-
چند دقیقه با کتاب «شهید نوید»؛ / ۹۸
وصیت آقانوید برای خاکسپاری با لباس سپاه
خیلی اصرار کردم بگذارند بروم سوریه دنبال تو اما اجازه ندادند. بعد بیست روز بیکرت را برگرداندند. بیست روز زیر آفتاب بودی. خودمانیم نوید چقدر لباس پاسداری به تو میآمد. خوشگل تر از همیشه شده بودی.
-
انتقاد خانواده شهید مدافع حرم از سریال سقوط؛
چرا افراد بیاعتقادی مثل فرخنژاد نقش شهدای مدافع حرم را بازی کنند؟
خواهر شهید نوید صفری گفت: این عرصه نیاز به غربالگری دارد، ما راضی نیستیم که چنین افرادی در نقش عزیزانمان ظاهر شوند.
-
توسط انتشارات شهید کاظمی؛
«شهید نوید» با چاپ هفتم به کتابفروشیها آمد
کتاب «شهید نوید» نوشته مرضیه اعتمادی دربرگیرنده زندگینامه شهید نوید صفری از شهدای مدافع حرم توسط انتشارات شهید کاظمی به چاپ هفتم رسید.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۷/ گفتگوی مشرق با همسر شهید نوید صفری/ قسمت هشتم و پایانی
«آقانوید» بعد از شهادت هم زائر حرم رضوی شد
بعد که پیکرشان را خواستند از حرم بیرون ببرند، یک بنده خدایی گفت اگر می شود، بگذارید همسرش چند دقیقه با پیکر، تنها باشد...
-
در محضر مدافعان حرم/۳۶/ گفتگوی مشرق با همسر شهید نوید صفری/ قسمت هفتم
«مدافع حرم» همسرش را به تنهایی روانه تهران کرد! + عکس
وقتی مادرشوهرم من را دید، همینطور گریه میکرد و ناراحت بود که چرا تنها آمدهام؟ می گفت: آخر نوید چطور دلش آمد که تو را تنهایی بفرستند... هم دلتنگ آقانوید بودند و هم برای من ناراحتی میکردند.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۳/ گفتگوی مشرق با همسر شهید نوید صفری/ قسمت چهارم
جوان ۳۱ساله همه معصومین را زیارت کرد+عکس
این ظاهر دنیایی ارتباط ما بود. سهشنبه مصادف با عید غدیر بود و برای دوشنبه ساعت ۷ عصر قرار گذاشتند که به منزل ما بیایند. ما هم پذیرفتیم و آمدند.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۲/ گفتگوی مشرق با همسر شهید نوید صفری/ قسمت سوم
شهید صفری با لباس عزای حسینی به عملیات رفت
آقانوید وصیت کرده بود که من را با لباس پاسداری دفن کنید، یکی از لباسهای پاسداری آقانوید را از خانه گرفتند و در معراج شهدا تنش کردند.
-
در محضر مدافعان حرم/۳۱/ گفتگوی مشرق با همسر شهید نوید صفری/ قسمت دوم
بهتزدگی همسر شهید از سهروردی تا هفتتیر / سرنوشت عجیب جهیزیه + عکس
من تا آن جمله را گفتم، تلفن قطع شد. همیشه به این فکر میکنم که چرا باید تلفن دقیقا همان لحظه قطع بشود و نه چند دقیقه و ثانیه قبل و بعدش. این برایم خیلی عجیب است...!