به گزارش مشرق، یک جمله معروفی هست که می گوید تیممو تیمم این بود تیمت؟ و حالا حکایت 90 دقیقه از عصاره فوتبال ایران است که در آن نه پرسپولیس چنگی به دل زد نه استقلال دلی را ربود. با آن همه سروصدا از دو طرف باید گفت کوه موش زایید. نه اینکه برد و 3 امتیاز شیرین پرسپولیس را بخواهیم لوث کنیم نه اما حلاوت شیرینی این برد بیشتر به وضعیت باشگاه پرسپولیس کمک کرد تا خود تیم. تیمی که تا قبل از زدن گل حرفی برای گفتن نداشت و از آن طرف هم که حساب مشخص است. اگر دو دو تا چهارتایی درکار باشد و مدیریتی باشد مطمئنا بعد از سوت داور مدیران استقلال باید کلاهشان را قاضی کرده باشند و به حساب کارهای نکرده خود برای ساختن یک تیم استخوان دار می رسیدند. الله و اعلم که آیا کسی در استقلال دیروز تنش لرزید یا نه اما حرف حساب و عقل می گوید که باید این اتفاق افتاده باشد.
هر طرف کلاف این دربی 90 را بررسی می کنیم یک سر آن محال است به وزارت ورزش نرسد. بازی زشت 90 درحالی به رنگ قرمز در آمد که به حقیقت نه استقلال، تیمی بود که خودی نشان دهد و نه پرسپولیس نشانی از قهرمان داشت. نه مرد آرژانتینی تیمش را طوری بسته که بتوان قامت یک قهرمان سه ساله را در آن دید و نه استراماچونی استحکامی در استقلال ایجاد کرده که بتوان به آینده آن دل بست.
*** کالدرون و بال پروازی که گرفت
برای یک مربی چیزی شیرین تر و بهتر از پیروزی در یک دیدار سنتی نیست و این بهترین شانس برای گابریل آرژانتینی بود که توانست زود متوجه شود تغییر تاکتیکی در تیمش بعد از جدایی برانکو به این راحتی جواب نمی دهد و شاید همین درایتش باعث شد تا از بازی با نفت آبادان دوباره به تاکتیک برانکو رو بیاورد و بازیکنان تیمش را با وضع آشنایی که با آن راحت بودند به زمین بفرستد. مزد این کار برای کالدرون برد در دربی بود. منهای اینکه دو تیم بازی چشم نوازی انجام ندادند اما در ریز مسائل فنی پرسپولیس به آنچه می خواست رسید. تیمی که پرس وحشتناک روی بازیکنان استقلال را در 90 دقیقه رها نکرد و همان باعث شد تا استقلال نیمه دوم حسابی کم بیاورد و بازی را به حریف وا دهد. درست است که شاگردان کالدرون هم خیلی از این کم آوردن رقیب استفاده نکردند اما مزد خود را جایی گرفتند که دروازه بان استقلال یکی از گاف های بد خود را داد و پرسپولیس به 3 امتیازی که می خواست رسید. حالا کالدرون با این برد شاید جایگاهی مثل مربی قبلی سرخپوشان پیدا نکرده باشد اما حسابی خودش را از فشارهایی که رویش بود نجات داد حالا این برد چقدر می تواند پرسپولیس را به غفلت ببرد یا تازه شروع فصل جدیدی برای آنها باشد در آینده مشخص می شود اما این دربی برای کالدرون یک حسن بزرگ داشت و اینکهاز سایه پررنگی که برانکو بر سرش انداخته بود خلاص شد و تا حدودی توانست اعتماد هواداران این تیم را به خود جلب کند. کالدرون این قدر برد کرد که شاید تا مدت ها کسی هم به او ایراد نگیرد که چه شد سید جلال حسینی در ترکیبش نبود و چرا او دچار مصدومیت ناگهانی شد!
یک سورپرایز عالی از طرف مربی آرژانتینی برای سرخ دوست ها یکی دیگر از عواملی است که او می تواند تا مدت ها به خاطرش به خود ببالد. کالدرون در جمع خبرنگاران دو بار وقتی با این سوال روبرو شد که برای دربی سورپرایز دارد یا خیر گفت هیچ سورپرایزی ندارد اما او در واقع یک برگ برنده فوق العاده در آستین داشت و آن کسی نبود جز مهدی عبدی گلزن سابق بادران و مرد اول دربی 90. کالدرون با رو کردن این جوان گمنام در واقع استقلال را مات کرد تا به این تعویض طلایی اش بنازد.
بیشتر بخوانید:
اظهارات استراماچونی بعد از شکست در دربی
البته پرسپولیس ضعف های عجیبی دارد که نمی تواند زیر این برد آنها را پنهان کند. خط حمله این تیم دچار مشکلاتی است که اگر فکری به حالش نشود قطعا این تیم را هم در لیگ و هم در آسیا دچار مشکل می کند. خرید جونیور برزیلی که هیچ فروغی در ترکیب سرخپوشان نداشته نشان از یک دیکارموی دیگر در این تیم می دهد و شاید باید مدیریت گذشته سرخپوشان پاسخ دهد که چه شد اولویت نهم یک مربی سر از تیم قهرمان در می آورد؟ چطور ممکن است اولویت به این آخری در تیم پرسپولیس تبدیل به ستاره شود؟
*** برنده دربی کسی نیست جز کریم باقری
دربی با خشونت تقریبا بالا و بدون هیجان فنی و صحنه های دلهره آور چیزی نیست که بتوان خیلی از آن حرف زد اما این بازی یک صحنه خوب و درس خوب داشت و آن مدیریت بی نظیر کریم باقری به هنگام درگیری بسیار زشت بازیکنان دو تیم بود. در استقلال که سراغ بزرگ و با تجربه نباید بود چون مدیریت خلاق و باهوش این تیم خیلی راحت هر چه بزرگ در این تیم بود را یک جا از دست داد اما پرسپولیس برود خدا را شکر کند که کسی مثل کریم باقری را روی نیمکت داشت که در چنین صحنه زشت و خطرناکی وارد میدان شد و چنان غرشی بر سر بازیکنانشان زد که کسی جرات نکرد به آن رفتارها ادامه دهد. برنده دربی بیشتر از هر کسی کریم باقری است که مثل همیشه نشان داد تجربه یعنی چه.
*** جمع بی کفایت ها در استقلال
و اما استقلال. تیمی که همه رکوردهای ناکامی را با قدرت جا به جا می کند.توپ قطعا در زمین وزارت ورزش و جوانان است. صرف نظر از اینکه استقلال در نظر فنی به شدت تیم خالی و عاری از اصول است اما واقعا با 16 تغییر عجیب در ترکیب تیم کدام مربی طراز اول می تواند در فاصله ای کم تیمی بسازد در حد قهرمانی؟چه برسد به استراماچونی و کارنامه نه چندان قابل دفاع. در استقلال نه نشانی از دفاع مشهور ایتالیایی خبری هست نه از رنگ و رخ تیمی که حداقل همیشه در تاریخش مدعی بوده است. با این نفرات و این وضع فکری کادرفنی هم خیلی امیدی به آینده نیست مگر اینکه معجزه ای رخ دهد.در واقع سالی که نکوست از بهارش پیداست و این شرایط برای اردوگاه استقلال خیلی دور از تصور نبود.
توپ در زمین وزارت ورزش است چون سالهاست که وزیر و یارانش در خردهای جمعی خود برای ساختن استقلال کج سلیقه گی محض می کنند و چندین سال است که استقلال در گردابی است که هر سال بدتر از سال قبل می شود. وضعیت این قدر ناجور شده که برخی از هواداران این تیم همه چیز را سیاسی می بینند و بر این تصور هستند که در دولت روحانی کسی دلش برای استقلال نمی سوزد.هر چند این یک نگاه صرف هواداری است اما اتفاقات مدیریتی که در این تیم رخ داده چاره ای جز این فکر غلط برای هوادار نگذاشته است.
وزیر ورزش همیشه در صحبت هایش از شفافیت مالی و هزینه و ... مسائل دیگر در تیم های سرخابی گفته اما حداقل در استقلال هیچ گاه در هیچ زمینه ای شفافیتی که وجود نداشته هیچ همه چیز بر پنهان کاری و لابی های پشت پرده است. انتخاب مدیران از راس هیات مدیره گرفته تا درون باشگاه شبیه مافیایی است که از مدلی به مدل دیگر تبدیل می شود و وزیر و یارانش انگار بعد از انتخاب هیات مدیره نوبرانه دیگر وظیفه ای در قبال این باشگاه ندارند. چند سال دیگر این باشگاه از وجود ابتدا هیات مدیره ضعیفی که حسابگری را بلد نیستند و سپس مدیران عامل بی کفایتی که تازه در این باشگاه آزمون وخطا می شوند و در نهایت معاونان عشق شهرت و مجازی باز باید ضربه بخورد تا مسعود سلطانی فر و یاران و مشاوران فوتبالی اش به خودشان بیایند؟
آیا حق نیست که بگوییم توپ استقلال در زمین وزارت است؟ وزارتی که یادش می رود نظارتی هم باید به کار کسانی که درون این باشگاه ها می فرستد داشته باشد؟ وزیر ورزش برای تطهیر خود از شایعه پرسپولیسی بودنش چندی قبل پیشکسوتان استقلال را دور خودش جمع می کند تا در مورد شرایط آبی ها ریشه یابی کند چون شاید او در خلوت خودش بهتر از هر کسی بداند که با این تیم و باشگاه چه کرده است.
روزی که در این باشگاه با تصمیمات عجیب و قابل تامل باعث می شوند تا بزرگان تیم یک به یک فراری شوند آیا کسی حواسش نبود نهیبی بزند تا در چنین وقتی هواداران استقلال این طور سرخورده و غمگین نباشند؟ آقای وزارت ورزش ریزش سکوهای استقلال به شما چه پیامی می دهد؟ آیا جمع کردن سرمایه انسانی به همین راحتی است و یا بازگرداندن این سرمایه عظیم بدون هزینه است که این چنین این تیم پرطرفدار را از یاران با دانش و کاربلد دور کرده ای؟
استقلال در دربی شاید می توانست با آن پنالتی از دست رفته همه ورق ها را به نفع خودش تغییر دهد اما تیمی که سرتاپا مشکل دارد بر فرض با برد مقابل دربی می توانست در نهایت چند وقت کوتاهی مرهمی باشد بر زخم هایش اما در نهایت چه؟ استراماچونی هست و اخلاق های عجیبش. استقلال است و بی ستاره و بی بازیکن بزرگ. نیمکت استقلال است و نبودن مربی ایرانی. معاون مستعفی هست و فضای مجازی اش! روزی که باشگاه استقلال خیلی راحت از پیروز قربانی عبور کرد چرا فکر چنین روزهایی نبود؟ آیا حضور یک فرد با تجربه مثل قربانی دیروز روی نیمکت استقلال نمی توانست به مربی بدخلق ایتالیایی کمکی کند تا او را از بن بست نجات دهد؟
حالا استقلال است و ناکامی هایش. استقلال است و این قرعه سخت. نوش به تن وزارتی که فقط می خواهد کاری کرده باشد و خود را کنار بکشد.