به گزارش مشرق، داستان از شب عاشورا شروع شد، کسی نوشت «دختر آبی از دنیا رفت». همین نیمخط کافی بود تا موج رسانهای عجیب و غریبی برای دختری که مدتی است به دلیل خودسوزی روی تخت بیمارستان است، به راه بیفتد. نامش سحر خدایاری بود، دختری ۳۰ ساله که ۱۱ شهریور ۹۸ روبروی یکی از واحدهای قضائی خودسوزی کرده بود.
بیشتر بخوانید:
موضع نماینده زن لیست امید در قبال مرگ دو زن چیست؟ +عکس
این رسانهها مردم را چی فرض کردند؟! +عکس
ابهامات درباره خودسوزی دختر آبی
یکی از خبرگزاریها اعلام کرده بود که چون برایش ۶ ماه حکم زندان بریدهاند، دست به خودسوزی زده است.
منبع خبرتان کجاست؟
ساعت از نیمه شب گذشته بود و فضای توئیر پر از اخبار ضد و نقیض بود، کسی بود صبح فوت کرده، یکی دیگر از مرگ سه روز قبل خبر میداد و دیگری میگفت جسدش را به خانواده تحویل ندادهاند!
هیچکدام هم منبع درستی نداشتند، تقریبا بیشتر اکانتها هم فیکهایی بودند که فقط روی موج رسانهای خرابکارانه رفتار میکردند. طی چند ساعت بعد و تا ظهر عاشورا خبرهای مختلفی از این دست منتشر شد که هیچکدام منبع موثقی برای انتشار نداشتند و بیشتر در دسته اخبار «یک کلاغ چهلکلاغ» قرار میگرفتند. حتی صحبتهایی شده بود که جسد دختر را به خانواده تحویل ندادهاند و او را بیصدا دفن کردهاند!
ببینید:
فیلم/ پشت پرده خودسوزی سحر خدایاری
در این میان حتی عکسی که به نام دختر آبی منتشر شده، اصلا مربوط به او نیست و حتی صاحب عکس با اینکه بارها در صفحه شخصیاش درباره این موضوع اطلاع رسانی کرده، اما به نظر میرسد که مصلحت در بازنشر تصویر دختر داخل استادیوم است.
اما با کمی صبر و پیگیری از منابع موثق متوجه میشویم که این حرفها چندان درست نیستند.
انتشار خبر اصلی در خبرگزاری قوه قضایی
رسانههای اصلی به عنوان جهتدهنده اصلی به اخبار جامعه، میتوانند با انتشار یک خبر نادرست، جریان رسانهای پیرامون یک موضوع را تغییر دهند. از همان روز نخست با انتشار این خبر که سحر خدایاری بعد از فهمیدن این موضوع که برایش ۶ ماه حبس تعیین کردهاند، دست به خودسوزی شده، آنهم از زبان یکی از خبرگزاریهای اصلی باعث شد تا خیلی زود همه موضوع را با همین عنوان دنبال کنند.
اما خبرگزاری قوهقضاییه با انتشار خبر اصلی اینطور نوشت: «این فرد در اسفندماه سال ۹۷ و در حالیکه پوشش نامناسب داشته است، با مامورین نیروی انتظامی درگیر میشود و به آنها توهین میکند که مستندات لازم در همین رابطه از ناحیه مامورین تهیه و به دادسرای تهران تحویل میشود. بر همین اساس برای متهم مورد اشاره با عنوان جریحهدار کردن عفت عمومی و توهین به مامورین پرونده قضائی تشکیل شده است که نامبرده از همان زمان تاکنون با صدور قرار تامین آزاد بوده و به دادگاه مراجعه مینماید.
در هنگام مراجعه فرد مورد اشاره، رئیس دادگاه به واسطه فوت یکی از بستگانش در مرخصی به سر میبرده و برای این فرد هیچ اقدام قضائی به عمل نیامده است و مقرر میشود در وقت دیگری به مرجع قضائی مراجعه نماید که نامبرده پس از خروج از واحد قضائی با بنزینی که از قبل تهیه نموده است، مبادرت به خودسوزی مینماید.»
همچنین رئیس سازمان پزشکی قانونی کشور اعلام کرد که «با توجه به سکونت خانواده آنها در شهر قم، جسد ایشان جهت طی مراحل قانونی به پزشکی قانونی این استان منتقل شده است.»
افرادی که از خون دخترم سوء استفاده میکنند را حلال نمیکنم
بعد از این صحبتهای ضد و نقیض بود که پدر سحر خدایاری، درباره بیماری دخترش صحبت کرده و گفته است: «دختر من از نظر عصبی مشکل داشت و در آن روز هم اعصابش به هم میریزد و فحاشی میکند و با مامور نیروی انتظامی درگیر میشود. هرکسی که میگوید سحر قربانی شده، بیدلیل این حرف را میزند، سحر قربانی چه شده؟ یک مشکل عصبی داشته که در روزی که به دادگاه می رود باز هم اعصابش به هم میریزد و بعد اقدام به خودکشی میکند.»
پدرش تاکید میکند که برای سحر هیچ حکمی صادر نشده و اصلا قرار نبوده دخترش زندانی شود. همچنین مشکلی هم برای دریافت پیکرش نداشتهاند.
پدر این دختر جوان در پایان صحبتهایش هم گفته که «از افرادی که از خون دختر من سواستفاده میکنند راضی نیستم و حلالشان نمیکنم، این افراد اشتباه میکنند که به بهانه اتفاقی که برای سحر رخ داده، علیه کشور صحبت میکنند.»
واکنشهای هیجانی و لحظهای
ما آدمهای هیجانزدهای هستیم! تا خبری از جایی به گوشمان می رسد، بدون آنکه از صحت آن اطلاع داشته باشیم، نه تنها بازنشر میکنیم که بارها و بارها دربارهاش حرف میزنیم و حتی در مورادی حکم صادر میکنیم!
مورد «دختر آبی» یا سحر خدایاری هم از این قاعده مستثنی نیست، با این تفاوت که این بار جان یک انسان دستخوش مانور رسانهای روی دختر بودن و ورود زنان به استادیوم برای تماشای بازی شده بود. وقتی رسانههای خارج از کشور هم به یاری انتشار خبر کذب میآیند، صدای خبر اصلی خفه میشود و موضوع آنقدر بُعد جهانی پیدا میکند که از فیفا و باشگاههای ورزشی و حتی بازیکنان فوتبال درباره آن اظهار نظر میکنند.
اما اوضاع جریان داخلی بیشتر عجیب است، واکنشهای لحظهای و هیجانی از سمت ورزشکاران و هنرمندان میبینیم که مانند موارد قبلی بدون آگاهی کامل از موضوع بوده و تنها آتش بیار معرکهای بودند که خودشان هم اصل ماجرا خبر نداشتند! جریان تا جایی پیش میرود که حتی شرکتکنندههای برنامه عصر جدید هم نسبت به موضوع واکنش میدهند.