به گزارش مشرق، با تهیهکننده موسیقی که حرف میزنیم، میخواهد اسمش را یا عوض کنیم یا نیاوریم. خواننده هم میگوید با شرط اینکه اسمش در گزارش نیاید با ما حرف میزند و حوصله دردسر ندارد. بعضیها میگویند اصلا رقم زیادی در موسیقی نیست که بخواهد ارزش حرفشنیدن داشته باشد. از «قدرتهای موسیقی» یا «مافیای موسیقی» حرف میزنیم. پدیدهای که مانند همهجا با ورود پولهای بیرویه به دنیای موسیقی پا گذاشت و چنان قوی بود که انگار هیچکس توان مقابله با آن را ندارد. از وزارت ارشاد صدایی برای ایستادن جلوی این قدرت شنیده نمیشود و سازمانهای دیگر هم ظاهرا هنوز نمیدانند چه خبر است. خوانندگان مستقل هرازگاهی اعتراضی میکنند و دیگران هم گویا تشخیص دادند که حرف نزنند تا همان آب باریکهشان قطع نشود. اینبار میخواهیم ببینیم آیا گردش مالی در موسیقی ارزش ریسککردن دارد یا نه؟ برای خلق یک برند چقدر باید هزینه کرد و چقدر این برند به سازندگانش سود میرساند؟ برای ساخت یک آلبوم موسیقی در شرایط فعلی چقدر باید هزینه کرد؟ آیا هنوز آلبومهای موسیقی فروش میکنند؟ هزینههای تولید آلبوم موسیقی کجا برای تهیهکننده جبران میشود؟
قصه چیست؟
با یکی از دستاندرکاران حوزه موسیقی صحبت میکنیم. بهشرط اینکه نامش در گزارش نیاید، حاضر است اطلاعاتی بدهد. میگوید استودیویی کوچک و دوستان خواننده و تهیهکننده بسیار دارد. او نمیخواهد نانش آجر شود و برای خودش دشمن بتراشد. از او درباره هزینهها و درآمدها در موسیقی سوال میکنیم. میگوید: «سال 98 هزینهها بهشدت بالا رفته است. سال گذشته بهتر بود. خیلی از خوانندهها ترجیح میدهند آلبوم ندهند چون تمامش ضرر است. آلبوم را کسی نمیخرد، یا دانلود میکنند یا نهایتا خیلی اعتقاد داشته باشند میروند در سایتهای موسیقی، آهنگها را میخرند. الان دیگر کسی بهصورت فیزیکی آلبوم نمیخرد. اکثر این تهیهکنندهها خودشان استودیو هم دارند که هزینه را کمتر کنند. تمام درآمدهای تهیهکننده از کنسرت است، مخصوصا اگر بتواند خارج از ایران کنسرت بگذارد.»
چه آلبومی؟
از او درباره هزینههای تولید یک آلبوم میپرسیم که اینطور پاسخ میدهد: «نمیشود یک عدد ثابت گفت. بستگی به خواننده و تهیهکننده دارد. بستگی دارد چه سطحی از کیفیت را برای آلبوم خودش انتخاب کند. برخی از خوانندگان پولدار هستند اما برایشان فقط مهم است که یک آلبوم بدهند و بروند. نه خودشان دیگر دنبال میکنند و نه مخاطبانشان (البته اگر داشته باشند). اما تعدادی هستند که پشتوانه مالی قوی ندارند ولی دوست دارند با کاربلدها کار کنند و دلشان میخواهد تمام استانداردها را در کار رعایت کنند.» در ادامه توضیحاتش آلبومها را به متوسط و قوی دستهبندی میکند. بعد میگوید هزینه آلبومها به تعداد قطعاتش هم بستگی دارد.
هزینههای یک آلبوم
این تهیهکننده درباره اعداد پرداختی میگوید: «مرحله اول، انتخاب یک آهنگساز است. اتفاقا در همین مرحله است که خواننده باید تصمیمش را بگیرد چه کیفیتی از آلبوم را مد نظر دارد. اگر آهنگساز چهره باشد که قیمتش بالاتر میرود. ممکن است از او بهتر هم باشند اما او در بورس است. ممکن است این شهرت را بهدلیل همکاری با چهرههای خارج از ایران یا حضور در برنامههای تلویزیونی بهدست آورده باشد. خواننده برای آهنگساز متوسط نمیتواند زیر 10 میلیون تومان هزینه کند. 10 میلیون تا 30 میلیون تومان برای یک قطعه. آهنگساز چهره یا قوی برای هر قطعه با توجه به جایگاه خواننده بین 35 تا 50 میلیون را طلب میکند. البته در ماههای اخیر عددهای بیشتری هم شنیدهایم. بعد از آن نوبت تنظیمکننده است. اینجا هم به نوع کار بستگی دارد. ممکن است کسی باشد که با پنج میلیون تومان هم قطعهای را تنظیم کند، اما تنظیم قطعهای ارکسترال کمتر از 13 میلیون تومان نیست. چهرههای مطرح تنظیمکننده بین 40 تا 50 میلیون تومان دستمزد میگیرند که این اعداد هم با توجه به سابقه یا توانایی خواننده کم و زیاد میشود. خواننده برای میکس و مسترینگ هم باید هزینهای پرداخت کند که نسبت به دستمزد آهنگساز و تنظیمکننده به مراتب پایینتر است و شاید با یک میلیون تومان هم بشود سر و ته قضیه را هم آورد.»
ترانههای مفتی، ترانههای گران
یکی از نکات مهم درباره تعداد اندکی از ترانهسرایان این است که آثارشان را بهصورت رایگان دراختیار خوانندگان خارج از ایران قرار میدهند و پس از اینکه این ترانهها پخش شده و به شهرتشان اضافه شد، دستمزدهایشان را در داخل کشور بالا میبرند. نکتهای که چند سال قبل محل بحثهای فراوان بوده و یکی از شاعران مدعی شده بود که دو، سه نفر از ترانهسرایان حتی حاضر بودند پولی پرداخت کنند تا خوانندگان مطرح خارج از ایران، ترانه آنها را بخوانند. یکی از دلایل متفاوتبودن قیمت ترانهها این است که هر شاعری برای خودش جایگاهی قائل است و با توجه به رسانههایی که در اختیار دارد، برای خودش دستمزد تعیین میکند. البته اگر خودش هوای خوانندگی به سرش نزند و کارهای خوبش را برای خودش کنار نگذارد. پس از صحبت با تعدادی از ترانهسرایان متوجه شدیم که ترانهها با توجه به سراینده و خواننده با رقم پنج میلیون تومان شروع میشود و ممکن است به 20 میلیون تومان هم برسد. شاید همین رقمها باعث شده که تعدادی از خوانندگان کلماتی را کنار هم بگذارند و بخوانندشان و اسم خودشان را هم بهعنوان ترانهسرا در شناسنامه آلبوم منتشر کنند. معمولا بازی ترانهسرا و خواننده یا برد-برد میشود یا هر دو با هم میبازند. اگر ترانهای بگیرد علاوهبر خواننده، ترانهسرا هم مشهورتر و به قیمت ترانهاش اضافه میشود.
آلبومی چند؟
هرچند نمیشود رقم دقیقی بهدست آورد، اما برای دو سطح از تولید آلبوم به دو عدد عجیب میرسیم. فرض کنید شما یک خواننده معمولی هستید که میخواهید آلبومی را با هشت قطعه منتشر کنید. شما باید برای این کار رقمی نزدیک به 606 میلیون تومان کنار بگذارید. این شرایط برای یک آلبوم حرفهای و قوی، ویژهتر است. نزدیک به رقم یک میلیارد و 600 میلیون تومان هزینه این آلبوم میشود. حالا چرا باید یک تهیهکننده چنین رقمی را بهطور میانگین برای یک خواننده و یک آلبوم هزینه کند. میدانیم که هر تهیهکننده فقط با یک خواننده کار نمیکند و ممکن است چنین رقمی مثلا ضرب در پنج یا 10 نفر شود.
استودیو و نوازندگان
برای هر ساعت کار در استودیو باید هزینهای پرداخت شود که بازهم براساس کیفیت، دستهبندی میشود. تهیهکنندهای که نمیخواهد نامش در گزارش بیاید اینجا هم به کمک ما میآید: «هزینه یک ساعت ضبط در یک استودیوی معمولی بین 120 تا 200 هزار تومان است. این عدد در یک استودیوی مشهور و با امکانات بین 250 تا 400 هزار تومان میشود. بدیهی است که مدتزمان ساخت یک آهنگ در استودیو با توجه به نوع و سازبندی و استفاده از نوازنده و... متفاوت میشود. ممکن است خوانندهای یک قطعه را در سه ساعت و دیگری در 15 ساعت ضبط کند. با توجه به توانایی خواننده و شرایط استودیو و تعداد قطعات بهطور میانگین، ضبط یک آلبوم بین50 تا 100 ساعت زمان میبرد. میکس و مسترینگ کار هم برای خوانندههای آماتور برعهده خود استودیو است. دستمزد نوازنده هم هزینه دیگری است که باید خواننده آن را تقبل کند و براساس کیفیت کارش متفاوت است. این دستمزد به روشهای ساعتی و قطعهای محاسبه میشود. ساعتیها باتوجه به نوع ساز و کیفیت کارشان از 500 هزار تومان تا سه میلیون تومان دستمزد میگیرند. البته نوازندگان سازهای مهجور یا تخصصیتر، دستمزدهای بیشتری میخواهند. آنهایی که قطعهای حساب میکنند هم شیوه خودشان را دارند. آنها فارغ از میزان درصد حضور سازشان در قطعه بین دو تا چهار میلیون تومان درخواست میکنند.
فضای مجازی و بیلبوردها
حالا که آلبوم ساخته شده، نوبت به عرضه آن میرسد. جدول تعرفه تبلیغات روی بیلبوردها را بهدست آوردیم. هزینه متوسط حضور تنها یک بیلبورد در شهر برای مدت یکماه و با توجه به منطقه شهری، 100میلیون تومان میشود. خبرسازی در رسانهها، ساخت صفحات مجازی در اینستاگرام، پرداخت مبلغی برای حضور در برنامههای پرطرفدار صداوسیما و حضور رایگان در شروع فعالیت در مراکز خیریه، از جمله اقداماتی است که بهمنظور تبلیغات و دیدهشدن بیشتر انجام میشود.
اعداد متفاوتی برای این امور مطرح میشود که نمیتوان به عدد دقیقی رسید، اما در بحث بیلبوردها حداقل میتوان برای 10 بیلبورد در سطح شهر برای یکماه، حدود یک میلیارد تومان درنظر گرفت.
هزینهها چگونه برمیگردند؟
درحالیکه همه میدانند تولید آلبوم فقط ضرر است چرا باید فردی پیدا شود و پیامدهای این ضرر را بهجان بخرد. مهمترین دلیل تولید آلبوم برای خوانندگان و تهیهکنندگان، بهرهبرداری از آنها در کنسرتهاست. درواقع کنسرتها منبع اصلی درآمد تهیهکنندگان هستند. البته اگر کمی خوششانس باشند و بتوانند خارج از ایران، مخاطبان خود را پیدا کنند، میتوانند بهصورت دلار درآمد کسب کنند. مدتی پیش خواننده جوانی رکورد اجرای روی صحنه را طوری شکست که میخواستند اسمش را در کتاب گینس ثبت کنند. با اینکه در شهرهای مختلف کشور، کنسرتهای متعددی برگزار میشود، اما مرکز اصلی و کانون توجه، تهران است. سالنهای اصلی را با هم مرور کنیم: سالن میلاد نمایشگاه بینالمللی، ۲۱۰۰ صندلی دارد. مرکز همایشهای برج میلاد ۱۷۰۰ صندلی، اریکه ایرانیان ۸۰۰ صندلی و تالار وحدت ۹۰۰ صندلی دارند. بیایید تصور کنید میانگین بلیت کنسرت 90هزار تومان است. یعنی یک سانس برگزاری کنسرت، درآمد 189 میلیون تومانی بههمراه دارد. البته که هزینههایی چون اجاره سالن، اداره اماکن، نور و تجهیزات و صدا، گروه و خواننده، تبلیغات رسانهای و درصد سایتهای بلیتفروشی از آنها کسر میشود. نهایتا برای هر سانس در بدبینانهترین حالت، 80 تا 90 میلیون تومان برای کنسرتگذار میماند. این عدد را برای دو سانس در یک شب محاسبه کنید. حالا این رقم را در تعداد کنسرتهای داخلی و خارجی هر خوانندهای که خودتان دوست دارید ضرب کنید و ببینید چرا یک تهیهکننده حاضر است برای یک آلبوم و برای یکبار، رقم یک میلیارد و 600 میلیون تومان هزینه کند. تهیهکننده با خواننده قراردادی معمولا پنج ساله میبندد و در هر زمان و مکانی که او بخواهد باید اجرا کند.
محسن رجبپور، مدیر برنامههای حامد همایون، سال 96 در گفتوگو با «صبح نو» گفته بود: «در کشوری که دنیا فکر میکند در آن کنسرت برگزار نمیشود یا برگزاری کنسرت با محدودیت روبهرو است، ما توانستهایم در مدت زمان پنج ماه در نیمه نخست سال 96، حدود 239 اجرا داشته باشیم. بهجز چهار یا پنج استان در تمام ایران کنسرت برگزار کردهایم.»
درست شنیدهاید. 239 اجرا در پنج ماه. ماشین حسابتان را حتما همراه داشته باشید. بدیهی است که هزینهها در دو سال قبل پایینتر از الان بوده و ملاک محاسبه اعدادی نیست که در این گزارش آمده است. اما باز هم عدد شگفتانگیزی فقط برای یک خواننده و تهیهکننده بهدست میآید.
مبنای این محاسبه، خوانندگانی بودند که استعداد داشتند و پول آنچنانی نداشتند که برای پیشرفتشان خرج کنند. خوانندگانی هم هستند که تمام هزینهها را خودشان متقبل میشوند و تهیهکنندگان فقط حامی معنوی آنها هستند و بعد سود کنسرتهای احتمالی خودشان را میبرند.
قطعا موسیقی و کنسرت برای عدهای سود داشته و دارد که سالهاست در همین حوزه فعالیت میکنند و البته همیشه هم مینالند که موسیقی در کشور ما مظلوم است و به آن توجهی نمیشود. تعداد کنسرتگذاران، خوانندگان و تهیهکنندگان روزبهروز بیشتر میشود و گردش مالی آن هم بیشتر. این نوایی است که نانهای فراوانی سر سفرهها آورده است و هنوز عدهای ناشکری میکنند.