به گزارش مشرق، «هیولا» تازهترین اثر مهران مدیری این روزها بهعنوان یکی از پربینندهترین مجموعههای نمایشی در شبکه نمایش خانگی حضور دارد. سریالی با مضمون اجتماعی که به اندازه آثار قبلی مدیری از بار طنز برخوردار نیست اما همچنان مفاهیم تند و تیز نقد اجتماعی در آن برجسته است. اگرچه مدیری در ساخت هیولا با همان فرآیند روبه نزولی روبهرو بوده که طی این سالها در تولید سریال و فیلم سینمایی تجربه کرده است، با این وجود هیولا را نمیتوان مانند آثار قبلی مهران مدیری دانست. این سریال در جهانبینی مهران مدیری اثری متمایز به حساب میآید. اتفاقی که در هیولا رخ داده است، پیش از این در هیچکدام از آثار مهران مدیری به چشم نمیخورد و همین مساله تازهترین اثر نمایشی این کارگردان را از باقی آثار او متفاوت کرده است. برای فهم این تفاوت در کارنامه جدید مدیری باید مروری بر جهان وی در برنامههای آیتمی و نمایشیاش داشت که از سالهای دور تا به امروز مخاطبان خاص خود را جذب کرده و برای عامه مردم نیز جذاب به نظر آمده است.
بیشتر بخوانید:
دنیای پوچانگار و جامعه کودن!
شاید بهترین توصیف از جهان مهران مدیری، توصیفی است که خودش از جهانش در برنامه خندوانه روایت کرد: «دیگه به درد نمیخوره این دنیا! توی جهانی که پر از فقر، پر از انقلابات عجیب، پر از خشم، مشکلات اقتصادی بشر، شکل اروپا و خاورمیانه تغییر کرد؛ همه اینها کره زمین را فرا گرفته. دیگه به درد نمیخوره این دنیا. دیگه زیبایی وجود نداره. آدمها انگیزههاشون کم میشه، قدرتطلبی افزایش پیدا میکنه. به نظرم بشر در منحطترین دوران خودش هست؛ به لحاظ اخلاقی، سیاسی، فرهنگی و...» جهانبینی مهران مدیری از دیرباز دنیای نهیلیستی را فرا میگرفت، این بخوبی در آثار او قابل مشاهده است. جهان او به شکل اغراقآمیزی مملو از آدمهایی است کمهوش، دور از انسانیت، خشن، ناکارآمد، مفتخور، بیسواد و جاهل. در این جهان تنها یک کاراکتر آگاه و عاقل وجود دارد که عمدتا به دلیل ناتوانی و سادگی خود نمیتواند کاری از پیش ببرد. این کاراکتر آگاه صرفا در میان سایرین «رنج» میکشد و مخاطب نیز از حماقت عامه مردم و رنج تنها عاقل داستان مجبور به خنده میشود. کمدیهای اجتماعی مدیری تماما خندیدن به بدبختی و پوچی جامعهای است که به صورت اغراق شده، بدون امید به آینده در قاب دوربین به تصویر کشیده شده است.
مجموعه نمایشی ؛ خنده به بدبختی!
کارنامه مهران مدیری به عنوان یک کارگردان مجموعههای نمایشی از ابتدای دهه 80 و با مجموعههایی چون «پاورچین»، «نقطهچین»، «پرواز 57» و... رقم میخورد. اما سریال پرطرفدار او «شبهای برره» است که در نیمه دهه 80 تولید شد. کاراکتر «کیانوش» روزنامهنگار ضداستبدادی است که بهخاطر مقاله انتقادیاش تبعید میشود. او یگانه کاراکتر عاقل در میان بررهایهاست که هرکدام ویژگیهای جهان مهران مدیری را شامل میشدند. رنج زندگی در برره و خندیدن به بدبختی و حماقت جامعه، امری بود که توانست سایر طنزپردازان را نیز به جهان پوچانگار مدیری بکشاند. سیامک انصاری از آن برهه به بعد بهعنوان نماد یگانه کاراکتر عاقل اما ناتوان و سادهدل به حساب میآمد که در سایر مجموعههای نمایشی مهران مدیری نقش مشابهی را ایفا کرد. «قهوه تلخ»، «درحاشیه»، «ساعت 5 عصر» و... همگی آثاری است که فرآیند مشابهی را در خلق داستان و کاراکتر طی کردهاند. مدیری در مجموعههای پیشین خود رفتار خرق عادتگونه «نگاه به دوربین» را ترویج داد که موجب آشناییزدایی از یک مجموعه داستانی میشد. همان یگانه کاراکترهای عاقل زمانی که از انبوه جهالت و نادانی جامعه به ستوه میآمدند، تنها راه خود را نگاه به دوربین میدانستند که تفسیرهای گوناگونی از این تکنیک مطرح شد.
مجموعه آیتمی؛ عاقلِ دیوانهخانه!
مهران مدیری را هنوز هم بسیاری در آیتمسازی موفقتر میدانند، به گونهای که روحیه طنز آیتمی در بسیاری از مجموعههای نمایشی او نیز برجسته است. از «ساعت خوش» تا «شوخی کردم» و «دورهمی» اگرچه فاصله بسیار است اما طنزهای آیتمی مهران مدیری از جهانبینی مشابهی برخوردار است. مدیری در طنزهای آیتمی اخیر خود بهعنوان گوینده پلاتو حاضر شده است. همانه یگانه شخصیت عاقلی که جهان اطراف و جامعه ایرانی را به صورت اغراقشدهای با همان ویژگیهای جهان دور از انسانیت، خشن، نادان، کمسواد و کمعقل توصیف میکند. نمونه برجسته این اتفاق در طنز دورهمی دیده شد. پلاتوهای مدیری تماما مملو بود از خنده به هجو و تحقیر جامعهای که تماما بحرانزده و پر از جهالت است. یگانه عاقل این جهان، همان مهران مدیری است که جامعه را توصیف میکند و البته احتمالا مبرا از این جماعت نیز هست. جامعهای که هیچ منفذ امیدی در آن به چشم نمیآید و به شکل اغراقشدهای حماقتهای مردمش قابل خندیدن و حتی قهقهه زدن است. آخرین قسمت دورهمی در تلویزیون که در واقع نخستین قسمت نوروزی این مجموعه نیز بود به دلیل آنچه «تحقیر بیش از حد مردم ایران در ایام بلایای طبیعی» عنوان میشد، با برخورد قهری دولت و مدیر صداوسیما روبه رو شد.
هیولای جهان تازه مدیری
تاکنون در عمده محصولاتی که مهران مدیری خلق کرده است، در جامعهای مملو از جهالت و حماقت تککاراکتر عاقل، آگاه اما ناتوان وجود داشت که در تعامل با بقیه رنج میکشید. کاراکتر شرافت در مجموعه نمایشی هیولا بازتولید همان نقش سیامک انصاری در سریالهای پیشین مهران مدیری بود. اما تفاوتهای هوشنگ شرافت با «کیانوش» برره، «هومن صحرایی» درحاشیه و «نیما زند کریمی» قهوه تلخ، نشانگر دنیای جدید مهران مدیری هستند. هوشنگ شرافت نماد شخصیت باشرف و اصیل جامعه امروزی بود که شدیدا بیعرضه به تصویر کشیده شده بود. یگانه شخصیت عاقل و آگاه اما بیعرضه داستان مهران مدیری این بار برخلاف رویه پیشین به جامعه میپیوندد. او نیز بخشی از جامعهای میشود که مخاطب را از فرط جهالت و غیرانسانی بودنش به خنده وامیداشت. اما این بار دیگر حتی مدیری از خنداندن مخاطبش نیز ناتوان است. سادیسم روایت جامعهای بحرانی به حدی از افراط رسیده است که صرفا مخاطبش برای تماشای بدبختیهای اغراقشده خود حاضر است هزینه کند و با آن سرگرم شود. در دنیای هیولا جز چند معلم سادهدل، دیگر هیچ انسان شریفی وجود ندارد. جامعه مملو است از گرگهایی که باید با آنها برقصی و حتی اگر دریده شدی، نترسی!
مدیری؛ صدسال به این سال ها
جهان مهران مدیری در تمام این سالها اگرچه از مسائل اجتماعی سخن میگفت و با طنازیهای اندک مخاطب را به تلخندی وا میداشت اما در همین حال ناخودآگاه مخاطب پر میشد از جهانی که هیچ جای امید ندارد؛ دنیایی که همه در آن مشغول غارت همدیگرند، جامعهای بیسواد و جاهل که شخصیتهای آگاه نه به قدرت میرسند و نه در میان مردم جایگاهی دارند. بازتولید انبوه یاس و ناامیدی از کلیت جامعه اتفاقی بوده است که مدیری به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه در تمام این سالها از روی آنتن رسانه ملی و شبکه نمایش خانگی به تصویر کشیده است. دورهمی مدیری و خندوانه جوان دو روی یک سکه به حساب میآیند. جایی که هر دو میپذیرند دنیا دیگر انگیزهای برای شادی و امید ندارد. پس تنها راه شاد زیستن، خوشباشی بیدلیل است و فراموشی آنچه ما را به واقعیت نزدیک میکند. این جهانبینی از رسانه ملی به تصویر کشیده میشود و مخاطب را بیش از هر زمانی به «بیمعنایی» در زندگی عصر جدید میکشاند، درحالی که رسالت رسانه ملی امیدبخشی آگاهانه و مبتنی بر واقعیت است، جایی که چالشهای اجتماعی با ادبیاتی انتقادی مطرح و در ادامه آن راهحلهای رفع این چالش با تتمهای از امید به تصویر کشیده شوند.