کل اخبار: 2
-
در محضر مدافعان حرم/۱۱۴/ گفتگوی مشرق با دختر شهید مهران خالدی/ قسمت چهارم و پایانی
گره کار نیروی اطلاعاتی به دست همسرش باز شد! + عکس
به مادرم خیلی می گفتند که دعا کن؛ گره کار من به دست تو باز می شود که تو باید راضی باشی تا من بروم، که خدا من را ببرد و شهیدم کند! خیلی دوستانشان هم که شهید شدند روی حالشان خیلی تاثیر داشت.
-
در محضر مدافعان حرم/۱۱۳/ گفتگوی مشرق با دختر شهید مهران خالدی/ قسمت سوم
کتمان شهادت آقا مهران؛ از خانه تا بیمارستان! + عکس
ما را با هواپیمای باری آوردند. نمی دانم هواپیمای باری سوار شدید یا نه؟ سر و صدای زیاد، سرمای شدید در اوج زمستان؛ ۱۴ اسفند بود؛ ۴، ۵ تا پتو دورمان بود؛ کاپشن و کلاه و همه چیز داشتیم اما باز سردمان بود.