به گزارش مشرق، اگر فروش اللهیار صیادمنش را اجتنابناپذیر قلمداد کنیم، استقلال با گشاده دستی بیپایان دو مدافع ملی پوش خود یعنی روزبه چشمی و پژمان منتظری را کنار گذاشت، به خاطر اختلاف با مدیر برنامههای امید نورافکن، کاپیتان تیم ملی امید را به سپاهان تقدیم کرد، یکی از بهترین دروازهبانهای دو دهه اخیر فوتبال ایران را جواب کرد، رضایتنامه هافبک 24 ساله تیم ملی عراق را کف دستش گذاشت و معاون ورزشیاش با افتخار گفت که طارق همام یک سال برای ما رایگان بازی کرد!
تمام شد؟ نه. به این فهرست آیاندا پاتوسی، میثم تیموری (ستاره هفته دوم لیگ)، آرمین سهرابیان، روحالله باقری، فرشاد محمدی مهر، گادوین منشا، ایسما و چند نام دیگر را هم اضافه کنید تا ببینید استقلال که فصل پیش از ترافیک بیش از حد بازیکنانش، دچار مشکل شده بود چطور به صورتی نامتوازن خالی از بازیکن شد. در کفه دیگر ترازو، آنجا که باید مهرههای کارآمد جذب میشدند، به جز سیاوش یزدانی که فصل پیش در تیم مدعی سپاهان بازی میکرد، بقیه خریدها مثل دشتی و ریگی و رضاوند هنوز نتوانستهاند خودشان را به ترکیب اصلی تحمیل کنند و یا مثل عارف غلامی از سر ناچاری به جمع 11 نفر راه یافتهاند. نتیجه این استراتژی غلط در فصل نقل و انتقالات، این میشود که در شروع لیگ محسن کریمی که از فهرست اولیه کنار گذاشته شده بود، مهاجم نوک استقلال میشود.
نتیجه این بذل و بخششهای بیحساب در فصل نقل و انتقالات، مشکلی است که امروز استقلال با آن دست و پنجه نرم میکند و این مشکل چیزی نیست جز کمبود مهره مؤثر در بعضی پستهای کلیدی.
بیشتر بخوانید:
داستان کیروش درمورد استراماچونی تکرار میشود
مهمتر از هر چیزی، استقلال در این فصل به یک «بزرگتر» نیاز داشت که رختکن را کنترل کند. یعنی همان نقشی که سیدجلال حسینی در رختکن پرسپولیس به عهده گرفته. استقلال هم بازیکنی شبیه پژمان منتظری یا امید ابراهیمی میخواست که این آخری همین دیروز از دست استقلال پرید و راهی بلژیک شد.
در پستهای مختلف هم کمبود یک مدافع وسط سطح بالا در اردوی آبیها به چشم میآید. استقلال این دو هفته را با شاهین طاهرخانی، محمد دانشگر، عارف غلامی و سیاوش یزدانی گذرانده ولی اگر میخواهد تا آخر فصل در کورس مدعیان باشد، نیاز به مدافع قدرتمندی دارد که شاید بازگشت روزبه چشمی بتواند این نقص را برطرف کند.
در خط سوم، استقلال به هافبکی احتیاج دارد که ویژگیهای مشابه با سرور جباروف و پاتوسی در فصلهای گذشته داشته باشد. یک هافبک طراح و بازیساز که عنصر خلاقیت را در میانه میدان بالا ببرد و ریتم (تمپو) بازی را در دست بگیرد. فرشید اسماعیلی، فرشید باقری و داریوش شجاعیان همگی بازیکنان موثری هستند اما هیچکدام صاحب چنین ویژگی نیستند. و بالاخره، فرم فوتبال شیخ دیاباته به گونهای نیست که تنها مهاجم استقلال باشد. دیاباته در زدن ضربات آخر متبحر است و مقایسه او با الحاجی گرو بیانصافی است. ولی برای اینکه بتواند در سیستم 1-4-1-4 محبوب استراماچونی، تنها مهاجم تیم باشد خیلی کند است و در همین بازی با فولاد هم دیدیم که وقتی توپ به فضای پشت مدافعان ارسال میشود، برای رسیدن به توپ و بردن کورس از مدافعان مجبور است از دستهایش استفاده کند. در واقع تیمی که بخواهد دیاباته را در ترکیب اصلیاش داشته باشد ناگزیر است به سراغ آرایش پایه 2-4-4 برود و یک مهاجم سرعتی را در کنار این مهاجم قد بلند به کار بگیرد یا اینکه وینگرهای استقلال به دیاباته نزدیکتر شوند وگرنه تنها رها کردن شیخ در میان دو مدافع میانی، کارآیی این مهاجم را به شدت پایین میآورد.
کسی از فردای استقلال خبر ندارد. اگر فرض کنیم استراماچونی تا پایان فصل مربی استقلال خواهد بود، در این مسأله تفاوتی ایجاد نمیکند که آبیها در بعضی پستها نیاز به ترمیم فوری دارند تا شاید بخشی از بیتدبیری آنها در فصل نقل و انتقالات جبران شود.