تو ایران (((((( تقریبا هیچ در هیچ )))))))))) البته دروغ نگفته باشم چند سال پیش که از قم میخواستم به تبریز برم هوس هواپیما سواری به سر من و خانواده زد خلاصه رفتیم بلوار امین بلیط تهیه کردیم و بعد رفتیم فرودگاه مهر آباد که با هزار بدبختی فرودگاه و وردی رو پیدا کردیم خلاصه سرتان را درد نیاورم با 4 ساعت تاخیر سوار بر سیمرغ ایرانی شدیم اواسط راه که نه اواسط هوا که بودیم چند تا آبنبات دادند که با خجالت دستی دراز کرده و آنها را از میهمان دار محترم اخذ کردیم و یادگاری چند وقتی نگهش داشته و بعدها با به به و چه چه بناچار تناول نمودیم .