به گزارش مشرق، مدت طولانی است که بسیاری از دغدغه مندان و سینه سوختگان عرصه فرهنگ و هنر با انتقادات و اعتراضات جدی و گسترده شان نسبت به پدیده «نفوذ فرهنگی» خواهان رسیدگی جدی دستگاه های نظارتی، امنیتی و قضایی به این مقوله مهم هستند و مقام معظم رهبری نیز بارها در سخنرانی ها و فرمایشات شان نسبت به «جنگ نرم» «تهاجم فرهنگی» و... واکنش نشان داده و تأکید کرده اند که ما در این عرصه دچار «ولنگاری فرهنگی» شده ایم؛ اما گویا حتی رهنمودهای ارزشمند ایشان نیز برای مسئولان و سیاست گذاران عرصه فرهنگ و هنر بالاخص سینمای کشور اهمیتی ندارد و همین امر باعث شده تا ما روز به روز شاهد ولنگاری های بیشتر در سینما باشیم به نحوی که اینک پدیده عجیب و رو به افزایش پخش صدای خوانندگان لس آنجلسی در فیلم های سینمایی رو به فزونی گذاشته و برخی افراد قبح شکنی در این مورد به حد اعلا رسانده اند.
بیشتر بخوانید:
حامی شماره یک تکخوانی زنان برای چه ماموریتی به ایران بازگشت؟ +تصاویر
«امشب اینجا»؛ همراه با زنانی که با دوستِ شوهر خود رابطه دارند! +تصاویر
بعد از اینکه برخی سلبریتی های سینما ضمن حضور در کشورهای بیگانه با خوانندگان غربی و لس آنجلسی عکس های یادگاری گرفتند و با وقاحت این عکس ها را در صفحات شخصی شان در فضای مجازی منتشر کردند اینک شاهد روی دیگری از این اتفاق در سینما هستیم!
قطعاً وقتی برخی به اصطلاح هنرمندان سینما با خواننده های طاغوتی و ضد انقلاب دیدار کرده و با آن ها عکس یادگاری گرفتند و هیچ نهاد امنیتی و قضایی با آن ها برخورد نکرد، ایشان به خود این اجازه را می دهند که یک گام جلوتر بروند و در آثار سینمایی که با بودجه بیت المال در نظام جمهوری اسلامی ایران تولید می شود از صدای این خوانندگان استفاده کنند و اگر با آن ها برخوردی نشود معلوم نیست پایان این فرآیند چه خواهد بود!
مطالبه جدی دلسوزان و سینه سوختگان نظام و انقلاب اسلامی این است که باید هنرمندان به عنوان الگوی بالقوه جوانان گزینشی مقدماتی شوند تا جامعه دچار الگوهای طاغوت خواه نشود. وقتی برای یک کارمند ساده یا یک معلم دبستان گزینش صورت میگیرد آیا در عرصه فرهنگ نباید این اتفاق بیافتد؟ آیا وزارت ارشاد لزومی برای برخورد با این هنرمندان نمیبیند؟ تا کی باید اجازه داد که ارزش ها و آرمان های انقلابی یک ملت دستاویز امیال سیاسی و شخصی برخی روشنفکرنماها شود که در جبهه دشمن مشغول جنگ با کشور هستند؟
به عنوان نمونه از بین ده ها اثر مبتذلی که در سینمای کشور به خصوص طی سال های اخیر تولید و پخش شدند همین اواخر در فیلم «کلوپ همسران» به کارگردانی مهدی صباغ زاده رسماً شاهد برگزاری یک کنسرت از سوی خوانندگان لس آنجلسی هستیم و مشخص نیست این فیلم چگونه از فیلترهای نظارتی سازمان سینمایی و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی عبور کرده و توانسته مجوز اکران بگیرد؟
از پخش صدای ح ش خواننده طاغوتی و سلطنت طلب گرفته تا نام بردن از خواننده ترانه «سلطان قلب ها» از جمله مواردی است که در این فیلم شاهد آن هستیم اما گویا دست اندرکاران این اثر سینمایی کمی پا را فراتر گذاشته و به طرزی مشکوک صدای یکی از خوانندگان زن لس آنجلسی را که در رابطه با «جزیره کیش» ترانه ای خوانده در زیر صدای یکی از بازیگران گنجانده اند و در سکانسی دیگر نیز بخشی از موسیقی یکی از ترانه های معروف دیگر خواننده زن مشهور لس آنجلسی شنیده می شود!
سوأل این است که آیا سینمای ایران از منظر ابتذال دقیقاً به حد و قواره فیلمفارسی های مبتذل و مشمئزکننده پیش از انقلاب رسیده که در آن شنیع ترین ترانه ها خوانده می شد؟ نکته قابل تأمل آنجا است که در آن فیلم ها استفاده از ترانه هایی متناسب با معنا و مفهوم فیلم و اتمسفر حاکم بر صحنه های مورد نظر، امر رایجی بود که شاید امروز از نظر هنرمندان شبه روشنفکر و متجدد! خیلی سطحی یا اصطلاحاً چیپ باشد اما همچنان از همان نسخه قدیمی فیلمفارسی ها در آثارشان استفاده می کنند! قطعاً اگر این معضل همچنان بخواهد ادامه پیدا کند ما باید منتظر تولید و اکران فیلم های فجیع در آینده نه چندان دوری باشیم!
معلوم است وقتی سال ها پیش فیلم هایی نظیر «دلداده»، «شاخه گلی برای عروس»، «حلقه های ازدواج»، «زندگی شیرین»، «شارلاتان»، «سلام بر عشق»، «آقای هفت رنگ» «دردسر بزرگ» به خاطر شبیهسازی از ترانههای خوانندگان لس آنجلسی تذکر نگرفتند اینک جلوی آثار مشمئزکننده ای همچون «خالتور»، «دشمن زن»، «پیشونی سفید»، «تورنادو» و امثالهم که به کرات در آن ها از ترانههای فاقد مجوز استفاده شده گرفته نمیشود!
سوأل مهم این است که آیا وقت برخورد قهری دستگاههای نظارتی با خاطیان نرسیده است؟ تا چه زمانی باید شاهد سکوت در مقابل این تخلفات گسترده در سینمای کشور و شاهد این سمفونی ناسازگار فرهنگی باشیم؟
یادمان نرود که مقام معظم رهبری مکرراً خطر ورود جریان سکولار در عرصه فرهنگ را هشدار دادهاند، اینکه افرادی میخواهند هنر غیرارزشی را جایگزین کنند؛ با وجود این هشدارها این جریان مادام در پی پیادهسازی این هدف بوده است و مسئولین بسیاری با کمکاری و یا همراهی به این امر کمک کردهاند. ما باید آگاه باشیم پشت پرده غرب، تفکر صهیونیسم با آرمان سیطره بر جهان قرار گرفته است؛ به طور کلی شاخصها و اهداف تهاجم فرهنگی مبتنی بر تبعیض و نابرابری بین فرهنگ مهاجم و مورد هجوم است؛ تهاجم فرهنگی خواهان سلطه و ایجاد وابستگی است که پیروی یک طرف و شکست طرف مقابل را به همراه دارد و استراتژی آن جنگ بی پایان، همیشگی و نابرابر است.