طنزنگاره!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

که چی؟!!!

دعوا و مرافعه و هیاهو بر سر هیچ از قدیم بوده انبوه فشرده ایی از جمعیت که از دور به یک کلونی پشه و خرمگس های در حال حرکت به چپ و راست و سیل آدم هایی کلاه نمد به سر و از خشم سرشان مال خودشان نیست و در هم آمیخته و در خلال این جمعیت انبوه از بزرگ و کوچک هر یک چوبی و چماقی هم در دست گاه بیل و کلنگ و سنگ در بین جمعیت فشرده جابه جا می شود کت های پاره و کفش های پاره به اطراف و اکناف افکنده و فریادهای خشم که تا دور دست های دور به گوش می رسد و جمعیتی که از هر سو روانه اند تا لذت دیدن این صحنه های مسخره را از دست ندهند از پیرزن صد ساله به دست و پیرمرد خمیده عصا به دست تا کودکان پنج ساله برای تماشا فحاشی و کتک کاری دیگران این فوتبال و حواشی آن یادآور آن دعواهای قدیمیست فقط مدرن شده و بیل و کلنگ و کلاه نمد کم دارد!

باسوادها و نخبه ها که دعوا بکنند توی مجلس، مجری ها جلوی دوربین و حتی دعوا بین طرفداران یک نظریه علمی یا ادبی یا فلسفی یا پزشکی یا روانشناسی یا طرفداران نظریه توطئه و مخالفان نظریه توطئه که جلسه مباحثه آنها میدان مشاجره و کوبیدن مشت و لگد و کفش و کتاب و پاره کردن پیرهن یکدیگر و شکستن میز و صندلی و پنجره و کمد و کندن موی و روی یک دیگر فقط و فقط به خاطر نظریه یک دانشمند در گذشته های دور یا فرضیه جدید یک متفکر دگر اندیش یا بدعت فلان مذهب و مسلک حالا این که دیگه بازیه و بشکنک و سر شکستنک هم داره! چه توقعی دارید؟