سرویس جهان مشرق - یکی از مبانی جنگ تبلیغاتی و روانی ماههای اخیر میان ایران و اردوگاه آمریکایی- صهیونیستی در منطقه، وانمود کردن به حمله قریب الوقوع آمریکا به ایران است که مدتی است سیگنالهای آن در اظهارنظر برخی مسئولان آمریکایی و رژیمهای عربی و صهیونیستی به گوش میرسد. سوالی که در اینجا مطرح میشود، این است که چنین تهدیداتی تا چه حد امکان عملیاتی شدن دارد و آیا آمریکا با همراهی متحدان منطقهای خود شامل رژیمهای عربی و رژیم صهیونیستی میتواند تهدیداتی که طی ماههای اخیر در خصوص حمله احتمالی به مواضع مختلف ایران به صورت نقطهای و محدود مطرح کرده است را اجرایی کند؟
نکته دیگر اینکه آیا این تهدیدات جنبه عملیاتی خواهند داشت یا اینکه تنها برای افزایش فشار تبلیغاتی بر ایران و تلاش برای منزوی کردن این کشور دنبال میشود.
علاوه بر اینکه بررسی دقیق تهدیدهای انجام شده نیز نشان میدهد که آمریکا عزم جدی برای انجام این تهدیدات ندارد. عمده مواضعی که در خصوص حمله احتمالی به ایران از سوی مقامات آمریکایی مطرح شده، مربوط به سیاستمدارانی است که اطلاعات چندانی از موازنههای قدرت نظامی ندارند. این در حالی است که سران محافل نظامی آمریکا نه تنها از بروز چنین حملهای استقبال نمیکنند، بلکه بر اساس اطلاعات دقیق و متقنی که در خصوص آسیبپذیری منافع آمریکا در منطقه در اختیار دارند، این حمله را برای آمریکا و متحدان این کشور در منطقه خطرناک توصیف میکنند.
در همین راستا آمریکاییها که پیش از این از عبارت مطلق احتمال جنگ ضد ایران سخن میگفتند، طی ماه های اخیر با عقب نشینی از مواضع قبلی خود سعی کردند سیاست تبلیغاتی جنگ نقطهای و محدود را دنبال کنند. در همین راستا دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا ادعای ساقط کردن پهپاد ایرانی را مطرح کرد تا شاید بتواند بر رسوایی ناشی از انهدام پهپاد متجاوز آمریکایی در آبهای منطقهای سرپوش بگذارد.
جالب اینجاست که دونالد ترامپ حاضر است در برابر دوربینها دروغ بگوید تا یک پیروزی توهمی برای خود دست و پا کند، این در حالی است که میداند، ایرانیها با انتشار اسناد و تصاویر مربوطه، سقوط پهپاد خود را تکذیب خواهند کرد و اعتبار وی در منطقه و جهان مخدوش خواهد شد.
مسأله اینجاست که تحولات اخیر در منطقه نشان داده است که ایرانیها عزم خود را برای پاسخ مشابه به هر تجاوز احتمالی آمریکا جزم کردهاند و لذا آمریکا توان حمله به ایران را ندارد، اما ترامپ نمیتواند این واقعیت را بپذیرد. ایرانیها تاکید کردهاند که جنگ محدود و نقطهای وجود ندارد و جنگ در صورت آغاز، در منطقه فراگیر خواهد بود.
** بازندههای اصلی جنگ در منطقه
گرچه سیگنالهای متعددی برای بررسی جدیتسنجی تهدیدات آمریکایی ضد ایران طی ماههای گذشته وجود دارد، اما نگاهی به موازنههای قدرت در منطقه و بررسی برندهها و بازندههای جنگ احتمالی میان ایران و غرب میتواند ابعادی از پشت پرده تهدیدات صورت گرفته ضد ایران را روشن کند. چیزی که طبعا در میز تصمیمگیریهای اتاق جنگی آمریکا و اسرائیل نیز مطرح میشود.
شاخصهای مختلف سیاسی، اقتصادی و نظامی در منطقه نشان میدهد که جنگ برای هیچ یک از طرفهای درگیر نمیتواند گزینهای مناسب باشد، اما بیشترین بازندهها از روند تقابل فراگیر در منطقه، آمریکا و متحدان منطقهای این کشور هستند. این موضوع را در ابعاد مختلف میتوان بررسی کرد.
جنگ محدود یا فراگیر؟
یکی از سوالاتی که مطرح است، اینکه مسائلی که در مورد حمله محدود یا نقطهای به ایران مطرح میشود، در واقع بیشتر به ضرر ایران تمام خواهد شد؟ یا اینکه متحدان آمریکا شامل عربستان و اسرائیل را تحت تأثیر قرار خواهد داد؟
همبستگی اجتماعی و نظامی محور مقاومت نشان میدهد که رژیم صهیونیستی و آمریکا نمیتوانند در جنگ احتمالی آینده، ایران را در انزوا قرار دهند. شاخصهای متعددی از محور مقاومت به گوش میرسد مبنی بر اینکه در صورت بروز حمله احتمالی به ایران، این محور دست بسته باقی نخواهد ماند و به این تجاوزات واکنش نشان خواهد داد.
طبعا واکنش عناصر مختلف محور مقاومت علاوه بر منافع آمریکا در منطقه و پادگانهای نظامی، آبراهه های بینالمللی و کشتیها و ناوهای جنگی این کشور، متحدان منطقهای آمریکا شامل رژیم صهیونیستی، عربستان سعودی و دیگر مزدوران کاخ سفید را نیز شامل خواهد شد.
سید حسن نصرالله در اظهارات اخیر خود تاکید کرد که در صورتی که ایران هدف قرار بگیرد، تلآویو و ریاض هدف قرار خواهند گرفت و متحدان آمریکا قربانی خواهند شد. وی تاکید کرد که کشورهای منطقه نمیتوانند در این جنگ ژست بیطرفی بگیرند و خود را دور از جنگ نگه دارند. این چیزی است که آمریکا و تلآویو و رژیمهای عربی حاشیه خلیج فارس آن را نمیتوانند بپذیرند.
تزلزل امنیت رژیم صهیونیستی
یکی دیگر از مهمترین سوالات مطرح شده در این زمینه این است که وضعیت اسرائیل در صورتی که زمزمه جنگ در ایران شنیده شود، چگونه خواهد بود؟
مهم ترین دغدغه صهیونیستها امنیت و موجودیت این رژیم است. وقتی که موضوع جنگ ضد ایران مطرح شود، سیاست تهاجمی رژیم صهیونیستی به سیاست تدافعی تبدیل میشود.
نتانیاهو اخیرا اعلام کرده است که در صورتی که به اسرائیل حمله شود، این رژیم پاسخ خواهد داد. این در حالی است که تلآویو پیش از این به بهانههای مختلف سیاست حمله به کشورهای همسایه را در دستور کار قرار داده بود. به عبارت دیگر امروز می بینیم که سیاست تهاجمی به سیات تدافعی تغییر کرده است. در همین راستا آمریکاییها اعلام میکنند که برنامهای برای جنگ با ایران ندارند.
سید حسن نصرالله دبیر کل حزبالله لبنان در تازهترین سخنان خود که در جریان گفتوگو با شبکه المنار مطرح کرد از دروغ دونالد ترامپ رئیس جمهور آمریکا در قبال سرنگونی پهپاد متجاوز این کشور توسط نیروهای ایرانی پرده برداشت. ترامپ بعد از واقعه سرنگونی پهپاد آمریکایی با انتشار یک پست توئیتری نوشت: آنها یک هواپیمای بدون سرنشین را حین پرواز بر فراز آبهای بینالمللی ساقط کردند. دیشب، آماده شلیک به سه نقطه برای تلافی بودیم که پرسیدم، چند نفر در این حمله کشته میشوند. یک ژنرال پاسخ داد، ۱۵۰ نفر. ۱۰ دقیقه قبل از حمله دستور دادم متوقف شود، چون متناسب با ساقط کردن یک هواپیمای بدون سرنشین نبود. عجلهای ندارم.
این در حالیست که سید حسن نصرالله اعلام کرد که واقعیت این است که ایران نامهای از طریق یک کشور واسطه به آمریکا ارسال کرد و در آن تاکید کرد که اگر هرگونه هدف در ایران یا مربوط به ایران را بمباران کنید، این کشور نیز اهداف آمریکا در منطقه را هدف قرار خواهد داد و بعد از دریافت این نامه بود که ترامپ دستور توقف حمله را صادر کرده بود.
پرهزینه شدن برنامههای امنیتی متحدان آمریکا
دومین پیامد چنین سیاستی این است که برنامههای امنیتی برای متحدان آمریکا در منطقه پرهزینه خواهد شد. چرا که در صورت حمله احتمالی، باید کشورهای مذکور هزینههای زیادی را برای بازسازی آسیبهای ناشی از این حملات انجام دهند. علاوه بر اینکه هزینههای امنیتی در صورت بروز جنگ افزایش نیز خواهد یافت.
تندروتر شدن جامعه صهیونیستی
هر گاه که طبل جنگ در منطقه نواخته شود، جامعه اسرائیل به سمت افراطگرایی بیشتر پیش می رود. رژیم صهیونیستی که مدتی پیش با ۴ حزب در داخل خود فعالیت میکرد، طی سالهای جاری با افزایش اختلاف در میان گروههای صهیونیستی که عمدتا در نتیجه افزایش رویکردهای افراط گرایانه به وجود آمده، با تکثر احزاب مواجه شده است. در این شرایط کار تشکیل کابینه به مشکل خواهد خورد و دولتهای متوالی رژیم صهیونیستی در نتیجه همین اختلافات سقوط میکنند. این مشکلی است که این روزها نیز در تل آویو احساس میشود و برگزاری انتخابات متوالی زودهنگام، این رژیم را با مشکل مواجه کرده است. علاوه بر اینکه در صورت تشکیل کابینه نیز، ائتلاف حاکم متزلزل و ضربهپذیر خواهد بود.
علاوه بر اینها در شرایط جنگی امکان برنامة ریزی بلند مدت در راستای اهداف و منافع اسرائیلیها غیر ممکن خواهد بود. چرا که در صورت بروز جنگ ممکن است تاسیسات حیاتی صهیونیستها با خطر مواجه شده و اسرائیلیها نمی توانند سرمایهگذاریهای خود را با دید باز اقتصادی و چشم انداز اینده اقتصادی تدارک ببیند. در این شرایط اقتصاد تل آویو مبتنی بر رویکردهای موقت و تاکتیکی خواهد بود و کسی به سمت سرمایهگذاری بلند مدت نخواهد رفت.
وضعیت روانی جامعه صهیونیستی نیز در این شرایط بدتر شده باعث ایجاد شکنندگی در جامعه صهیونیستی می شود، این موضوع در شرایطی اهمیت بیشتری پیدا میشود که میبینیم، جامعه صهیونیستی حساسیت زیادی نسبت به امنیت و جان خود دارند. در حال حاضر و با وجود تهدیدات موجود فراروی جامعه صهیونیستی شرایط روانی جامعه اسرائیل بغرنجتر شده و پروندههای قضایی در جامعه صهیونیستی افزایش پیدا خواهد کرد.
سیگنالهای منتشر شده از سرزمینهای اشغالی نشان میدهد که رژیم صهیونیستی برای مقابله نظامی با حزبالله لبنان یا جنبش مقاومت اسلامی فلسطین (حماس) آمادگی لازم را ندارد، چه برسد به اینکه بخواهد وارد تنش فراگیری شود که ایران یکی از ارکان آن است.
در همین رابطه «نیر دفوری» تحلیلگر مسایل نظامی شبکه ۱۲ تلویزیون رژیم صهیونیستی گزارش میدهد که حماس حزبالله لبنان تلاش دارد هر جنگ احتمالی آینده را به جنگی ویرانگر برای اسرائیل تبدیل کند تا مانع از ورود نظامیان اسرائیلی به غزه یا لبنان شوند. این تحلیلگر نظامی میافزاید که حزبالله در جنگ آینده احتمالاً راهکارهای جدیدی را برای مبارزه در پیش خواهد گرفت و به تدریج این راهکارها را به جنبش حماس در نوار غزه نیز منتقل خواهد کرد.
این تحلیلگر صهیونیست به موشکهای دقیق و نقطهزن محور مقاومت طی سالهای اخیر اشاره کرده و مینویسد که این موشکها میتوانند با دقت بالایی که دارند برای اسرائیل ویرانگر باشند. موضوع دوم در خصوص موشکهای ضد تانک است که بنا بر اعلام این گزارش، برای مقابله با یورش زمینی نیروهای صهیونیستی ضد لبنان یا نوار غزه آماده شدهاند.
علاوه بر این که منابع مطلع در سرزمینهای اشغالی اعتقاد دارند که جنبش حماس و حزبالله لبنان آمادگیهای لازم برای ساقط کردن بالگردها و هواپیماهای جنگی رژیم صهیونیستی را نیز دارد و میتواند عملیات اسرائیل در خصوص هلی برنهای صهیونیستی در عمق جبهه خود را با شکست مواجه کنند.
تحلیلگر مذکور به هواپیماهای بدون سرنشین عناصر مقاومت به عنوان یکی از تسلیحات تاثیر گذار در هر جنگ احتمالی آینده اشاره کرده و نوشت که حماس و حزب الله لبنان بالگردها و هواپیماهای بدون سرنشین انتحاری را به صورت قابل توجهی توسعه دادهاند و آنها را به سلاح های دقیق و ویرانگر تبدیل کرده اند که می تواند چندین کیلوگرم مواد منفجره را در خود حمل کرده و علاوه بر مشاهده اهداف مختلف و پرواز بر فراز آنها، در صورت اراده نیروهای مقاومت، اهداف مختلف را در سرزمینهای اشغالی مورد اصابت قرار دهد.
در صورتی که تهدیدات در خصوص حمله آمریکا یا رژیمهای هوادار این کشور به ایران عملیاتی شود، بسیاری از رژیم های مزدور عربی و صهیونیستی در منطقه را باید به عرصه عملیاتی این سلاحهای کشنده اضافه کرد. علاوه بر اینکه دهها هزار نیروی نظامی آمریکایی مستقر در منطقه و ناوشکنهای تسلیحات زمینی و دریایی و پادگانهای نظامی این کشور در منطقه را نیز باید جزو بانک اهداف محور مقاومت به شمار آورد.