یه مدت خونه داشتم اونجا دیگه خوب شناختی ازتون پیدا کردم سمت امل رفتم همه هم محلی های خودتون چنان کثیف کرده بودن محیط رو با اشغال همه یکی یه دونه تبر به دست دنبال هیزم از درخ سالم رفتم دریاچه سمت نور با زبون محلی موقع جم کردن درسته اشغال انداخت تو دریاچه هر هر هم بعد نشستن خندیدن این شر ور ها به ما نگو تو کوچه ما طرف سطل شهرداری 5 متر فاصله داشت باهاش تالاپ اشغالشون مینداخت تو غنات جلو درش کوچه بو گند گرفته بود دوستان من که فروختم فرار کردم خدا رو شکر تایوان پاکستان برنج میفروشن 10 تومن شما میفروشین 100 تومن خونم دزد خالی کرد طرف هم محلی پلیس در اومد هیچی به هیچی شمال جای ادما نیست یهو میدیدی تو کوچه بلند بلند دارن نصف شب با هم حرف میزنن اصلا انگار نه انگار ملت خوابن

مازندرانی ها گرفتار اسیر شدن تمام زمیناشون مجبورن بفروشن چون نه شغلی دارن نه درامدی نه کارخانه ای از همه جا میان اینجا کثافت کاری میکنن میرن بابلسر شده فاحشه خونه

۱۸:۵۳ کسی شما تازه به دوران رسیده ها مجبور نکرده بیاین شمال . بشینین تو همون تهران آشغال تون .