر این، همانطور که از متن سخنان پیداست، در اظهارات آیتالله اراکی، تأکید بر چند اصل وجود دارد:
۱- مردم معصوم نیستند و احتمال خطا در انتخابهای آنان وجود دارد
۲- خطای مردم، در حدی نیست که خارج از چارچوبهای انقلاب باشد
۳- یک راه برای کاهش خطای مردم این است که انتخابات ملغی شود و همه مسئولان بهدست ولی فقیه انتخاب شوند، که راهکار مفیدی نیست، چرا که حضور مردم را کمرنگ میکند و اهمیت حضور مردم در تعیین سرنوشت خود، یکی از اصول مدیریت اسلامی است، ولو احتمال خطا بالا برود.
۴- ما باید به این خطاها تن بدهیم و این را بدانیم که بهتدریج، رشد فکری مردم، بالا خواهد رفت و انتخابهای بهتری انجام خواهد شد.
حال مصطفی تاجزاده بگوید با کدام یک از اصول فوق مشکل دارد و با چه استدلالی آنها را رد میکند؟