این تیتر که زدید چشمانم بارونی شد،اوایل فروردین 1400زنبوروحشی ها امدند یه کندوکوچولو زدندداخل راه پله شبستانمون کم کم بزرگش کردند اندازه یه بشقاب،دوباره دو تادیگه کندو زدندسردرب شبستان داخل پله ی اخری بازدلم نیامد خونه شون خراب کنم
چندماه تحمل کردم با این وسایلم خواستم ازشبستان-ولی گفتم گناه داره صبر می کنم خودشون شایدبرندبه اندازه 60 تا شاید هم بیش ترزنبوروحشی زرد بودندپریروزرفتم نگاه کردم چشانم پرازاشک شددیدم همه رفتند،ففط دوتا مانده ان ها هم رفتند بعدازچندماه خیلی دلم گرفت لانه هاشون خالی مانده وخودشون نیستند.
جا خالی کندو خالی خانه خالی جای زنبورها خالی-جام خالی سفره خالی ساغـــــر و پیمانــــــه خالی / کوچ کردن دسته دستـه زنبورها ولی باز-باغ خالی باغچه خالی شاخه خالی لانه خالی......زنده باشی عزیز که گذاشتی زندگی کنند سال دیگه باز برمیگردند.غصه نخور