-
گفتوگو با همسر و دختر سردار شهید نورعلی شوشتری؛
مسئولیم؛ پس خواب بر ما حرام است!
بابا در تمام سالهای خدمتش مشتاقانه به دنبال شهادت بود. وقتی پدرم از بازنشستگیاش صحبت میکرد غمی در چهرهاش نمایان میشد. دوست داشت این همه دویدن برای یک هدف والا باشد و اینکه آخرش ختم به خیر شود.
-
عضو خانواده ۸ شهید حمله تروریستی کرمان: پای انقلاب ایستادهایم
دایی شهیده ریحانه سلطانی نژاد گفت: ما وظیفه داریم راه شهدایمان را ادامه بدهیم و نمیتوانم ببینم تروریستها این اقدام ناجوانمردانه را انجام بدهند و ما در جبهه دیگری بازی کنیم.
-
چند دقیقه با کتاب «راه خانهام را بلدم»؛ / ۱۳۲
چند داعشی گوشم را بریدند!
فردای آن روز محمدرضا گفت که خواب دیده چند نفر از نیروهای داعش آمدهاند و گوش مرا بریدهاند. فرید با صدای بلندی، قاه قاه خندید و گفت: محمدرضا دیگه چیکار کردهاند؟ خوابش را زیاد جدی نگرفتیم.
-
۱۶۰مین شمارهٔ ماهنامهٔ خیمه منتشر شد
نمیشود برای جذب جوان، وسایل کاباره بیاوریم!
ماهنامه خیمه در جدیدترین شماره خود، صندلی داغی با حضور حجتالاسلام مشفقیپوربرگزار کرده است؛ تیتر این مطلب چنین است؛ «نمیشود برای جذب جوان، وسایل کاباره بیاوریم!» این گفتگو به وضعیت موسیقی پرداخته.
-
چند دقیقه با کتاب «خداحافظ دنیا»؛ / ۱۰۴
همه گریه میکردند؛ بیاختیار جیغ کشیدم!
این فقط محمد نبود که به کما رفته بود. همه ما و خانواده به کما رفته بودیم. همه ما زیر سنگینی اغمای محمد داشتیم استخوان خرد میکردیم. هر روز یک حرف و خبر به ما میرسید. شایعه شده بود که...
-
زیباییشناسی حادثه عاشورا !
حماسه عاشورا نشان داد که در اوج مظلومیت هم میتوان پیروز بود. مورخان واقعی و راستگو آن را فتح و پیروزی ثبت خواهند کرد.
-
طاووسی مسرور در نقد و بررسی کتاب «داستان بریده بریده»:
نویسنده و ناشر در جلسات نقد کتابشان حاضر شوند
کتابی که امروز درباره آن صحبت میکنیم کتابی است که نویسنده و ناشر نه خودشان و نه نمایندگانشان در جلساتی که نقد و بررسی کتاب صورت میگیرد حاضر نمیشوند. نقد یا وارد است یا نیست.
-
نامهای که پادشاه عربستان به درخواست عالم ایرانی برای مرمت بقیع نوشت+عکس
«علامه عبدالرحیم صاحبالفصول» بعد از واقعه تخریب بقیع برای انجام مناسک حج راهی عربستان شد. در آن ایام در حضور پادشاه عربستان علامه درخواستی از او میکند که منجر به نوشتن نامهای از سوی پادشاه می شود.
-
اسم «سوریه» را که شنیدم بیهوش شدم
همسر شهید کریمی میگوید: امین اول گفت میخواهم به مأموریت اصفهان بروم. مأموریتی که ۱۰ روز و شاید هم ۱۵ روز طول میکشد. با شنیدن این حرف شروع کردم ناراحتی کردن.
-
در نشست رونمایی از کتاب «او فاطمه است» مطرح شد؛
غربیها زنان را وادار میکردند به خوکها شیر بدهند!
روحافزا گفت: در غرب زنان را وادار میکردند به خوکها شیر بدهند یا آنها را در طویله نگهداری میکردند و زن را خیلی تحقیر میکردند. یهود هم دعایی دارد که میگوید خدایا شکر که من را زن و کافر نیافریدی!
-
در محضر مدافعان حرم/۳۰۴/ گفتگوی مشرق با مادر شهید سردار حاج رضا فرزانه/ قسمت ششم و پایانی
مادر شهید: از عروسم راضیام + عکس
خیلی شبیه پسرش است. مسعود را که میبینم انگار آقارضا را دیدهام. شکر خدا سه تا پسر دارد. از خانمش هم خیلی راضیام. هر پنجشنبه می آیند دنبالم و می رویم بهشت زهرا.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۰۳/ گفتگوی مشرق با مادر شهید سردار حاج رضا فرزانه/ قسمت پنجم
مادر شهید: حرص میخورم؛ چرا «آقا» را اذیت میکنند؟!
همهمان فدای امام خمینی و آقا خامنه ای هستیم. خدا ان شا الله سایه ایشان را از سر ما کم نکند. به خدا آقای خامنه ای را خیلی دوست دارم. ان شا الله که این پرچم را آقای خامنه ای به دست امام زمان بدهد.
-
روایت تقدیر سبزپوشان سپاه قدس گیلان از پرستاران
جانشین فرمانده سپاه قدس گیلان امروز با حضور در بیمارستان رسول اکرم رشت از پرستاران شاغل در این مرکز درمانی تجلیل کرد.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۹۸/ گفتگوی مشرق با مادر شهید حسین امیدواری/ قسمت سوم و پایانی
آنقدر برای پسرم گریه کردم که چشمانم آسیب دید!
دو سال است آنقدر گریه کرده ام که چشمانم آسیب دیده. چشمهایم باد کرده بود و قرمز شده بود و اصلا نمی توانستم ببینم. الان چند تا قطره و روغن می ریزم که بهتر شده. الان هم دلم می سوزد ولی...
-
پای درس آقا/ زینب کبری(س) نشان داد، یک زن چگونه در قله میایستد
مقام معظم رهبری میفرماید: حماسهای که زینب (س) بهوجود آورد، احیاکننده و نگهدارنده عاشورا شد. عظمت کار زینب (س) را نمیشود در مقایسه با بقیّه حوادث بزرگ تاریخ سنجید؛ باید آن را با عاشورا سنجید.
-
رونمایی از ضریح جدید حرم حضرت زینب در کربلا +عکس
آستان حرم مطهر حضرت عباس -علیه السلام- خبر داد که روز سهشنبه آینده رونمایی از ضریح جدید حرم حضرت زینب علیها السلام انجام میشود و پس از آن، به دمشق منتقل خواهد شد.
-
سید حسن نصرالله:
وحشت تل آویو از اوضاع کرانه باختری/ موشکهایمان میدان گازی کاریش را نشانه رفته است
سید حسن نصرالله، دبیرکل حزبالله لبنان امروز (شنبه) در جمع عزاداران اربعین امام حسین (ع) در شهر بعلبک به سخنرانی پرداخت.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۷۹/ گفتگوی مشرق با خواهر شهید سیدمهدی سلمانی/ قسمت پنجم
برادرم را با تربت و کفن کربلا دفن کردیم/ لطفا به خانواده فاطمیون اصفهان بیشتر رسیدگی کنید!
الان همه زخم زبان می زنند، می گویند شما پسرتان را... نه از این بابت که بگویم مقایسه، اصلا این کار درست نیست، ولی خب وقتی می گویند الان پسرتان را روانه کردید و چرا به این فلاکت افتادید!
-
در محضر مدافعان حرم/۲۷۵/ گفتگوی مشرق با خواهر شهید سیدمهدی سلمانی/ قسمت اول
حضرت زینب(س) خواهرم را نجات داد
خواهر بزرگترم (راضیه) هم خیلی به مهدی وابسته بودند، مثلا شب هایی که هیئت می رفتند راضیه بیدار می ماند تا ساعت های دوازده یک شب تا مهدی بیاید و غذایش را گرم کند و بگذارد. از لحاظ دلسوزی مثل مادر بود.
-
اگر خبرنگار کربلا بودیم...
اگر من و شما خبرنگار کربلا بودیم، صحنه را چطور روایت میکردیم؟ تلاقی روز خبرنگار با عاشورای حسینی فرصتی است برای یک نقد جدی به نهاد رسانه امروز.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۵۵/ گفتگوی مشرق با پدر و مادر شهید حاجیحسین معصومی/ قسمت چهارم
آرزو دارم فیلم خاکسپاری برادرم را ببینم!
خیلی التماس کردم به سپاه که یک لحظه ثانیه ای فیلم بگیرید در خاک گذاشتید فقط چهره اش را ببینیم. بعضی گفتند فیلم را نمیدهیم، بعضی گفت نمیدانیم دست کیست...
-
در محضر مدافعان حرم/۲۵۲/ گفتگوی مشرق با پدر و مادر شهید حاجیحسین معصومی/ قسمت اول
یکی از پسرانم آمد پسر دیگرم رفت سوریه
دیگر خودش همین را خواسته بود؛ هر چه زنگ میزدیم که بیا، میگفت یک دفعه دیگر هم بروم، که آخر کار اینطور شد و به شهادت رسید.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۶/ گفتگوی مشرق با خواهر شهید سیدهادی حسینی / قسمت ششم و پایانی
سیدهادی در برخوار اصفهان حاجت میدهد + عکس
زهرا هم گفته بود ما اینجا یک شهید داریم به نام شهید سید هادی؛ من همیشه می روم سر مزارش و حاجت میگیرم. گفت بهش گفتم یک نذر برایش بکن، نیت کن ببین چه می شود.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۵/ گفتگوی مشرق با خواهر شهید سیدهادی حسینی / قسمت پنجم
برادر شهیدم، زنده است! + عکس
یک بار که خیلی حالم بد بود و هادی شهید شده بود، همین طور نماز ظهرم را نصفه خوانده بودم که یکهویی یادم آمد و فکر کردم روی دلم یک آتیشی گذاشتهاند. کلا دلم می سوخت. به دخترم گفتم یک پارچه خیس کن و...
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۴/ گفتگوی مشرق با خواهر شهید سیدهادی حسینی / قسمت چهارم
خبر شهادت برادرم را از «فامیل شوهر» گرفتم!
دیدم فامیل های شوهرم که نزدیکتر بودند، هی دارند می آیند؛ خانوادگی همه شان به خانه ما آمدند. گفتم چرا اینها همه شان دریک شب، نه دعوتی نه چیزی به خانه ما آمدهاند؟!
-
در محضر مدافعان حرم/۲۴۰/ گفتگوی مشرق با همسر شهید جواد کاکاجانی / قسمت سوم و پایانی
تکفیریها کنار پیکرش نشستند و ناهار خوردند!
شب جنازه ها روی کوه مانده بود. ما فردا صبحش رسیدیم آنجا؛ اینها دوازده تا ۲ ظهر شهید شده بودند؛ گروه دموکرات تا ۵، ۶ عصر روی سر جنازهها نشسته بودند و ناهار خورده بودند و استراحت کرده بودند که...
-
در محضر مدافعان حرم/۲۳۹/ گفتگوی مشرق با همسر شهید جواد کاکاجانی / قسمت دوم
شهیدی که آخرین پیامک همسرش را ندید!
ما یک هفته و خرده ای بود که خانه مامان اینهایم بودیم. گفتم الان یک هفته و خردهای است اینجا هستم؛ خسته شدم؛ لباس مناسب نیاوردهایم؛ نمی دانستم اینقدر ماموریتت طول می کشد؛ خسته شدم؛ برگرد...
-
در محضر مدافعان حرم/۲۲۶/ گفتگوی مشرق با مادر شهید عباس آبیاری/ قسمت هفتم
تلفن پدر شهید را دزدیدند تا پسرش را نبیند! + عکس
یک نفر از احرار الشام رو اسیر میکنن و میگن مبادله کنیم؛ که میبینن چشمای عباس رو درآورده بودن و زبونش رو بریده بودن؛ بینیش رو بریده بودن و گوشت صورت رو خالی کرده بودن؛ فقط یک جمجمه بود و دو تا دنده.
-
در محضر مدافعان حرم/۲۲۵/ گفتگوی مشرق با مادر شهید عباس آبیاری/ قسمت ششم
دست و پای «عباس» را با تویوتا جدا کردند!
فرداش میان دستهای عباس رو به تویوتا میبندن. بر اثر حرکت مخالف، دست و پا از هم جدا میشه و تیکه های بزرگ رو با قمههای بزرگ از هم جدا میکنند و مثل گوشت قربونی تیکه تیکه می کنن...