به گزارش مشرق، محمدی اسلامی روزنامهنگار و تاریخ پژوه در یادداشتی نوشت: یکی از پر حاشیهترین متهمان انفجار نخست وزیری در ۸ شهریورماه ۱۳۶۰ محسن سازگارا است. (بدیهی است که بنده به عنوان روزنامهنگار در مقام قضاوت نیستم و استفاده از واژه «متهم» دلیل بر قطعی دانستن جرم نیست.)
بیشتر بخوانید:
دو خاطره رهبر انقلاب از شهید رجایی
روزی که دفتر نخستوزیری قربانی نفوذ شد
محمد محسن سازگارا، متولد ۱۳۳۴ است. او در سالهای پیش از انقلاب، با پذیرش گرفتن از دانشگاه انستیتوی تکنولوژی ایلینوی به امریکا رفت و با انجمنهای اسلامی دانشجویان مسلمان همکاری میکرد و در آنجا با ابراهیم یزدی آشنا شد. با توصیه ابراهیم یزدی در روزهای اوج انقلاب به نوفل لوشاتو پیوست و از جمله مترجمان امام بود.
در روزهای نخست انقلاب، چند گروه اقدام به تشکیل سپاه کردند که از جمله وی به همراه مرحوم لاهوتی، ابراهیم یزدی، صباغیان و... در پادگان حر (باغشاه سابق) اعلام تشکیل سپاه کردند. با توجه به تشکیل چند سپاه دیگر در نهایت این سپاهها در هم ادغام شد و اغلب عناصر لیبرال کنار نهاده شدند. سازگارا بعداز مدتی به رادیو پیوست و به فاصله اندکی به عنوان معاون سیاسی-اجتماعی و قائم مقام مشاور در امور اجرایی منصوب میشود.
انتقال مسعودکشمیری به دفترنخست وزیری سیستان و بلوچستان و رشد پلهپله آن، توسط سازگارا انجام گرفت و مدتی نیز کشمیری در دفتر خود وی همکاری کرد.
او به جز ارتقای سازمانی کشمیری پس از انفجار دفتر نخست وزیری، نقش عمدهای در انتشار خبر جعلی شهادت داشت و او بود که اطلاعیه تنظیم شده در جلسهای با حضور بهزاد نبوی، سعید حجاریان، خسرو تهرانی و مصطفی قنادها در نخست وزیری را به صدا و سیما ارسال کرد و بر اساس آن اخبار ساعت ۸ صبح رادیو «شهادت کشمیری» را اطلاعرسانی کرد.
او متهم است به همراه افرادی همچون علی اکبر تهرانی و نادر قوچکانلو مسئول جسد سازی بودند. همچنین به بهشت زهرا رفته و برای هماهنگی دفن جسد کشمیری تلاش میکند. در حالی که تمام مراحل قانونی همچون شناسایی اجساد، معاینه ، اعلام نظر پزشکی قانونی و صدور مجوز دفن درباره شهیدان رجایی، باهنر و دفتریان به صورت کامل انجام گرفته است، هیچ یک از این مراحل درباره کشمیری طی نمیگردد.
او به واسطه این اتهامات دو بار در سال ۶۳ و ۶۵، بازداشت شد اما با نامه شماری از مسئولین همسو و اعمال فشارهای سیاسی، آزاد و پرونده او به همراه دیگر هم پروندهایها متوقف گردید.
پس از آن تا اواخر جنگ در هیأت مدیره سازمان گسترش صنایع سنگین در کنار بهزاد نبوی باقی ماند. در دولت پنجم و ششم در کنار چهرههایی همچون حجاریان با مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری همکاری کرد. همچنین از مؤثرترین اعضای حلقه کیان بود که ارگان اصلی استحاله دینی در کشور محسوب میشد. انتشار هفتهنامه آینه، روزنامه جامعه و روزنامههای زنجیرهای پس از آن، سبب شد در دوره اصلاحات سازگارا به عنوان یک عنصر کلیدی در آنچه «رکن چهارم دموکراسی» خوانده میشد، دیده شود.
بعد از وقایع خرداد ماه سال۱۳۸۲ در کوی دانشگاه، برای سومین بار پس از انقلاب به اتهام اقدام علیه امنیت ملی بازداشت میشود اما این بار نیز با حمایت برخی از نمایندگان مجلس ششم از زندان آزاد میشود. وی بعد از آزادی از زندان برای معالجه از کشور خارج شده، ابتدا به #انگلیس و سپس برای همیشه به امریکا میرود.
او در «انستیتو واشنگتن» مستقر شد و خود را مدیر مرکز تحقیقات ایران معاصر معرفی میکرد. مرکزی که طبق اعلام رسمی خود به شورای امنیت ملی، وزارت خارجه، پنتاگون، و دستگاههای اطلاعاتی آمریکا خدمات میدهد و به نزدیکی با صهیونیستها مشهور است، علاوه بر آن که برخی آن را زیر مجموعه C.I.A میدانند.
او در آغاز بروز و ظهور رسانهای زیاد داشت و سمپاشی منظمی از طریق رسانههای مختلف غربی بر علیه ایران انجام داد؛ در فتنه۸۸ نقش رسانهای پر تکرارتری را ایفا کرد اما پس از ۹ دی، به ناگاه حضورش کم فروغ شد. خروجیهای مطالعاتی وی طی سالهای ۸۴ تا ۸۸ روی سایت رسمی انستیتو واشنگتن قرار گرفت اما طی ده سال گذشته، هیچ مطلبی از وی منتشر نشده است؛ اگرچه همچنان رزومه او در این انستیتو نمایش داده میشود.
از جمله آخرین خروجیهای وی که مورد اقبال قرار گرفت، مصاحبهای در اردیبهشت سال جاری بود که مدعی علاقه برخی در تهران برای مذاکره با آمریکا شد.
نگاه به زندگی او این سوال را پدید میآورد که آیا او از ابتدا یک نفوذی بود که از کشمیری پشتیبانی کند یا سرویسهای اطلاعاتی آمریکا به مرور او را جذب کردند. اگر حالت اول درست باشد، حتما در دیگر عملکردهای او نیز ردپای عملیاتهای دستگاه اطلاعاتی آمریکا موجود است. در این صورت باید درباره دیگر همراهان او که هنوز مسئولیت دارند، نیز دقت مضاعفی کرد.