سرویس سیاست مشرق - روزنامهها و جراید در بخش سرمقاله و یادداشت روز به بیان دیدگاهها و نظریات اصلی و اساسی خود میپردازند؛ نظراتی که بیشتر با خط خبری و سیاسی این جراید همخوانی دارد و میتوان آن را سخن اول و آخر ارباب جراید عنوان کرد که اهمیت ویژهای نیز دارد. در ادامه یادداشت و سرمقالههای روزنامههای صبح کشور با گرایشهای مختلف سیاسی را میخوانید:
**********
چه کسانی و چرا به گاندو حمله میکنند؟
جعفر بلوری در کیهان نوشت:
پیش از این در همین ستون راجع به «بازخوردها» نوشتیم. اینکه بازخورد اصلا چیست و به چه دردی میخورد. گفتیم بازخورد، مدتی پس از پیادهسازی یک ایده یا طرح، خود را نشان میدهد. اگر مثبت بود (ما را به هدف نزدیک کرد) آن مسیر تا رسیدن به نقطه مطلوب ادامه مییابد. اگر منفی بود(از هدف دورمان کرد) کمک میکند مسیر را تصحیح کرده و به راه ادامه دهیم.
چیزی شبیه به قطبنما. مثال هم زدیم. نوشتیم، فرض کنید دانشآموزی به دنبال شرکت در کنکور سراسری است. بدون مشورت با کاربلدها و بیتوجه به تجربیات دیگران برنامهریزی درسی میکند. پس از مثلا دو ماه بازخورد کارش را بررسی میکند. اگر سرعت و کیفیت یادگیری بالا بود با همان برنامه ادامه میدهد اگر نه، تغییر برنامه و روش میدهد. «بازخورد» مثل یک علامت هشدار عمل میکند.
گفتیم، صف گوشت، وضعیت بیکاری، اوضاع مسکن و مستاجران، وضعیت فروش نفت و حتی وضعی که امروز «برجام» دچار آن شده همه و همه «بازخورد» راه و روشی هستند که رفتهایم. اینها علائم هشداری هستند که نشان میدهند، یک جای کار میلنگد و مسیری که در این 6 سال و اندی رفتهایم، «درست» نیست. اینجا و این نقطه، جای جِرزنی و فرار از مسئولیت هم نیست. وقت زمین و زمان را به هم بافتن و همه الا خود را مقصر معرفی کردن هم نیست. با مشاهده این علائم، باید ایستاد، برگشت و کمی به عقب نگاه کرد، اشتباهات را دید و دید کجای کار میلنگد. پس از یافتن ایراد برنامه، برنامه را باید تغییر داد و به جلو جرکت کرد.
سریال تلویزیونی«گاندو»، تقریبا همین کار را کرد. کمی ما را به عقب برد و روی یکی از موثرترین و بدترین اشتباهات برنامهریزان و مدیران دولت و روش کار آنها متمرکز شد. در آن نقطه «ریز» شد و یکی از آن دهها جایی که کار میلنگید را پیدا کرد و به مسئولین دولتی و مردم نشان داد. این سریال گفت: «نفوذ شوخی و توهم توطئه نیست». اما بر خلاف استقبال مردمی از این سریال، دولت آن را برنتابید.
این سریال این را هم گفت که، برخی نقاطی که در آنها «بد» میلنگیم، همان نقاطی هستند که در آنها «جاسوس» و «نفوذی» داشتیم. راستی امروز مگر ما در دو نقطه فروش نفت خام و برجام! نمیلنگیم؟ مگر در همین دو نقطه جاسوس نگرفتیم؟ در جریان مذاکرات هستهای و در تیم مذاکرهکننده کشورمان، کارشناس مسائل مالی و روابط بانکی ما آیا جاسوس نبود؟! او همان کسی نیست که پس از توافق هستهای عضو ستاد پیگیری برجام هم شد؟
درباره نفت هم دو نکته مشابه رسانهای شده است. یکی ماجرای آن زن و شماری از تصمیمگیران نفتی که دادستان کل کشور هم کلیت ماجرا را تایید کرد، و دیگری ماجرای مشکوک نفتکش ایرانی و راهزنی دریایی انگلیس. در این ماجرا اعلام شد، نفتکش روسی است، مقصد آن سوریه است، نفت آن از دبی بارگیری شده، پرچمش متعلق به کشور پاناماست و مدارک نیز به نام یک عراقی صادر شده است. اگر این اطلاعات درست است، آیا نباید بپرسیم دشمن، چگونه متوجه شد نفت این کشتی ایرانی است؟ آیا این راهزنی دریایی، ارتباطی با ماجرای آنجاسوسه و 16 تصمیمگیر نفتی نمیتواند داشته باشد؟
سریال گاندو، تجزیه و تحلیل «بازخورد»های نقشه راه دولت در این 6 سال و اندی بود. به دنبال یافتن پاسخ این سؤالهای مهم همه ما ایرانیها بود که، «چرا وضعیت این طور شد؟»؛ «چرا از مذاکره با غرب و برجام آبی برای مردم گرم نشد؟» و اصلا «چرا ما 40 سال است که مرگ بر آمریکا میگوییم؟». خلاصه اینکه، این سریال به اندازه خود موفق بود و توانست لااقل به یکی از دلایل مهم به وجود آمدن «وضعیت موجود» بپردازد. اما چه کسانی و چرا به «گاندو» حمله میکنند؟
دو طیف به این سریال حمله کردند. یکی ضدانقلاب خارجنشین که، تکلیف آنها معلوم است و ارزش بررسی را ندارد. طیف دوم اما از داخل همین مملکت بود! از طیف اصلاحطلب بگیر تا برخی جریانهای سیاسی و رسانهای نزدیک به دولت. شاید برای رسانهای جماعت کمی عجیب باشد اما، یکی از روزنامههای مدعی اصلاحات، در شماره دیروز خود 6 مطلب علیه این سریال رفته بود! مثل یک «پرونده ویژه»!
تقریبا تمام کسانی هم که گاندو، جیغشان را درآورده، در یک چیز مشترکند. همه آنها به شکلی در به وجود آمدن وضعیت موجود، نقش دارند و مقصر وضع موجودند.
حملات به «گاندو» هم، از زاویههای مختلف و بهاشکال گوناگون صورت میگیرند. برخی تلاش میکنند، ضعفهای فنی را شناسایی و با برجستهسازی و درشتنمایی آن، «زیرآب» کل سریال را بزنند. برخی با حملات حساب شده اما عصبی، بازیگران این فیلم را آماج اهانت قرار داده و بعضا حتی تهدیدشان میکنند، برخی این داستان را از اساس«کذب» خوانده و برای اثبات آن، مثل خبرگزاری رسمی دولت از قول نویسنده سریال، اخبار «کذب» منتشر میکنند. برخی نیز تلاش میکنند با روش غیر حرفهای «مشابهتسازی» از تاثیرگذاری این سریال بکاهند.
اما دلایل این همه جیغ و حمله؛ یکی همانی است که بالا اشاره شد. تقریبا همه آنها به شکلی و به اندازه خود، در به وجود آمدن این وضع، مقصرند و باید پاسخگو باشند. منتها بهترین پاسخ را حمله میبینند! اما مهمترین علت این حملات کنترل نشده و عصبی شاید، وحشت از ادامه این روند فلیمسازی باشد. لااقل بخشی از آنها میدانند، در این 6 سال چه دسته گلی به آب دادهاند. ممکن است، «گاندو 1» نوک کوه یخ باشد! در این سالها، کم جاسوس نگرفتیم، این طیف هم کم به شکارچیان جاسوس حمله نکردند.
نگرانی از ساخت گاندوی 2، 3 و... میتواند علت اصلی این همه خشم و نگرانی و وحشت باشد وگرنه، اگر این سریال به لحاظ فنی ضعیف بود یا به قول آن یکی روزنامه زنجیرهای، صدا و سیما با ساخت و پخش چنین سریالهایی تیشه به ریشه خود میزند، آنها باید خیلی هم خوشحال باشند. مگر یکی از کارویژههای تعریفشدهشان، سوتی گرفتن از تلویزیون برای کاستن از مخاطبان آن نیست؟ راستی اگر صدا و سیما مخاطب ندارد، چرا این همه از پخش این سریال، عصبانیاند؟ این سریال اگر فقط یک خوبی داشت این بود که نشان داد، کسانی که میگویند صدا و سیما مخاطب ندارد دروغ میگویند.
یک دلیل مهم دیگر برای این همه نگرانی میتواند این باشد که آنها- به هر دلیلی- قصد تغییر نقشه راه را ندارند و به بازخوردها هم اهمیتی نمیدهند و قصد تکرار مذاکرات خسارتبار برجام را دارند. شاهد این ادعا، عقبنشینی «میلیمتری» ما از تعهدات برجامیمان در مقابل عقبنشینی «کامل» آنها از اجرای تعهداتشان است و همینطور، اظهاراتِ حماسی اما خالی از عملِ برخی مسئولین دولتی علیه اروپا پس از پایان هر گام ضربالاجل است که به نظر میرسد، صرفا برای بستن دهان منتقدان است که با صدای بلند رسانهای میشود.
طی این یکی دو روزی که از مهلت 60 روزه دولت به اروپا گذشته، به ازای هر خط و نشانی که برای حریف کشیده شده، چند پیام «مذاکره» هم برای خنثی شدن شوک آن خط و نشان، فرستاده شده است! این، میتواند یک «خطر» جدی باشد. مذاکره مجدد بر سر برجام آن هم با مشارکت ترامپ یعنی همان «مذاکرات تکمیلی برجام»ی که ترامپ و اروپا صرفا و صرفا درباره نحوه برگزاری آن با هم اختلاف دارند.
ترامپ میگوید باید اول از برجام خارج شد و سپس از ابتدا یک مذاکره جدید را با محدودیتهای بیشتر برای ایران در حوزه هستهای، موشکی و منطقهای آغاز کرد، اما اروپا میگوید، همین محدودیتها باید طی یک مذاکرات جدید و تکمیلی علیه ایران اعمال شود! شما پاسخ دهید، وقتی مسئولین دولتی ما ضمن عقبنشینی میلیمتری از اجرای تعهدات، پیام مذاکره مجدد میفرستند، این پیام، در پازل آمریکا و اروپا قرار نمیگیرد؟ وقتی قرار میگیرد، دیگر چه فرقی میکند آن را با لبخند بگوییم یا حماسی و انقلابی! هدف از این ضربالاجلها اگر، وارد کردن شوک به حریف جهت نقد شدن طلبهاست، این روش «شوک» وارد نمیکند، اگرچه با سروصدای زیاد اعلامش کنیم.
به نظر میرسد اگر این تحلیل درست باشد، و دولتمردان محترم بخواهند بدون توجه به بازخوردها و خسارتها و وضعیتی که مردم را دچارش کردهاند، با همان نقشه معیوب قبلی حرکت کنند، عوامل سریال گاندو ایام پر کاری را خواهند داشت!
ایران هوشمند؛ آینده روشن
محمد جواد آذری جهرمی در ایران نوشت:
انقلاب صنعتی چهارم یا صنعت نسل 4 (Industry 4.0) ترکیبی از فناوریهای دنیای فیزیکی، دیجیتالی و بیولوژیک است که فرصتهای جدیدی ایجاد کرده و سیستمهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دنیا را تحت تأثیر قرار میدهد. این انقلاب به شکل بنیادین و با بهرهگیری از هوش مصنوعی (AI)، بزرگ دادهها (Big Data)، اینترنت اشیا (IoT)، اتوماسیون، رایانهها، روباتها، الگوریتمها و شبکههای ارتباطی، شیوه تولید مدرن را تغییر میدهد و با اشاعه فناوریهایی که فاصله میان سپهرهای فیزیکی، رایانشی و زیستی را کمرنگ یا حذف میکنند، کل نظام تولید، مدیریت و حکمرانی را در هر صنعت و هر کشوری متحول میکند.
اقتصاد دیجیتالی (digital economy) در واقع شبکهای از فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی است که از پلتفرمهای صنعت نسل چهار بهره میگیرد و تا سال 2022، منشأ 60 درصد از درآمد ناخالص سالانه جهانی خواهد بود. در این اقتصاد بسیاری از محدودیتهای معمول پیشین، مانند محدودیتهای مکانی، زمانی و حتی زبانی بهطور چشمگیری کاهش مییابد و میتواند بسیاری از قواعد و قوانین قراردادی بشر مانند مرزهای ژئوپلتیک و قراردادهای اجتماعی را متحول سازد. اقتصاد دیجیتال حتی میتواند ماهیت و نقش بازیگران اصلی از دولتها گرفته تا شهروندان و سازمانها را به شکل بنیادین تغییر دهد و درکی متفاوت از امروز درباره ساختار (structure) و کارگزار (Agent) ایجاد کند.
درهم تنیدگی صنعت نسل چهار با اقتصاد دیجیتالی، پتانسیل رشد درآمد جهانی و بهبود کیفیت مردم در اقصی نقاط جهان را دارد. تکنولوژی امکان استفاده از محصولات و سرویسهایی که موجب بهرهوری و راحتی زندگی روزمره میشوند را فراهم میکند. هزینههای حمل و نقل و جابهجایی کاهش مییابد، زنجیره لجستیک و عرضه جهانی پربازدهتر خواهد شد و هزینه تجارت کم میشود، که تمام اینها منجر به ایجاد بازارهای جدید و رشد اقتصادی میشود. با این حال این درهم تنیدگی میتواند به نابرابری بیشتر و افزایش شکاف شمال و جنوب اینبار در قالب شکاف دیجیتالی (digital divide) بسته به میزان دسترسی ملتها و کشورها به فناوری اطلاعات و ارتباطات و استفاده از آن (ICT access) نیز منجر شود و بر نابرابریهای قدیمی بیفزاید.
هرچند امروزه برخی بر این باورند که شکاف دیجیتالی بواسطه افزایش دسترسی مردم دنیا به تلفنهای هوشمند، دسترسی به اینترنت و غیره از بین رفته است و امروزه شمار کسانی که به گوشی همراه دسترسی دارند بیشتر از کسانی است که به آب آشامیدنی سالم دسترسی دارند یا تعداد کاربران اینترنت از سال 2005 تا 2015 سه برابر شده و به رقم 3.2 میلیارد نفر رسیده، اما باز میتوان از شکاف دیجیتالی سطح دومی (second-level digital divide) نام برد که مبتنی بر شکاف بین کشورها بر اساس مهارتهای دیجیتال، دغدغههای امنیتی و انگیزه دیجیتالی شدن است. در این شکاف، تأثیر فناوری اطلاعات و ارتباطات بر زندگی مردم متأثر از نابرابریهای نرم است تا دسترسی صرف فیزیکی سخت به امکانات. بررسیها نشان میدهد که این نوع شکاف سطح دوم در حال افزایش است.
توجه به جبران چنین سطحی از نابرابری از یک سو و ضرورت بهرهمندی از فرصتهای جدید بهوجود آمده توسط ترکیب صنعت نسل چهار با اقتصاد دیجیتالی است که باعث میشود جمهوری اسلامی ایران با استفاده از ظرفیتهای کلان و منحصربفرد خود در حوزه فناوری اطلاعات و ارتباطات، گامهای جدی، دقیق و محکم بردارد که ایران هوشمند نقشه راه این تحول انقلابی است.
ایران از لحاظ آموزش علوم و مهندسی یکی از کشورهای پیش روی منطقه است و حضور جوانان تحصیلکرده ایرانی در دانشگاهها و شرکتهای تراز اول جهان نشان از سطح تواناییهای علمی ما دارد. با توجه به تحولات زیرساخت در سالهای اخیر و ایجاد دسترسی به اینترنت پر سرعت و افزایش قابل توجه کاربران پهن باند، زمان آن فرا رسیده تا فراتر از توسعه شبکه، به چگونگی بهرهبرداری و انواع خدماترسانی به مردم در راستای بهبود وضعیت اقتصادی و فضای کسب و کار و معیشت پرداخته شود. حال که توان و ظرفیت کشور ما در زیرساخت فضای مجازی به این درجه از پیشرفت رسیده و مفهوم کسب و کارهای اینترنتی جای خود را در اقتصاد ملی پیدا کرده است، لازم است تا جهتگیری خود را برای آینده کشور در این حوزه به روشنی ترسیم کنیم و ایران هوشمند ترجمان این ترسیم است.
ایران هوشمند ایرانی است بهرهمند از نیروی انسانی خلاق که چالشها را فرصت بروز نوآوری میداند؛ ایران هوشمند یعنی کشوری که در آن توسعه اقتصاد دیجیتال برای حمایت از کسب و کارهای نوپا به یک روال تبدیل شده باشد؛ ایران هوشمند یعنی حکمرانی هوشمند، یعنی مبارزه با فساد و ایجاد سازوکارهای شفاف در خدمات اداری و در دسترس بودن انواع خدمات عمومی در گوشی همراه هر ایرانی؛ ایران هوشمند یعنی ایران متصل به جهان اما مقاومسازی شده در برابر سلطه فناورانه؛ ایران هوشمند آینده روشن را برای نسل امروز و فردای خود به ارمغان میآورد، آیندهای که همین نسل خوشفکر جوان ایرانی خواهد ساخت. هدف از ایران هوشمند و طرحهای متعدد ذیل آن ایجاد ثروت از طریق اقتصاد دیجیتال است و استارتاپها بهعنوان فوتونهای روشنکننده اقتصاد دیجیتال نقشی مهم در این زمینه خواهند داشت. برنامه «ایران هوشمند» با رویکرد ارتقای جایگاه اقتصاد دیجیتال، موجب تسهیل اتصال بخش خصوصی کشور به اقتصاد جهانی و رونق همکاریهای منطقهای شده و میتواند باطل السحر تحریمهای یکجانبه و پروژه منزویسازی ایران باشد.
آینده روشن در گرو ایران هوشمند است و یکی از مهمترین راهبردهای وزارت ارتباطات و فناوری اطلاعات در دوره فعلی تقویت اقتصاد دیجیتال و حمایت از کسب و کارهای نوپاست که در نهایت منجر به کارآفرینی در این حوزه میشود.
در همین راستا طرح «نوآفرین» با هدف حمایت از کسب و کارهای نوپا از امروز رسماً آغاز به کار خواهد کرد و امیدواریم با بهرهگیری از این سامانهها، شرایط برای کارآفرینی و ایجاد اشتغال در حوزه فناوری اطلاعات تسهیل شود. در طرح نوآفرین تسهیلاتی چون معافیت مالیات و بیمهای برای استارتاپ ها وجود دارد و با احداث پارک اقتصاد دیجیتال، استارتاپ هایی که درآمد سالانه آنها به 500 میلیون تومان برسد میتوانند با استفاده از امکانات این پارکها درآمد خود را به پنج میلیارد تومان برسانند و به مرحله بلوغ رسیده و روی پای خود بایستند.
در هفته آینده نیز وزرای ارتباطات آذربایجان، ترکیه، روسیه و ایران در تهران نشست چهارجانبهای را برای ایجاد بازار مشترک حوزه فناوری اطلاعات و فعالیتهای مشترک خواهند داشت که هدف آن حمایت از همکاری استارتاپ های این کشورها با یکدیگر در قالب رویدادهای مشترک و نیز ایجاد بازار مشترک ICT و خدمات مبتنی بر فناوری اطلاعات در سطح منطقهای و بینالمللی است. این همکاریها میتواند دانش فنی و توان رقابتی استارتاپ های ایرانی در بازارهای خارج از کشور را ارتقا بخشد و نقش مهمی در رونق کسب و کار دیجیتالی در ایران داشته باشد.
تمرین زندگی کریمانه
کورش شجاعی در خراسان نوشت:
امام رضا(ع) می فرمایند : «دوستی با مردم نیمی از عقل است» این سخن امام مهربانی ها همچون دیگر فرمایش های ایشان چراغ راهی است برای زندگی بهتر مردمان خصوصا در این زمان که بسیاری از فضایل اخلاقی و خصلت های نیکو آن چنان که باید در کردار برخی از ما ظهور و بروز شایسته و بایسته ندارد پس چه به جا و پسندیده است که هریک از ما به عنوان عضوی از جامعه لااقل روزها و دهه ها و اوقاتی را صرف همت گماردن بیشتر برای دستیابی به مکارم اخلاقی و صفات نیک گفتاری و رفتاری کنیم، دهه کرامت یکی از ایامی است که به برکت ولادت کریمه اهل بیت حضرت فاطمه معصومه (س) و میلاد سراسر نور و برکت امام رئوف می توانیم با تأسی به سیره اهل بیت علیهم السلام گام های موثری در پیمودن طریق معرفت و هدایت و رسیدن به سعادت برداریم و کیست که نداند این طریق جز با تمسک به سبک زندگی نبوی و علوی پیمودنی نیست. سبک زندگی سیره و روشی که رضای الهی و سعادت و کمال آدمی سرآغاز و سرانجام بس خجسته آن است.
دهه کرامت فرصت مغتنمی است برای غور و تفکر بیشتر در زندگی و سیره نبی مکرم اسلام، ائمه معصومین به ویژه امام رضا (ع) و بهره جستن از گفتار و رفتار این حجج الهی در زندگی فردی و اجتماعی و تمرین زندگی کریمانه، مطلع این مقال را با گوهر بار سخن ولی نعمتمان آغاز کردم که اگر تنها به همین یک نغز گفتار حکیمانه حضرتش گوش جان می سپردیم و عمل می کردیم چه بسیار مسائل و مشکلاتی که امروز اساسا به وجود نمی آمد یا بسیار زود حل می شد و به گره های کور و ناگشودنی بدل نمی گشت.
حضرت ثامن الحجج در نغز گفتار حکیمانه دیگری به پیروی از جد گران قدرش حضرت محمد مصطفی (ص) می فرمایند: اکمل المومنین ایماناً احسنهم خلقاً «ایمان مومنی کامل تر است که خوش خلق تر باشد» و حسن خلق و اخلاق نیکو چه گرانبها اکسیری است که در زندگی فردی و جمعی معجزه ها می کند و آیا خوش خلقی بن مایه ای جز ایمان خداوندی و دوستی خلق خدا دارد.
همانان که امام رضا علیه السلام دوستی با ایشان را نیمی از عقل برشمردند، پس هان ای ما مسلمانان و ارادتمندان اهل بیت چرا خوش خویی سکه رایج گفتار و رفتار خیلی از ما نیست؟ چرا لبخند صادقانه زینت بخش چهره های بسیاری از ما نیست؟ چرا بسیاری از ما در کوچک ترین ناملایمات و اتفاقات خود را به کوره و جهنم بددهانی، زشت گویی و بدخلقی و داد و فریاد می اندازیم؟! چرا برخی از ما حتی با خانواده و قوم و خویش خود زبان نرم و شیرین و دل پسند و شوق آفرین نداریم؟
آیا دهه کرامت مغتنم فرصتی برای تمرین خوش خلقی با دوست و فامیل و همسایه و همشهری و هموطن و بنی آدم نیست؟ پس تا هستیم فرصت زندگی داریم در سایه امام رئوف ، در خوش خلقی در مهربانی با مردم در یاری رساندن به همنوع در بخشیدن این و آن بکوشیم و هرچه می توانیم در ذهن فرزند و اهل و عیال و خانواده و همسایه و مردم کوچه و بازار از خود خاطره خوش به جا بگذاریم و مگر ارادت و محبت و مودت اهل بیت (ع) جز با شبیه شدن به ایشان میسر شود؟
دهه کرامت نیکو بهانه ای است برای معرفت افزایی از اقیانوس بی کران علم و دانش ائمه معصومین و تلاش برای تبعیت از سیره این بزرگواران با هدف رسیدن به زندگی امن و آرام و چشیدن حلاوت عشق و بندگی و شیرین کردن کام بندگان خدا از مهربانی ها و یاری هایی که می توانیم و گاه از سر غفلت انجام نمی دهیم ببینیم و بشنویم که امام مهربانی ها چگونه از هدیه دادن و معجزه هدیه، حکیمانه سخن می رانند آن جا که می فرمایند:
«هدیه دادن کینه ها را از دل می برد»
آیا هر یک از ما با هدیه دادن یک کتاب ، یک شاخه گل و ... نمی توانیم گل از گل خانواده و دوست و فامیل و همکار و همسایه باز کنیم؟!
آیا همت بر مهربانی، خوش خلقی، دستگیری، صله رحم، گره گشایی از کار مردمان راه های ممکن و بس سهل الوصول برای تمرین و زندگی کریمانه نیست؟!
اگر خصوصا در ایام این چنینی دست افتاده ای را بگیریم،مشکلی از بندگان خدا را حل کنیم، در رسیدن زوج جوانی به یکدیگر همتی کنیم، قرض مقروض آبروداری را ادا کنیم، دست مهری بر سر یتیمی بکشیم، خانه ویران سیل زدگان را به قدر و توانمان آباد کنیم، جلوی طلاق و از هم پاشیدگی یک زندگی را بگیریم، سری به خانه سالمندان و سرای شیرخوارگان یتیم و بی سرپرست بزنیم و چراغ مهری در خانه ای روشن کنیم و هزاران خیر و خیرخواهی دیگر...
این ها همه نشانه یاری و خیرخواهی گام برداشتن در مسیر پیامبر عظیم الشأن اسلام و اهل بیت معصومین و ولی نعمتمان امام رئوف نیست؟
کلام را با حکیمانه سخن دیگری از عالم آل محمد به سرانجام می رسانم که کلامی برتر از کلام این حجج بالغه الهی وجود ندارد.
راس طاعة ا... الصبر و الرضا باشد که در چنین مسیری گام برداریم و زندگی کریمانه سرمشق هر روز زندگی ما باشد.
گذر از صبر راهبردی به مقاومت فعال
حسن رشوند در جوان نوشت:
روز یکشنبه مهلت ۶۰ روزه ایران به اروپا درباره عمل به تعهدات برجامی خود پایان یافت و با پایان مهلت ۶۰ روزه اول ایران به اروپا، گام دوم کاهش تعهدات برجامی با افزایش سطح غنی سازی برداشته شد و از ۶۷ /۳ به ۵/ ۴ رسید. غربیها با جار و جنجال سعی دارند ایران را از این مسیر انتخاب کرده دور کنند و مانع کاهش تعهدات ایران شوند. اتلاف وقت و سرگرم کردن ایران به مذاکرات بی نتیجه یکی از اصلیترین تاکتیکهای اروپا پس از خروج امریکا از برجام است.
در این میان آنچه بیش از همه مضحک به نظر میرسد اظهارات این روزهای مقامات امریکایی است که بیش از یک سال است پشت پا به سند امضا کرده خود در برجام زده و با وقاحت تمام از آن خارج شدهاند و اکنون مدعیتر از هر مدعی، در مقابل اقدام ایران در کاهش تعهدات برجامی و برداشتن گام دوم پس از ۶۰ روز اهمالکاری اروپاییها، وقیحانه خواستار برگزاری نشست فوقالعاده آژانس انرژی اتمی و تصمیمگیری درباره این اقدام ایران شدهاند.
بلافاصله بعد از انتشار خبر غنی سازی ۵ /۴ درصدی ایران در گام دوم کاهش تعهدات برجامی ایران، «جکی ولکات»، نماینده امریکا در سازمانهای بینالمللی خواستار برگزاری نشست ویژه شورای حکام آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای بحث درباره برنامه هستهای ایران شد. در واقع در حالی که امریکا به صورت مرتب از سازمانهای بینالمللی خارج میشود، سعی دارد با سوء استفاده از این نهادها زمینه را برای فشار بیشتر بر ایران مهیا کند. اما این درخواست امریکا را در چنین شرایطی، از چند منظر میتوان مورد تحلیل قرار داد:
۱-منطق رفتاری امریکا در پسابرجام، این بود که با حداکثرسازی فشار و بههمریختگی فضای اقتصادی کشور، «اضطرارِ» ایران برای پذیرش مذاکره و در واقع تسلیم را افزایش دهد. بر همین مبنا، ترامپ خود را طرف پیروز ماجرا تصور کرده و منتظر نشسته است تا «اضطرار»، ایران را به سوی توافق با او بکشاند. از همین رو است که در مصاحبهای گفته بود: «من کلی وقت دارم. ولی آنها کشوری دارند که درگیر آشفتگی اقتصادی است.» از منظر امریکا، ایران راهی جز تحمل تحریمها و افزایش فشارها ندارد و سرانجام مجبور به تسلیم در برابر امریکا خواهد بود. این همان منطق غلطی است که مقامات کاخ سفید بنیان تحلیلی و رفتاری خودشان را در طول این یک سالی که از برجام خارج شدهاند، بر آن قرار دادهاند.
۲- در مقابل رویکرد فوق، ایران در یک سال گذشته با «صبر راهبردی» و اجرای تعهدات برجامی، تلاش کرد مبتنی بر قواعد حقوق بینالملل در افکار عمومی به عنوان کشوری متعهد شناخته شود تا آشکار شود که این امریکاست که تعهدات خود را زیرپا گذاشته است. با گذشت حدود یک سال، از ۱۳ اردیبهشت با بیانیه شورای عالی امنیت ملی، مسیر ایران از «صبر راهبردی» وارد دوره جدیدی شد که از آن به «مقاومت فعال» یاد میشود. در این مقطع، ایران تلاش کرده است تا توازن را به برجام بازگرداند. این رویکرد ایران در کنار فعال سازی عناصر بازدارندگی نظامی در مورد سرنگونی پهپاد امریکایی، حکایت از آن دارد که ایران در راهبرد «مقاومت فعال» به دنبال آن است تا «پاسخهای متنوعی را به رفتار امریکا» بدهد.
۳- مهمترین نتیجهای که از این اقدام ایران در این شرایط میتوان گرفت این است که این اقدام، باعث «اخلال در دستگاه محاسباتی امریکا» شده است. چراکه در طول این یک سال و حتی میتوان گفت از همان ابتدای مذاکرات در دولت اوباما، امریکا سه سناریوی مبتنی بر برد-باخت را مدنظر داشت: ۱-فروپاشی نظام جمهوری اسلامی؛ ۲-تسلیم کامل ایران و ۳- اقدامات تنشآفرین ایران به گونهای که اجماع حداکثری علیه ایران شکل بگیرد.
واضح است که با تدابیر مقام معظم رهبری، هیچکدام از این سناریوها محقق نشده است، بلکه بالعکس راهبرد «مقاومت فعال»، ضمن نفی جنگ و مذاکره به شکل همزمان، در افکار عمومی و فضای دیپلماتیک جهانی نیز وضعیتی مبتنی بر پیروزی برای ایران را نشان میدهد.
امریکا، کاملاً از پاسخگویی ایران در حوزههای بازدارندگی نظامی و کاهش تعهدات هستهای، دچار سردرگمی شده است. به ویژه اینکه اقدامات ایران همراه با طمانینه و عقلانیت است و کشورهای مختلف، اکنون نه تنها ایران را تهدیدی برای خود نمیبینند، بلکه اقدامات امریکا را باعث برهم خوردن نظم جهانی میدانند و بنابراین حاضر به همراهی با امریکا علیه ایران نمیشوند.
۴- مشکل دیگر امریکاییها این است که آنها به امید تحقق سه سناریوی ذکر شده، تمامی تحریمهای اقتصادی ممکن را علیه جمهوری اسلامی به شکل غیرقانونی اعمال کرده اند، ولی اثربخشی این تحریمها آنگونه که مورد انتظار آنان بود، تحقق نیافته است. بنابراین همین طور که دامنه، عمق و تعداد پاسخهای ایران به امریکا زیادتر میشود، برعکس امریکا گزینهای برای پاسخ ندارد. ایران مدام برگهای جدیدی رو میکند، تا توازن را علیه امریکا ایجاد کند، در حالیکه امریکا برگهای خود را پیشتر بازی کرده است.
۵- درچنین وضعیتی، تیم تند رو کاخ سفید کاملا دستپاچه وار دو اقدام را در هفتههای اخیر علیه ایران انجام دادهاند. اقدام نخست تحریم برخی فرماندهان نظامی، نهاد رهبری و ... بود که به گفته مسئول سابق وزارت خزانه داری امریکا در زمینه تحریمهای ایران «ریچارد نفیو» هیچ تأثیری نداشته و کاملا نمادین بود. اقدام دوم؛ طرح مجدد پرونده ایران در آژانس بینالملل انرژی اتمی است که در این مورد نیز امریکا با چالشهای متعددی مواجه است:
الف) مراجعه به آژانس بینالمللی انرژی اتمی به واسطه اینکه نظارتهای این سازمان در ایران همچنان برقرار است و ایران نیز اقدامات خود را در چارچوب بند ۲۶ و ۳۶ برجام انجام داده است، عملاً بی فایده خواهد بود. راستی آزماییهای آژانس، عملاً اثبات میکند میان گفتههای ایران و عملکرد ایران هیچگونه تناقضی وجود ندارد و بنابراین این اقدام امریکا فرصت مجددی برای اثبات صحت عملکرد ایران خواهد بود.
ب) مراجعه به آژانس بینالمللی انرژی اتمی برای حفظ برجام، امریکا را در یک تناقض جدی قرار میدهد که چگونه امریکا خود از برجام خارج شده است، ولی ایران باید در برجام باقی بماند!
ج) سومین تناقضی که امریکا در آن گرفتار میشود، تناقض در سیاست مراجعه به آژانس به عنوان یک سازمان بینالمللی برای برخورد با ایران، در عین نادیده گرفتن نقش سازمانهای بینالمللی و تعهدات جهانی از سوی این کشور در دو سال اخیر است. بنابراین امریکا نمیتواند از این «نعل وارونه» علیه ایران استفاده کند. چرا که چگونه کشورها برای کشوری که همه اعتبار سازمانهای بینالمللی را زیر پا گذاشته میتوانند اعتبار قائل شوند. این پذیرفتنی نیست که امریکا از یکسو از نهادهای بین المللی خارج شود و از سوی دیگر، با اتکا به همین نهادها، به دنبال فشار بر ایران باشد.
دیپلماسی اروپایی در وقت اضافه
محمدرضا ستاری در ایران نوشت:
یکشنبه این هفته ایران بنا بر اعلام قبلی و ضربالاجل دو ماههای که تعیین کرده بود، وارد گام دوم هستهای شد. این گام مصادف بود با عبور از غنیسازی 3.67 درصد که بنا بر تائید بازرسان آژانس و سخنگوی سازمان انرژی اتمی کشورمان به سطح 4.5 درصد رسیده است.
این امر در حالی صورت گرفت که سایر شرکای توافق هستهای از آن ابراز نگرانی کرده و حتی برخی از کشورهای اروپایی از آن به عنوان نقض برجام یاد کردهاند؛ مسئلهای که به گفته مقامات ایرانی در چارچوب توافق هستهای و طبق مواد 26 و 36 آن با هدف بازگشت به برجام صورت گرفته است. در این میان ایران تاکید کرده که هرگاه سایر طرفین برجام به خصوص سه کشور اروپایی تعهدات خود را به طور کامل انجام دهند، اقدام ایران در جهت کاستن بخشی از تعهدات هستهای قابل بازگشت خواهد بود.
در همین راستا و در حالی که همزمان با افزایش تحریمها علیه ایران و تشدید تنشها در منطقه، اروپاییها پس از 18 اردیبهشت امسال تصریح کرده بودند که طرح تازهای برای نجات برجام در دست دارند و پس از ماهها سرانجام اعلام کردند که قرار است به زودی نخستین تراکنش مالی در سازوکار اینستکس عملیاتی شود، ایران نه تنها اقدامات اروپا را متناظر با تعهدات آنها نمیداند، بلکه معتقد است که راهاندازی کامل اینستکس به عنوان مقدمهای در جهت برآورده ساختن یازده تعهد اروپا در سال گذشته است.
در چنین شرایطی و پس از آنکه هفته گذشته کمیسیون مشترک برجام با حضور معاونان ایران و 1+4 در وین برگزار شد و ایران اعلام کرد که خروجی این نشست نمیتواند عامل قانع کنندهای در جهت توقف گامهای هستهای شود، به گفته منابع خبری قرار است در طول چند روز آینده چند سفر دیپلماتیک از سوی مقامات اروپایی به تهران صورت بگیرد.
هر چند تاکنون صحبتهایی از حضور وزرای خارجه سه قدرت اروپایی در تهران و نیز سفر امانوئل ماکرون به ایران مطرح شده است، اما طبق اخبار دقیق قرار است امانوئل بن مشاور رئیسجمهوری فرانسه به ایران آمده و با مقامات کشورمان از جمله علی شمخانی دبیر شورای عالی امنیت ملی دیدار کند. همچنین اروپاییها در حالی خواستار بازگشت و خویشتنداری ایران شدهاند که قرار است 24 تیرماه طبق گفته امانوئل ماکرون، مذاکراتی میان کشورهای اروپایی برای جلب رضایت ایران و حفظ توافق هستهای صورت بگیرد.
در این میان رفت و آمدهای دیپلماتیک اروپاییها به ایران در حالی شدت گرفته که همزمان با حضور مشاور ماکرون در تهران، طبق درخواست آمریکا، قرار است جلسه شورای حکام در آژانس بینالمللی انرژی اتمی با محوریت اقدامات ایران برگزار شود؛ امری که به گفته مقامات کشورمان ارتباطی به شورای حکام، پادمان و همچنین پروتکل الحاقی نداشته و تنها در چارچوب برجام قابل طرح و بررسی است. در همین رابطه، اروپا در حالی به تکاپو برای متقاعد کردن ایران افتاده است که سه کشور آلمان، انگلیس و فرانسه تاکید میکنند که تاکنون اقداماتی از قبیل تاسیس بانک سرمایهگذاری در لوکزامبورگ و ثبت کانال مالی اینستکس را در دستور کار داشتهاند.
موضوعی که به گفته بسیاری از کارشناسان علاوه بر اینکه از توان اجرایی ضعیفی برخوردار است، تاکنون نتایج ملموسی نیز در پی نداشته است. به عنوان نمونه اینستکس در حالی ماهها پس از خروج آمریکا از برجام راهاندازی شد که دربرگیرنده سه کشور اروپایی است و در این میان علاوه بر اینکه هنوز مکانیسم حقوقی دور زدن تحریمهای آمریکا در آن مشخص نیست، تنها در ابتدای کار معطوف به غذا، دارو و تجهیزات پزشکی است. مواردی که از شمول تحریمها معاف است. از سوی دیگر این سازوکار برای فروش نفت و درآمدهای حاصل از آن همچنان با اما و اگرهای زیادی روبروست.
در این شرایط دو سطح تحلیل در داخل کشور برای برداشتن گامهای هستهای و سیاست خروج تدریجی از برجام وجود دارد. دسته نخست معتقدند که اروپا توان لازم را برای مقابله با آمریکا در اختیار ندارد و به همین دلیل ممکن است این سیاست عاملی در جهت سوق دادن آنها به همراهی بیشتر در جهت تشدید فشارها بر علیه ایران باشد؛ به طوری که با رفتن پرونده ایران به شورای امنیت و فعال کردن مکانیسم ماشه، علاوه بر اینکه تحریمهای سازمان ملل بار دیگر بازگردد، آمریکا در شورای امنیت به عنوان بازیگر مسلط مطرح شده و یک اجماع جهانی مجدد علیه ایران را کلید بزند.
سطح دوم تحلیلها به این موضوع اشاره دارد که ایران لازم بود از همان سال گذشته این سیاست را عملیاتی میکرد زیرا از آنجا که برجام برای اروپا مسئلهای مهم محسوب میشود، هم شرایط فشارها بر علیه ایران به این شدت دنبال نمیشد و هم اروپاییها که اراده لازم در جهت همکاری با ایران را نداشتند، ناچار میشدند با تحمل هزینه، نسبت به تغییر محاسبات استراتژیک کاخ سفید، اقدامات موثرتری صورت دهند.
در همین راستا هر چند به ظاهر هر دوی این سطوح تحلیل راههای متفاوتی را نشان میدهد، اما در لایههای زیرین آن یک همپوشانی مشخص میان آنها وجود دارد؛ اینکه با توجه به دیپلماسی اروپاییها در وقت اضافه، خروجی هر دو راهبرد منوط به عقبنشینی آمریکا از تشدید فشارها و متقاعد شدن اروپا برای تلاش به منظور حفظ توافق هستهای و جلوگیری بیشتر از سطح تنشها است؛ مسئلهای که سیاست آتی ایران مشخص میکند که توپ نجات برجام که اکنون در زمین اروپا قرار دارد همچنان در این زمین مانده و از تحمیل هزینههای شکست کامل برجام بر دوش ایران جلوگیری شود.
جای نگرانی نیست
محسن پیرهادی در رسالت نوشت:
در خبرها آمده است که طرفهای اروپایی خواستار تشکیل نشست فوری کمیسیون برجام شده اند. کشورهای آلمان، انگلیس و فرانسه همراه با اتحادیه اروپا در بیانیهای مشترک که روز سهشنبه ۱۸ تیرماه منتشر شد، اعلام کردند «عمیقا نگران هستند که ایران به شماری از تعهداتش ذیل برنامه جامع اقدام مشترک پایبند نبوده است.» این دقیقا یعنی در دو ماه گذشته به خلاف دوره پیش از آن، مسیر را درست رفته ایم.
به تکاپو افتادن و حتی جار و جنجال کشورهایی که هیچ گاه نفعشان به ایران اسلامی نرسیده است، نه تنها جای واهمه ندارد که نشان آن است که اقدامات انجام شده، موثر بوده است؛ دقیق عکس دوره یک ساله پس از خروج آمریکا از برجام که با راهبرد به اصطلاح صبر استراتژیک دولتمردان در مقابل اروپا و آمریکا مواجه بودیم و طرف مقابل هم هیچ اقدامی انجام نمی داد. دیپلمات ها دقیقا همان جایی موفق می شوند که با منطق انقلابی کار را پیش ببرند وگرنه دیپلماسی های به اصطلاح اعتماد ساز، مقابل گرگ ها پاسخ نخواهد داد.
بر کسی پوشیده نیست که مسئولان سیاست خارجی ما، اگرچه متدین و متعهد و دلسوزند، اما در 6 سال گذشته مطابق با منطق انقلابی عمل نکرده اند. همین حالا هم که کشور در حال کاهش گام به گام تعهدات برجامی است، گاهی موضع گیری می کنند که اگر طرف مقابل به تعهدات عمل کند، ما هم بازخواهیم گشت و تعهدات برجامی را احیا می کنیم.
این یعنی متوجه نیستند که اگر راهبرد خروج گام به گام از برجام قرار است واقعا در عرصه عمل به کار آید و موجب امتیازگیری از رقیب شود، تنها به شرطی است که با نحوه گفتار و عمل مسئولان ایران، کشورهای خارجی حس کنند که ما در اقدام خود جدی هستیم و تنها به دنبال دریافت چند امتیاز نیستیم.
مسئولان سیاست خارجی باید به این نکته توجه کنند که تنها راه برون رفت از وضعیت فعلی، یعنی وضعیتی که تأسیسات هسته ای با ظرفیت کامل کار نمی کنند و تحریم ها نه تنها لغو نشده که چند برابر شده آن است که از پسابرجام به دوران گذار از برجام برسیم. برجام، اگرچه عبرت های زیادی داشت، اما کارکرد مثبت چندانی نداشت که بخواهد تحولی در عرصه داخلی و خارجی ایران باشد و در نتیجه، پیش و پس از آن تفاوت چندانی نکرده است.
راه حل، کم توجهی به برجام و گذاردن پرونده آن در گوشه ای از میز است که چندان هم جلوی چشم نباشد. حتی پیشنهاد می کنم وزیر محترم امور خارجه دیگر شخصا در مورد برجام موضعی نگیرد و موضع گیری هایی از این دست را به یکی از معاونین خود بسپارند. هرچه برجام کمتر محور قرار گیرد، توان اقتصادی داخل بیشتر مورد توجه قرار می گیرد و این یعنی گذار از برجام، به عکس تصور برخی، این اقدام، موجب رشد اقتصادی هم خواهد شد.